“۱- ضربی ۲- کمّی ۳-آهنگی ۴-طنینی ۵- عددی[۳۲]“
“وزن شعر فارسی از نوع “کمّی و اساس آن مبتنی بر نظم هجاهای بلند وکوتاه از مصراعهای یک شعر است[۳۳].”
وزن شعر کردی از نوع ” عددی[۳۴]” است؛و آن را یکی از اقسام شعرهای “پنچ هجایی قدیم[۳۵]” معرفی کرده اند؛ که"کمیّت هجا"در آن دخالتی نداردو عدد هجا ها موزونی یا ناموزونی آن را تعیین می کند.
شاهد این گفته شعر شاعری است که حمله مسلمانان را به نظم کشیده است:(هر مصراع ده هجا است)
هورمزطان رِمان، ئاطران کذان هوشان شاردهوه طهظره طهظرهکان
ترجمه :
مسجدها ویران شدند آتش آتشکده ها خاموش شد ،بزرگ بزرگان و فرماندهان خود را مخفی کردند.
زؤرکار ئهرهب کردنه خاثور طهنانه ثالَه بهشی شاره زؤر
ترجمه:
عرب های متجاوز"گه نانه"و"پاله"وروستا هارا تا شهرزور ویران کرده اند.
ذن و کهنیکان وهدیل بهشینا مهردئازا تلینی ذروی ههوی نا
ترجمه :
زنان و دختران به اسیری رفتند و دلیران در خون غلتیدند.
“رهوشتی زهرتوشت مایهوه بیکهس بهزی کانیکا هورمزوه هیض کهس[۳۶]“
es
ترجمه:
آیین زرتشت تنها ماند،هرمز(اهورامزدا)نسبت به هیچ کس رحم نکرد.
“حافظ” در سرایش اشعارش همانند دیگر شاعران پارسی گو، وزن کمّی را به خدمت گرفته و “محوی” شاعر کرد زبان نیز – برخلاف آن چه تصوّر می شود- اشعار کردی خود را بر وزن “کمّی"بنا نهاده است.
۲
شعر فولکلور کردی مانند زبان اوستایی بر پایه “عددی” (تساوی هجاها) است؛زمانی که از رنگ فولکلوریک خارج می شودو به عنوان زبان رسمی و اشرافی مورد استفاده قرار می گیرد ؛از عروض عربی تقلید می کند و همانند اشعار عربی و فارسی در وزن"کمّی ” سروده می شود.
“بسامد “
بسامد بحر هزج مثمّن سالم در غزلیّات هردو شاعر قابل تأمّل است و می توان علاقه هر دو شاعر را نسبت به این وزن دریافت.
حافظ بیست وهشت غزل را در بحرهای سالم سروده است که بیست و یک غزل آن بحر هزج مثمّن سالم است.
محوی شصت وهشت غزل را در این وزن سروده و این تنها بحر سالمی است که در دیوان او مشهود است .
آنان به دلایل زیر به این وزن بیشتر توجّه داشته اند :
الف : این وزن “دلنشین،شیرین ،آرام و مناسب مضامین آرام بخش یا عاشقانه[۳۷] ” است.حافظ و محوی با علم به این ویژگی هزج مثمّن سالم،غزلیّات عاشقانه و آرام بخش خود را در این وزن سروده اند.زیرا"شاعر وزن را بطور طبیعی از نفس موضوع الهام می گیرد و هنگامی که موضوع به خاطرش می رسد،وزن نیز همراه آن است.[۳۸]” ضمناً حکایت افلاکی در مناقب العارفین،که مولوی بر اثر شنیدن تق تق ضرب زرکوبان به چرخ آمد و صلاح الدّین زرکوب نیز به او پیوست، برای شاد بودن و پر جنبشی و پویایی این وزن گواه است و غزل معروف:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکی گنجی پدید آمد در آن دکّان زرکوبی زهی صورت،زهی معنی؛زهی خوبی،زهی خوبی[۳۹].
ب: هزج در لغت “بمعنای سرود وترانه و آواز با ترنم است … و بحر هزج را بدان جهت به این نام خوانده اند،که بیشتر آوازها و سروده های اعراب بدین بحر است[۴۰].”
از بررسی و مقایسه ۴۹۵ غزل حافظ و ۲۰۷ غزل محوی نتایج زیر به دست آمد:
۱)هشت وزن پر کاربرد را جهت سرودن غزلیّات خویش برگزیده اند. (پیوست شماره ۱ ص۱۴۰)
۲)از به کارگیری اوزان کم کاربرد و نا مطبوع پرهیز کرده اند.
