مقدمه و کلیات
مقدمه
۱-۱-۱ اهمیت موضوع
تمامی عوالم را موجودات تشکیل داده اند و فلسفه به عنوان علمی که عهده دار تعمق در امور اصلی عالم است و موضوع آن «وجود بماهو وجود» یا «موجود بماهو موجود» است، با وجود و موجودات سرو کار دارد و فلسفه ی اسلامی با کمال افتخار از پیشروان بحث در مورد وجود بوده است.
مسأله ی «وجود» و «موجود»، اصالت یا اعتباریت آن، وحدت یا کثرت آن و سایر موضوعات مرتبط با آن در فلسفه ی ابن سینا محل ارزیابی ها و داوری های گسترده و متناقض بوده است. و از سویی رسیدن به تعریف، تصور و تلقی مطابق با واقع در مورد آراء ابن سینا، امکان درک صحیح تر اندیشه ی مشایی و حتی درگامی فراتر، حکمت متعالیه و بررسی تطبیقی صحیح آراء و نظام های فلسفی را ممکن می سازد. چرا که بسیاری از اندیشمندان و حتی شخص صدرالمتألهین، آراء ابن سینا را مقدمه و پیش درآمدی برای حکمت متعالیه دانسته اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وجود به عنوان حقیقت عینیه در فلسفه ی ابن سینا مطرح نبوده، بلکه وی در تحلیل موجود به وجود می پردازد، لذا دو اطلاق وجود به معنای « وجود عام یا مشترک» و «وجود خاص» هیچ یک منطبق بروجود صدرایی یا آن حقیقت عینیه که ملاصدرا با آن وصف به وجود نگاه می کند، نمی باشد، چرا که وجود خاص در دیدگاه ابن سینا، چیستی و حقیقت عینی اشیا یا همان ماهیت بالمعنی الاعم است و وجود عام نیز، ظاهراً همان لازم خارجی و مقوم و عارض بر ماهیت است. اما با این حال عده ای فلسفه ابن سینا را فلسفه ای وجودی دانسته اند.
در حوزه ی مباحث «وجود شناسی»، نظریات مربوط به وحدت و کثرت در عالم از شاخه های مهم محسوب می شود که در آن گستره ی وسیعی از نظرات ارائه شده است که می توان کثرت محض یا تباین مطلق موجودات را که به مشائین نسبت داده اند، از یک سو و وحدت محض یا وحدت شخصی حقیقت عینی وجود را که قول عرفاست، دو انتهای آن در نظر گرفت و نظریه ی مشهور وحدت تشکیکی وجود را نیز داخل در آن گنجاند که سلسله جنبان این نظریه را صدرالمتألهین شیرازی نام برده اند و نظریه ی« تباین ذاتی موجودات» که هیچگونه وحدتی را میان امور عالم بر نمی تابد، از این حیث در مقابل نظریه ی وحدت تشکیکی وجود قرار دارد، چرا که این نظریه هر دو فرض وحدت و کثرت را درمیان امور عالم می پذیرد و به نوعی آن دو را جمع می کند، لذا به موازات اهمیتی که بحث تشکیک در وجود، دارا است، مسأله ی تباین ذاتی موجودات نیز دارای اهمیت خاصی است و به تبع آن اینکه صاحب یا صاحبان اصلی این نظریه چه کسی یا کسانی بوده اند، قابل بررسی است. آنچه مشهور است، انتساب این نظریه به مشائین و ابن سینا می باشد، که البته عده ای از فلاسفه مخالف این انتساب و برخی موافق آنند و همچنین خود این نظریه نیز همانند هر رأی فلسفی دیگر از شرح و نقد دیگران در امان نمانده است و عده ای بدون کاوش دقیق پیرامون اینکه آیا ابن سینا واقعاً قائل به این نظریه بوده است یا نه، وی و مشائین را به ورطه ی انتقاد کشانده اند.
