۷۸٫۶
۵۹
۷۵-۷۴-۷۲-۷۱-۷۰-۶۹-۶۸-۶۶-۶۳-۶۲-۶۰-۵۹-۵۸-۵۷-۵۴-۵۳-۵۲-۵۱-۵۰-۴۹-۴۸-۴۷-۴۶-۴۵-۴۴-۴۳-۴۲-۴۱-۴۰-۳۹-۳۷-۳۶-۳۵-۳۴-۳۳-۳۲-۳۱-۳۰-۲۹-۲۸-۲۷-۲۶-۲۴-۲۲-۲۱-۲۰-۱۹-۱۸-۱۷-۱۶-۱۵-۱۴-۱۳-۱۲-۱۱-۸-۷-۵-۳-۱
زیاد
۴
۴٫۵-۳٫۵
۱۴٫۶
۱۱
۷۵-۷۳-۶۷-۵۶-۵۵-۲۵-۱۰-۹-۶-۴-۲
خیلی زیاد
۵
۵٫۵-۴٫۵
جدول (۱۸-۴) و نمودار (۲-۴) نشان می دهد که با توجه به دیدگاه کارشناسان برنامهریزی درسی دوره ابتدایی معاونت پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور از بین مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر ۱۴٫۶ درصد خیلی زیاد، ۷۸٫۶ درصد زیاد و ۶٫۶ درصد در حد متوسط در برنامه درسی دوره ابتدایی کاربرد داشته و قابل استفاده می باشند همچنین فراوانی درصدی گزینه های کم و خیلی کم صفر درصد می باشد.
با توجه به اینکه ۵ مؤلفه زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه کارشناسان برنامهریزی درسی در حد متوسط در برنامه درسی دوره ابتدایی کاربرد دارند این مؤلفه ها در این مرحله از تحقیق کنار گذاشته شدند و بقیه مؤلفه ها جهت ادامه پژوهش و ارائه الگو انتخاب گردیدند. ۵ مؤلفه ای که کاربرد زیادی در برنامه درسی دوره ابتدایی از منظر دیدگاه کارشناسان برنامهریزی درسی دوره ابتدایی ندارند عبارت اند از:
۱٫ نگهداری از برخی حیوانات و پرورش فضای سبز در مدرسه
۲٫ ایجاد کاتارسیس (پالایش، تطهیر و تزکیه)در وجود شاگردان
۳٫ استفاده از احادیث و دعا های هنری(احادیث و دعاهایی که دارای فصاحت و بلاغت مناسب می باشند و از تمثیل و عنصر تصور در آنها استفاده شده است)
۴٫ حمایت محتوا از توسعه دید جهانی و مسائل بین المللی
۵٫ استفاده از کدها،نمادها و علائمی که بتوان قسمت ناخودآگاه ذهن یادگیرنده را تحریک و فعال نمود.
حال با عنایت به اینکه این ۵ مؤلفه از منظر دیدگاه برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی که در حوزه عمل مشغول به فعالیت می باشند کاربرد زیادی در برنامه درسی دوره ابتدایی ندارند مطابق دیدگاه شوآب که برنامه درسی به طور اعم و برنامهریزی درسی به طور اخص یک حوزه نظری نیست بلکه حوزه عملی است(مهرمحمدی،۱۳۸۸،ص۲۹۳) دیدگاه کارشناسان حوزه عمل مورد توجه و ملاک قرار گرفت و ۵ مؤلفه مذکور در این مرحله کنار گذاشته شدند. بنابراین دلیل خارج نمودن این ۵ مؤلفه از پژوهش، تکیه بر عقلانیت عملی و تجربه یعنی دیدگاه کارشناسان برنامهریزی درسی دوره ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بوده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سوال سوم) با چه الگویی می توان برنامه درسی مبتنی بر مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای دوره ابتدایی طراحی نمود؟
الگو برای نمایش واقعیت ها به کار می رود الگو خود واقعیت نیست بلکه شبیه یک نقاشی یا داستان بوده که حاصل درک افراد از واقعیت می باشد الگوهای برنامه درسی نیز برای نمایش نظریه های برنامه درسی به کار می روند(هنسن،۲۰۱۰،ص۱۴۰). از آن جا که نظریه های برنامه درسی به دو دسته توصیفی و تجویزی تقسیم می شوند الگوهای برنامه درسی نیز به تبع آنها به دو دسته توصیفی و تجویزی تفکیک می گردند. مدلهای توصیفی آنچه برنامه ریزان درسی انجام می دهند را تشریح می کنند و مدلهای تجویزی آنچه برنامه ریزان درسی باید در فرایند برنامهریزی انجام دهند را ارائه می کنند.
