با تنش گرم ، بیابان دراز
مرده ای را ماند در گورش تنگ
به دل سوخته که می سوزد از هیبت تن
هست شب ، آری ، شب (هست شب )( نخستین همایش نیما شناسی جلد ۲،۲۰۶:۱۳۸۱)
در مثالهای فوق شاعر با بهره گرفتن از صفات بخوبی به تصویر سازی شب و توصیف آن بپردازد از این موارد در اشعار نیما بسیار است . کوشش نیما از بین تمام تصاویر ، بیشتر متوجه تشبیه است یعنی که ذکر شباهت و همانندی که از جهتی یا جهاتی میان دو چیز مختلف وجود دارد .
۴-۱-۴کاربرد صنایع ادبی در تصویر سازی با صفات شاعرانه نیما :
۱.تشبیه آوری درصفات
کوشش نیما از بین تمام تصاویر ، بیشتر متوجه تشبیه است و بیش از ۱۵۵ مورد از صور خیال او را تشبیه تشکیل می دهد . در بین تشبیهات نیما به دشواری می توان تصویری یافت که امری انتزاعی را به امر انتزاعی دیگر پیوند داده باشد . مانند (( وز زنگ دراز آرزو هایی / هم چون خود آرزو عمیق (۱۸۵) تشبیه امور محسوس به امور انتزاعی نیز شاید جزچند مورد محدود در بین اشعار او موجود نباشد : از قبیل :
(جهان افسا ) بر سریر حکم رانی ، چون خیال مرگ ، بنشسته (۳۱۰) ؛ زانفجار خنده ی امید زایش / سرد می آید (چنان چون نا روا امید بدجویان ) هر بد انگیزانفجار ی که از آن طفلان در اندیشه اند (۳۱۱) ؛ وشب تاب از نهان جایش به ساحل می زند سو سو / به مانند خیال عشق تلخ من که می خواند (۳۳۴) ؛ آنم که دل نهاد در آتش / می دیدمش که می رود از من / چون جان من که از تن نابود / آخر زجای من که از تن نابود / آخر زجای خاست چو دودی / چو آرزوی روز جوانی (۲۱۶).
بیشتر ین نوع تشبیه در دیوان نیما در حوزه ی ارتباط میان اشیای مادی و محسوس با اشیای محسوس دیگر است ؛ ( نخستین همایش : جلد ۲،۱۳۸۱:۱۹۲)
:تشبیهات شعری نیما متحرک و جاندارند و همان طور که در مثال ها استنباط می شود هردو طرف یا حداقل یک طرف آن ، عنصری طبیعی است .
۲.صفت و شخصیت آوری
یکی دیگر از نقش های شاعرانه صفت جان دادن و شخصیت بخشیدن به بی جان هاست . با توجه به علاقه نیما به طبیعت ، بعد از تشبیه ، بیشترین آرایه های ادبی که در سرو ده های او بچشم می خورد ، تشخیص است و تنها در اشعار آزادنیما که اکثر از نوع مفصل است وجود دارد در نظر نیما موج افسرده می شود و فکر جهان را بهم میزند(۱۷۶) چشم شب ، گریان و راز مگویش را به شاعر می گوید (۲۱۸) مهتاب سخن چین (۲۱۰) و صورت چرکین است (۳۳۸) تمشک تیغ دار : صف آراسته (۲۵۷) باد به پا ایستاده (۲۷۸)باغ غارت دیده از همین نمونه هابخوبی می توان دریافت که عناصر خیال او را دروصف طبیعت بی جان انسان و جانوران دیگر که دارای حس وحرکتند تشکیل می دهد و همین امر سبب زهده بودن طبیعت در شعر نیماست . صور تشخیص در شعر نیما از نوع مفصل است .
پیت پیت … چراغ را / درآفرین دم سوزش / هر دم سماجتی است /با او زبه گردش شب دیرین /پنهان شکایتی /تشییع می کند دم سوزان رفته .