این در حالی است که بحث تباین و تخالف ذوات خصوصاً تباین میان ذات باری تعالی با سایر ذوات بحثی است که در سخنان متکّلمین، خصوصاً اشاعره، زیاد به چشم می خورد و البته در میان فلاسفه مشاء، «ملارجبعلی تبریزی» که نظراتی خاص به خود و کمابیش متفاوت با آراء فلسفی ابن سینا و سایر مشائین دارد، نیز به تباین وجودات اشاره کرده است. امَا کمی جای تعجب است که انتساب نظریه ی فوق به ابن سینا و مشائین تا این حد در میان فلاسفه شهرت یافته است، درحالیکه سایر نظریات ابن سینا رنگ و بویی بر خلاف این نظریه دارند و در مجموع آراء ابن سینا، این نظریه با سایر اجزاء، هماهنگ نمی باشد و آنطور که گفتیم نظریه ی تباین ذاتی موجودات، بیشتر خاستگاهی کلامی دارد، تا خاستگاهی فلسفی.
۱-۱-۲ هدف تحقیق:
با توجه به اهمیتی که مباحث مربوط به «وجود» و «موجود» در فلسفه ی اسلامی داراست و نیز با توجه به شهرتی که انتساب نظریه ی «تباین ذاتی موجودات» به عنوان یک نظریه ی کثرت گرایانه در توجیه امور عالم به ابن سینا و مشائین، یافته است، لزوم واکاوی و تفحص بیشتر در زمینه ی یافتن صاحب یا صاحبان اصلی این نظریه و نیز بررسی هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با سایر آراء فلسفی ابن سینا از جمله بحث اشتراک معنوی مفاهیم «وجود» و «موجود» و همچنین مشکک بودن «وجود» و «موجود» در دیدگاه وی و نیز اثبات این که این نظریه بیشتر خاستگاهی کلامی دارد تا فلسفی، به وضوح نمایان است.
و به همین نحو، هدف از این پژوهش نیز پاسخگویی به ابهامات مذکور در این زمینه و درگامی فراتر پاک کردن وزدودن این انتساب از چهره ابن سینا و مشائین البته در حد بضاعت نگارنده و معرفی متکلمین اشعری و به علاوه «ملارجبعلی تبریزی» به عنوان صاحبان اصلی این نظریه و نیز بیان دیدگاه های برخی فلاسفه ی مطرح، در باب این نظریه و عدم صحت انتساب آن به ابن سینا می باشد.
۱-۱-۳ روش تحقیق
روش تحقیق و شیوه ی گردآوری اطلاعات، در پژوهش حاضر همان روش کتابخانه ای است، یعنی مراجعه به منابع و کتب مربوطه تا حد امکان و استخراج مطالب از آنها. اما نوع روش تحقیق به نحو توصیفی و تحلیل محتوا می باشد. به این شکل که در ذیل هر بحث، پس از بیان و شرح نظر فیلسوف یا متکلّم مورد نظر، قول همان اندیشمند، یا قول اندیشمندان دیگر را در ارزیابی و تحلیل بحث مربوطه ارائه نمودیم.
برای مثال ابتدا به بررسی برخی نظرات فلسفی ابن سینا پرداخته و سپس هماهنگی آنها را با تباین ذاتی موجودات مورد واکاوی قرار داده و به بیان تحلیل سایر فلاسفه درباره نظریه مذکور و انتساب آن به ابن سینا پرداخته و در ادامه قول اشاعره را در آن مورد جویا شدیم و نهایتاً در انتهای هر فصل به نتیجه گیری پرداختیم. اوج روش تحلیلی پژوهش حاضر در فصل چهارم آن است که بین آراء ابن سینا و اشاعره و سایر قائلین به تباین ذاتی موجودات (اعم از فلاسفه و متکلمین) مقایسه و داوری کرده و نقاط اشتراک و افتراق آن ها را نشان داده ایم.
۱-۱-۴ مسائل و فرضیات
و اما مسائل و فرضیات مورد نظر در ابتدای کار از این قرار بوده است:
مساله اول: نظریه ی«تباین ذاتی موجودات» مربوط به کدام نحله ی فلسفی یا کلامی است؟ آیا می توان گفت این نظریه اساساً خاستگاهی کلامی دارد؟
فرضیه: ظاهراً این نظریه در اصل مربوط به متکلمین اشعری بوده و در میان مشائین نیز می توان این نظریه را به ملارجبعلی تبریزی نسبت داد.