همان طور که در فصل یک اشاره شد یکی از اهداف این پژوهش ارائه الگوی بومی برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر می باشد نظر به ارائه این الگو از طرف محقق، نوع الگو تجویزی است و مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر را به برنامه ریزان درسی و به مجریان برنامه درسی پیشنهاد می کند در واقع الگوی طراحی شده نوعی الگوی مفهومی است که جایگاه و نحوه ورود مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر به برنامه درسی دوره ابتدایی را نشان می دهد. محتوای این الگو حاصل بررسی منابع مطالعاتی رشته مطالعات برنامه درسی و همچنین دیدگاه سه گروه یعنی صاحبنظران مطالعات برنامه درسی،صاحبنظران هنر و زیبایی شناسی و برنامه ریزان درسی وزارت آموزش و پرورش کشور می باشد که نتایج این بررسی ها قبلاً ذکر گردیده است.
الگوی حاضر شامل سه بخش الف) مبانی ب) اصول ج)ویژگی های عناصر برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر زیبایی شناسی و هنر می باشد که در ادامه به آنها پرداخته می شود.
الف)مبانی الگو
مبانی برنامه درسی آن دسته از منابع می باشد که برنامه ریزان درسی براساس آنها نسبت به تعیین ماهیت برنامه درسی و عناصر آن اقدام می نمایند.ملکی(۱۳۸۶) بیان می کند مجموعه گزاره های توصیفی و تبیینی که شناخت امور معینی را برای ما فراهم ساخته تا برنامهریزی درسی با تکیه بر آنها صورت پذیرد مبانی برنامهریزی درسی گفته می شود به عبارت دیگر جهت گیری عناصر برنامه درسی مبتنی بر مبانی نظام تعلیم و تربیت و برنامه درسی می باشد و مبانی تصمیمات برنامه ریزان درسی را متأثر می سازد.
با نگاهی به الگوهای برنامه درسی ارائه شده از طرف صاحبنظران در می یابیم که برخی افراد از قبیل تایلر(۱۳۸۳)، واکر(به نقل از مارش،۲۰۰۴)،چارترز(به نقل از ملکی،۱۳۸۳)، زایس(به نقل از هنسن،۲۰۱۰) و بوشامپ(به نقل از دونالد ای،۱۹۸۹) در الگوهای خود مطالعه مبانی برنامه درسی را اولین گام برنامهریزی درسی دانسته اند که تیم برنامهریزی درسی مطابق آنها ابتدا مبانی معینی را مطالعه و سپس به گام های مشخص شده در مدلها می پردازند. در واقع شناسایی و مطالعه مبانی موضوع متفق القول آنهاست.
با عنایت به هدف پژوهش مبانی فلسفی، جامعه شناسی و روانشناسی مربوط به زیبایی شناسی و هنر در اینجا ارائه می گردد که برخاسته از منابع نوشتاری و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر می باشد.
۱-الف)مبانی فلسفی زیبایی شناسی و هنر
زیبایی شناسی و هنر حوزه ای است که هر یک از مکاتب مختلف فلسفی مواضع خاصی نسبت به آن ارائه کرده اند و در فصل دوم به برخی از آنها اشاره گردید. نظر به فرض بومی بودن الگوی پیشنهادی امکان مطرح کردن دیدگاه های همه مکاتب وجود ندارد لذا سعی شده از دیدگاه دین اسلام به مبانی فلسفی زیبایی شناسی و هنر به شرح زیر اشاره شود.