چراغ توصیف شده و کل قطعه شعر ، شرح حال چراغ و هم دمی او با شاعر است . بصورت مفصل دارای شخصیت انسانی پنداشته شده است .(همایش نیما شناسی(۲)، ۱۹۰:۱۳۸۱)
مثال :مهتاب سخن چین (۲۱۰)، و صورتش ، چرکین است (۳۳۸) ؛ بیابان خیال روشنی را به غارت می برد (۲۳۵)؛ تمشک تیغ دار صف آراسته (۲۵۷) نارون خموش ، و باغ غارت دیده به حرف ها گوش بسته (۳۳۷)و همین امر سبب زنده بودن طبیعت وایجاد تصویر در اشعار نیما شده است . (همایش (۲)،۱۹۳:۱۳۸۱)
۳.صفت آوری با استعاره
شاعر با افزودن صفت یا صفات در تصویر های خیالی که بصورت استعاره ارائه گردیده ، قدرت نیما در القای مسائل وجدانی بیشتر وبهتر آشکار می گردد. و از آن جایی که زبان نیمایی زبانی سمبلیک ونمادین است ، کابرد استعاره مصرحه در میان این صورت خیالی چشمگیر می باشد. اما نسبت بکار گیری استعاره در اشعار نیما به تشبیه کمتر و حتی یک سوم آن هاست.حال به جملات زیر که در توصیف ماه و خورشید و استعاره صفات بکار گرفته شده اند توجه فرمایید :
((صبحگاهان که بسته می ماند / ماهی آبنوس در زنجیر / دم طاووس پر می فشاند /روی این بام بشسته به قیر (۲۵۹) که ماهی آبنوس استعاره از ماه و (دم طاووس ) استعاره از اشعه خورشید و بام استعاره از آسمان است .که صفات بکار رفته شده ۱. آبنوس ۲. بشسته به قیر در وصف ماهی و بام که نماد وسمبل بترتیب ۱.ماه ۲. آسمان می باشند .(مصطفوی ،۱۶۹:۱۳۸۹)
الف )از جمله اضافه های استعاری در اشعار نیما۱. نقاب صبح (م/۱۴۲/۵) زبان باطن (م /۲۰۸/۴)حافظه تاریخ (م ۸۰۵/۶)رخ شب (م /۴۹۵/۳)رخ شب ،کله سرد شب (م/۴۶۰/۱۰)(،جبین شب دلتنگ(م/۶۶۸/۴)
-
- این دل آرا فراخنای کجاست (نیما /مجموعه اشعار :ص۲۸۶)
-
- فانوس نفس مرده : جاده خاموش ایستاد /….چو فانوس نفس مرده (م/۷۳۹/۵)
-
- - اضافه وصفی : آتش آشفته –ماه غمگین – گل خونین (م/۷۱/۴)
-
- جمله گسترده : استفاده بیشمار شاعران از این نوع ، خود موید قدرت و خیال پردازی آنان است :
جوی می خواند در دره خموش /گوئیا خانه تکانی نهان / ریخته برسر او خاکستر (م/۶۴۰/۷)
-دست وپایی می زنم چون نیمه جان بی صدا (م/۳۳۲/۶)
۴. صفت وکنایه
بکار گیری صفت در جملات کنایی : جملات کنایی در اشعار نیما از نوع اشاره و ایماست . کنایه های نیما که چندان زیاد هم نیستند همه در مورد امور سیاسی و اجتماعی است و بیشتر عنصر طبیعی ، محور اصلی کنایه است .در جمله ذیل :
۱.سنگ بستم به پر جغدی زشت (۲۶۰) کنایه از مانع پرواز شدن و زمین گیر کردن پرنده هست .
۲.سیه دمی سرخ بال هیونی آهن کتف کنایه از قوی ، نیرومند )( طوفان ، ۳۷۵/۲۲)
۳.هر دم آن استخوان شمار ، به شک / چشم می گرددش به گردش شب. کنایه از مرگ و نیستی باشد ، عزراییل (ناروایی به راه ، ۲۴۳/۹)
۴. بالا فروزان : و شب تاریک را بالا فروزان سپهر /روشنایی برگرفتند و شدند هر طرف ( دانیال /۳۱۷)
۵. بام کبود اندود : به شب آویخته مرغ شباویز / به پا ، زآویخته ماندن ، بر این بام کبود اندود می چرخد .( مرغ شباویز ، ۶۰۵/۴)
۶.پرده نیلوفری :در بن این پرده نیلوفری / کیست کند با چو من همسری ( چشمه کوچک ، ۶۹/۱۱)استعاره تبعیه در صفت دانسته شده است
-
- ۷.ترکیده آفتاب روی سنگهایش:کنایه از بسیار داغ بودن (ققنوس ،۳۰۷)
-
- ۸.تنگ رواق : دل مرده چراغ من در این تنگ رواق / افروخت دمی که ناتوان کرد مرا
-
- ۹.تنگ غبار آلوده :اندر آن تنگ غبار آلوده / اندر آن زنده کشان زندانها (کنایه از زمین )(مانلی، ۴۷۰)
-
- ۱۰.توفنده خیزان اژده ها: زیر رانم غرش آورد به ره توفنده خیزان اژده ها یی مست (منظومه شهریار ، ۴۰۸)
-
- ۱۱.جامه نیل : از جامه نیل شد فلک ازرق پوش ( کنایه از کبودی و تیرگی شب )( مرغ شباویز / ۶۸۷)
-
- ۱۲.دندان سفید وسیه (کنایه از روز وشب ): و به دندانهای سفید وسیهش ، قافله روز وشبان ( یک نامه ویک زندانی ، ۵۹۰)
-
-
-
- ۱۳.رهگذر محنت خیز (کنایه از جهان ) که براین رهگذر محنت خیز ( خواجه حسن میمندی / ۱۶۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
-
- ۱۴.زیبا نگارین( کنایه از خورشید ) من آن زیبا نگارین را نشسته در پس دیوارهای نیلی شب ( می خندد ، ۳۱۶)
-
- ۱۵.سرایگاه نحوس ( کنایه از دنیا ست ) نیست در این سرایگاه نحوس (قلعه سقریم /۲۰۵)
-
- ۱۶.سقف تیره سر ( کنایه از آسمان ) آنگاه می نماید از این سقف تیره سر / یعنی دمید از پس شام سیه سحر (شکسته پر ،۳۸۳)
۱۷.صفحه کبود (کنایه از آسمان ) می رود برسر این صفحه کبود ( مرغ آمین /۶۱۲)
۱۸.طاس لاجورد (کنایه از ـآسمان ) زیر این طاس لاجورد (گل زود رس ۷۹)