مساله دوم: با توجه به ساختار فکری ابن سینا و برخی نظرات فلسفی وی (از جمله اشتراک معنوی در مفهوم« وجود» و «موجود» و. . .) آیا می توان نظریه ی «تباین ذاتی موجودات» را به وی نسبت داد؟
فرضیه: خیر این نظریه با ساختار فکری ابن سینا هماهنگ نمی باشد.
مساله سوم: نظر ملاصدرا و برخی فلاسفه ی دیگر در مورد انتساب نظریه ی مذکور به ابن سینا چیست؟
فرضیه: این فلاسفه با انتساب نظریه فوق به مشائین مخالفند و ملاصدرا،نظر ابن سینا را در رابطه با وحدت حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن، مانند رای خود می داند.
مساله چهارم: موضع برخی فلاسفه از جمله ملاصدرا در مورد نظریه ی فوق چه می باشد؟
فرضیه:
ملاصدرا و برخی از فلاسفه با این نظریه مخالفند.
۱-۱-۵ پیشینه تحقیق:
مسأله «تباین وجودات»، بر خلاف نظریه های موازی اش که همان نظریات «وحدت وجود» و «تشکیک در وجود» می باشد، آن چنان مورد تحقیق و تفحص گسترده از سوی فلاسفه و پژوهشگران نبوده و در ابعاد محدود تری در سطح مقالات و یا بخشی از پایان نامه ها (و نه در قالب کتاب) و در حد گزارش به آن پرداخته شده است و تعیین دقیق ابعاد و بسط لوازم و نتایج آن، جستجوی صاحب یا صاحبان اصلی آن نظریه، بررسی صحت یا عدم صحت انتساب آن به ابن سینا و تحقیق پیرامون هماهنگی یا عدم هماهنگی محتوای آن نظریه با سایر آراء ابن سیناو جستجوی علت احتمالی انتساب آن به مشائین توسط برخی از جمله ملا هادی سبزواری، از مسائلی است که تا حد جستجوی نگارنده به آن پرداخته نشده است.
و این عناوین، همان محورهایی هستند که اثر حاضر را از پژوهش های قبلی ممتاز می کند و نگارنده کوشیده تا در حد بضاعت خود، این ابهامات را طی این پژوهش برطرف سازد.
و در مورد منابع ،نگارنده برای جمع آوری مطالب و نیز رسیدن به ارزیابی دقیق آراء ابن سینا بیشتر از آثار خود ابن سینا استفاده کرده است. چرا که در این مورد منابع درجه دوم که شرح و تفصیل رأی مشائین در رابطه با این نظریه باشد، کمتر موجود بوده است و این یکی از مشکلات در تهیه این اثر بوده است.
مقالات و پایان نامه هایی که در ارتباط با موضوع این تحقیق طی جستجوی نگارنده، مشاهده شد از این قرارند:
پایان نامه ها:
۱- رساله ی دوره ی دکتری فلسفه ی اسلامی، گرایش حکمت متعالیه، دانشگاه تربیت مدرس با عنوان بررسی انتقادی نظریه ی تشکیک وجود در حکمت متعالیه، متعلق به حسین سوزنچی، استاد راهنما، دکتر محسن کدیور، استادان مشاور: دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و دکتر محمد سعیدی مهر، زمستان ۱۳۸۴.
در این پایان نامه در فصل چهارم با عنوان« ادله ی تشکیک در وجود»، در ذیل عنوان ادله نقضی به بررسی قول به تباین وجودات و بیان و نقد دلایل موافق و مخالف آن نظریه پرداخته شده است. در حالیکه در پژوهش حاضر به صورت مستقل و مشروح به بررسی ابعاد نظریه، قائلین اصلی آن، ناسازگاری آن با حکمت مشاء و موضع گیری سایر فلاسفه در مورد آن خواهیم پرداخت.
۲- پایان نامه دوره کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس ، با عنوان« بررسی آراء خاص فلسفی فخر رازی، متعلق به مریم فاضلی، استاد راهنما، دکتر احمد احمدی، استاد مشاور: دکتر محسن کدیور، تابستان ۱۳۷۷.
