اُریدُ سَطْلاً وَ لیفا
لَکُم وَ أَنتَ مُضیفا
وَ لَمْ اُرِدْ أنْ أحیفا
ترجمه: «از تو گِرده نانی بر سفرهای تمیز میخواهم. مقداری نمک خرد شده، سبزیای دستچین شده. گوشتی تازه، سرکهای تندمزه. بزغالهای شیرخواره، برّهای نرینه. آب یخی که جامی شگفتانگیز و کمیاب را پرکند. سبوی بادهای که از [پای] آن مست برخیزم. ساقیای شیرین رفتار و نرم گفتار که مایۀ آرامش دلها باشد. جامهای و جبّهای و دستاری. شانهای، تیغی، سطلی و لیفی. آفرین بر مهمانی چون من و بر میزبانی چون تو. از تو بدین اندازه خرسندم و نمیخواهم [با بیش از این خواستهها برتو] ستم روا بدارم».
عیسی بن هاشم گوید: درهمی به او دادم و گفتم: به تو خبر میدهم و به زودی [آنچه را که خواستی] آماده میکنیم و خود [برای پذیرایی کردن از تو] آماده میشویم و جهد میکنیم و میکوشیم، پس منتظر باش تا تو را برای مهمانی خبر کنیم. و این درهم نزدِ تو یادآوریای [برای آن نوید] است، پس این سکه را بگیر و منتظر آن نوید باش. او درهم را گرفت و به سوی مردی دیگر رفت. گمان میکردم با آن مرد نیز با همان سخنانی رو به رو شود که با من رو به رو شده بود. [اما او] گفت:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یا فاضِلاً قَدْ تَبَدّی
کَأَنَّهُ الغُصْنُ قَدّا
قَدِ اشْتَهَی اللَّحْمَ ضِرْسی
فَاجْلِدْهُ بِالخُبْزِ جَلْدا
وَامْنُنْ عَلَیَّ بِشَیْءٍ
وَاجْعَلْهُ لِلْوَقْتِ نَقْدا
أَطْلِقْ مِنَ الْیَدِ خَصْراً
وَاحْلُلْ مِنَ الْکیسِِِِِِِِِِ عَقْدا
وَ اضْمُمْ یَدَیْکَ لِأَجْلی
اِلی جَناحِکَ عَمْدا
ترجمه: «ای بخشندهای که رخ نمودی و گویی که اندامت شاخه [درختی استوار و زیبا] است. دندانم گوشت دوست دارد،آن را با نان تازیانه بزن. با چیزی بر من منّت بنه و آن را هم اکنون آماده گردان. دست از کمر بردار و درِ کیسۀ پولت را بازکن. و دستانت را برای من با آهنگی استوار به سوی پهلوی خود [کیسۀ پول] دراز کن».
عیسی بن هشام گوید: هنگامی که این سخن او،گوشم را گشود دانستم در پسِ این سخن دانشی [نهفته] است. او را دنبال کردم تا به کدبانویش رسید. من در جایی ماندم که او را میدیدم و او مرا نمی دید. آن سروران [از ساسان زادگان] دهان بندها را کنار زدند. ناگهان [دیدم] مهترِ آنان ابوالفتح اسکندری است. به او نگریستم و گفتم: وای بر تو این چه ترفند است؟ او چنین سرود:
هذَا الزَّمانُ مَشُومُ
کَما تَراهُ غَشُومُ
اَلْحُمْقُ فیهِ مَلیحٌ
وَالْعَقْلُ عَیْبٌ وَ لُومُ