۳) در انتخاب اوزان و هماهنگی آن ها با موضوع دقّت لازم داشته اند.
۴)اختیارات شاعری را به ضرورت به کارگرفته و از تکلّف دوری جسته اند.
۵) اوزان مورد کاربرد،از نوع"اوزان شفاف"هستند:یعنی"وزنهایی که در نخستین برخورد،نظام ایقاعی آن برشنونده یا قرائت کننده به روشنی احساس می شودو نسبت ریاضی و هنری آن ها آشکار است[۴۱]. “
۶)"به اعتبار استمرار ملایم و خوشاهنگی"که اوزان دارند ،جزو اوزان جویباری محسوب می شوند زیرا ساختار افاعیل عروضی آن ها ،به گونه ای است که رکن های عروضی در آن عیناً تکرار نمی شود[۴۲] ".(به جز هزج).
۷)نسبت به کاربرد وزن هزج مثمّن سالم با بسامد بالا تعمّدی داشته اند.
۸)موسیقی شعری آن ها حالت رسمی و اشرافی دارد.
نتیجه :
مولوی،سعدی ،حافظ و شبستری شاعران مورد علاقه محوی هستند که به انحای گوناگون از آنان یا آثارشان نام برده است."مثنوی معنوی"، و"گلشن راز” با وزن عروضی مشخص بر غزلیّات محوی تأثیری نداشته اند؛در بررسی وزن غزلیّات سعدی هم مشخص شد که محوی از او تأثیر نپذیرفته است.برای نمونه بحرهزج مثّمن سالم در پانصد غزل سعدی سیزده مورد به کار رفته است که در مقایسه با کاربرد این وزن در غزلیّات محوی درصد کمتری است .
با توجّه به پیوست شماره یک(ص۱۴۸ ) محوی در انتخاب اوزان شعری به حافظ توجّه داشته است .
حافظ بیست ویک غزل را بربحر هزج مثمّن سالم بنا نهاده و محوی نیز بیست ویک غزل فارسی را در این وزن سروده است،این کار محوی را نمی توان تصادفی تلقی کرد.کردزبانان وزن هزج مثمّن سالم را از پارسی گویان آموخته اند،زیرا این وزن عروضی در زبان و ادبیّات عرب به صورت مربع سالم کاربرد دارد نه مثمّن سالم. ضمناً تضمین مصراع هایی از غزلیّات حافظ که در این وزن سروده شده است،گواه این تأثیر پذیری است.(جهت اطلاع بیشتربه صص ۵۲.۴۷ و۶۹دیوان محوی ر.ک)
۲-۱ -۱-۲) موسیقی کناری
“منظور از موسیقی کناری عواملی است که در نظام موسیقایی شعر دارای تأثیر است ولی ظهور آن در سراسر بیت قابل مشاهده نیست برعکس موسیقی بیرونی که تجلّی آن در سراسر بیت و مصراع یکسان است و به طور مساوی در همه جا به یک اندازه حضور دارند جلوه های موسیقی کناری بسیار است و آشکارترین نمونه آن ،قافیه وردیف است[۴۳].”
قافیه :
قافیه به عنوان “مکمل وزن ویکی از جلوه های آن[۴۴]” در قوّت بخشی شعر مؤثر است؛علاوه بر ایجاد موسیقی ،به شعر استحکام می بخشد ،نقطه پایان وآغاز شعر را مشخص می کند و در القای مفاهیم از راه آهنگ کلمات دخیل است .
حافظ،مناسب ترین وخوش آهنگ ترین ،قافیه ها را برگزیده است و در پانصد بیت بررسی شده مشخص شد که قافیه های اسمی با کاربرد حدود۸۸درصد دارای بسامد بالایی هستند.
محوی نیز با وسواس خاص، قافیه ها را انتخاب کرده و سعی بر آن داشته است که بهترین هارا گزینش نماید، دربررسی پانصد بیت آن مشخص شد که ۹۱ درصد قافیه های مورد کاربرد او اسم ها هستند.
آنان با قواعد قافیه آشنایی داشته و از امکانات آن به خوبی بهر ه گرفته،وجهت موسیقایی تر کردن کلام خود از ظرفیّت های موسیقی استفاده کرده اند زیرا در شعر “این موسیقی کلمات است که معنی را جهت می دهد[۴۵]“.
ضمن بررسی اشعار هر دو شاعر موارد ذیل در زمینه قافیه مشهود است :