فصل چهارم این پایان نامه با عنوان رابطه وجود و ماهیت خداوند تا حدی مرتبط با بحث فصل سوم اثر حاضر یعنی نظریه تباین ذاتی موجودات در دیدگاه متکلمین اشعری می باشد.
۳-پایان نامه ی دوره ی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس با عنوان «بررسی تطبیقی مسأله ی وجود و ماهیت در فلسفه ی ابن سینا و سهروردی» مربوط به «مهدی حریری» ،استاد راهنما: دکتر محسن کدیور استاد مشاور: دکتر رضا اکبریان خرداد ۱۳۸۷
در این پایان نامه فصل چهارم با عنوان «وجود در فلسفه ی ابن سینا و سهروردی» و نیز فصل پنجم با عنوان «زیادت وجود بر ماهیت در فلسفه ی ابن سینا و سهروردی»، مرتبط با فصل دوم اثر حاضر یعنی «نظریهِ تباین ذاتی موجودات نزد ابن سینا و برخی حکمای مشاء» می باشد.
مقالات :
۱- مقاله ی «وجود در فلسفه ی ابن سینا»، مولف: دکتر محمد ذبیحی، مجله ی علمی پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ، دوره ی دوم شماره ی سی و نهم. زمستان ۱۳۸۳، ص ۸۷ تا ص۱۱۶.
۲- مقاله «وحدت و کثرت وجود در فلسفه ی ابن سینا» دکتر بیژن نوبخت، فصلنامه اندیشه ی دینی دانشگاه شیراز پیاپی، ۱۴. ص ۹۹ تا ص ۱۱۲، بهار ۱۳۸۴.
۱-۱-۶ تعریف مفاهیم تخصصی
۱- وجود
هستى در مقابل نیستى و از مفاهیم بدیهى است. هستى نیاز به تعریف ندارد مگر از این جهت که مدلول لفظ عینى است نه مدلول هر لفظى. بنا بر این تعریف آن فقط تعریف لفظى است و این لفظ فقط مفهوم لفظى وجود را بیان مىکند نه مفهوم خود هستى را. مثل اینکه بگوئیم هستى عبارت است از وجود یا ثبوت یا +تحقق، یا حصول، یا شیئیت، و یا آن را تعریف کنیم به چیزى که توسط آن، به فاعل و منفعل و به حادث و قدیم تقسیم مىشود، و یا بگوییم: هستى چیزى است که توسط آن، شىء شناخته مىشود و از آن خبر داده مىشود.
اینها همه تعریفات لفظى است که اخفى از معرّف است و تعریفى که در آن، معرف اخفى از معرّف باشد، بىمعنى است، شاید وقتى بخواهیم معنى هستى را توضیح دهیم، بتوانیم به طرق زیر، آن را از امور دیگر متمایز کنیم:
اول: هستى عبارت است از اینکه شىء، حصول ذاتى و مستقل از ادراک داشته باشد بدون اینکه معلوم کسى واقع شود. در چنین حالتى وجود شىء از ادراک شدن آن مستقل است.
دوم: هستى عبارت است از حصول تجربى شىء. این حصول یا بالفعل است که در این صورت، موضوع ادراک یک امر حسى یا وجدانى است، و یا تصورى است که در این صورت، موضوع یک استدلال عقلى است.
سوم: وجود حقیقتى است که همیشه تحقق دارد یا حقیقتى است که ما در آن زندگى مىکنیم. هستى به این معنى در مقابل حقیقت مجرد یا انتزاعى و حقیقت نظرى قرار دارد.
چهارم: گاهى مقصود از وجود، مصدر وجد یا کان است که در این صورت معنى آن، وجود حقیقى یا واقعى است، و گاهى معنایى اعم از آن است که در این صورت به وجود ذاتى شىء یا به وجود شىء براى شىء یا شیئى که معلول شىء دیگر است، اطلاق مىشود. (صلیبا و دره بیدی، ۱۳۶۶ ش، ص ۶۵۹)
۲- موجود
موجود عبارت است از آنچه در ذهن یا در خارج ثابت باشد. موجود از معانى اولى یا بدیهى است که تعریف آن مشکل است . لفظ موجود به معانى مختلف به کار مىرود:
اول: موجود یعنى صادق و آن چیزى است که در ذهن به همان صورت باشد که در خارج است.