۱-۱-الف)هستی و خالق هستی زیباست
یکی از مبانی زیبایی شناسی اسلامی اعتقاد به اصالت وجود است که براساس نظریه اصالت وجود، ملاصدرا زیبایی را مصداقاً عین وجود می داند و بر این اساس زیبایی را نیز اصیل می داند طوریکه زیبایی با وجود مساوق هستند و احکام یکسان دارند(اکبری،۱۳۹۲). حال که با براهینی اعم از براهین لمی(پیشینی) و براهین انی یا پسینی وجود خدا اثبات می شود(محمدرضایی،۱۳۸۵) جمال و زیبایی خدا نیز با عنایت به مساوقت زیبایی و وجود اثبات می گردد. به عبارت دیگر همانطور که برهانهای لمی یعنی برهانهایی مانند برهان صدیقین که در آن مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا نیستند و برهانهای پسینی نظیر برهان نظم که در آن مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا هستند وجود خدا را اثبات می نمایند صفات ذاتی خدا نیز ثابت می شود. لذا بر این اساس خداوند منبع جمال مطلق و جمال مطلق همان وجود حقیقی یعنی خداوند است (ملاصدرا،به نقل از اکبری،۱۳۹۲).
از طرف دیگر یکی از اساسی ترین مبانی زیبایی شناسی وحدت و بساطت وجود است. وحدت و بساطت وجود بیان می کند که وجود اختصاص به ذات حق دارد و بقیه موجودات سایه و ظل برای وجود حق و نفس ظهورند به عبارت دیگر مقصود از وحدت وجود، وحدت وجود و موجود در عین کثرت در ظهور است. براساس این نظریه وجود حقیقی یکی است و آن همان حق تعالی است و نمودهای امکانی از ظهورات اویند(آملی به نقل از فنایی و کریمیان،۱۳۹۱). نظریه وحدت و بساطت وجود را ملاصدرا با وحدت تشکیکی وجود توضیح می دهد و با عنایت به مساوقت وجود و زیبایی به مشکک بودن حقیقت زیبایی می رسد در واقع با وحدت تشکیکی وجود می توان به وحدت تشکیکی زیبایی رسید و بدین صورت بیان کرد که موجودات ممکن الوجود، جلوه ها و مظاهر وجود حقیقی هستند چون زیبایی نیز مصداقاً عین وجود است پس زیبایی موجودات نیز مظاهر و جلوه هایی از زیبایی خداوند هستند(اکبری،۱۳۹۲).
عرفا نیز معتقدند اگر عالم همه ظل الله و مظهر اسماء حق و اگر هر اسم از اسمای حق، احسن و همگی ازجمله اسماء حسنی می باشند پس نظام و عالم نیز احسن خواهد بود(رحیمیان، به نقل از نجفی و متقی،۱۳۸۹). در واقع هستی چیزی جز تجلی اسماء و صفات حق نیست و زیبایی امری تشکیکی است که در هر جلوه زیبایی مرتبه ای از کمال و زیبایی خداوند نمود یافته است.
راستگو و راستگوفر(۱۳۸۸) در این مورد بیان می کنند جمال تجلی خدا بر خویش است که دو سوی فراز و فرود دارد سوی فرازین آن جلال این جمال است که چون جلوه کند همه چیز را نابود و بی نمود می سازد و چیزی نمی ماند تا او را ببیند و سوی فرودین آن نمود و ظهور او در پدیده های هستی است.
پس جمال الهی در تمام هستی ظهور و جلوه کرده است که شواهد و دلایل زیادی بر ظهور جمال الهی در هستی و زیبایی هستی وجود دارد که می توان به انسجام،وحدت و هماهنگی جهان، هدفمندی جهان هستی،نظم هستی و غیره اشاره نمود.در قرآن کریم برخی از آیات اشاره کننده به زیبایی هستی عبارت اند از:
الَّذِى أَحْسَنَ کلَُّ شىَْءٍ خَلَقَهُ(سجده:۷)
وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ.(تغابن:۳) شما را صورتگری کرد و صورت هایتان را زیبا تصویر کرد
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ (تین:۴)که ما انسان را به بهترین نظام خلقت خلق کردیم
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً(المعارج: ۵) پس صبر و شکیبایی کن صبر زیبا