۷- حمایت از اوپوزیسیون خارج از کشور برای مقابله و سرنگون کردن جمهوری اسلامی
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۸- بهره برداری از بسترهای داخل کشور برایایجاد اختلاف و چند دستگی
۹- تلاش برای گسترشایران هراسی در منطقه و جهان با تاکید بر تلاشهایایران جهت دست یابی به سلاح هستهای
۱۰- تلاش برای وارد کردنایران به مسابقه تسلیحاتی با اسرائیل و پادشاهیهای عرب منطقه
۱۱- تلاش برای به وجود آوردن وضعیت موسوم به موازنه قوا در منطقه و محدود کردنایران ازاین طریق
اینها مواردی هستند که نشانگر برنامهها و استراتژیهایایالات متحده آمریکا در مقابله باایران اسلامیطی سه دهه گذشته میباشد بررسی چگونگی وقوع وعملیاتی شدن تک تکاین استراتژیها نیازمند نوشتارهای گوناگونیست ازاین روی با توجه به برخی مسائل که در زیر اشاره میگردد بر روی آن دسته از برنامهها و استراتژیهای تمرکز خواهیم کرد که در وقوع آنهاایالات متحده از پتانسیل کشورهای عربی منطقه خلیج فارس استفاده نموده است چراکه:
۱- به دلیل موانع بین المللیایالات متحده به سادگی قادر به رویارویی مستقیم باایران نخواهد بود ازاین روی تلاش خواهد کرد تا از پتانسیلهای منطقه بهره برداری کند.
۲- هزینه رویارویی مستقیم باایران برای آمریکا سر سام آور خواهد بود بنابرین خلق قدرت منطقهای دیگر در برابرایران برای تحدید آن، نفع بیشتری را به همراه خواهد داشت.
۳- بسترهای مورد نیاز برایایجاد اختلاف و به چالش کشیدن ابعاد مختلف امنیت جمهوری اسلامیایران، نه در روابطایران و آمریکا بلکه در روابط میان کشورهای همسایه و بخصوص پادشاهیهای عرب منطقه باایران وجود دارند.
۴- بیش از آنکهایالات متحده بتواند برای ما و امنیت مان خطرآفرین باشد همسایگان ما که نزدیکی جغرافیایی با ما دارند برای ما مشکل آفرین خواهند بود.
۵-ایالات متحده برای مقابله موثرتر با ما مجبور به نزدیک شدن به مرزهای ما است به عبارتی همسایگان ما ازاین روی برای ما مهم اند که مامن نیروهای نظامیآمریکایی هستند.
مجموعااینها دلایلی هستند که ما و آمریکاییها به خاطر اهمیت آنها، گرایش به توجه و استفاده از پتانسیلهای منطقهای جهت کنش و واکنش داریم، همانطوری که از ابتدا مشخص است از میان همسایگان متعددی که با آنها مرز مشترک آبی و خاکی داریم تمرکزما بر روی منطقه خلیج فارس است به عبارتی در شرایط فعلی ما ناگزیراز توجه به منطقه خلیج فارس هستیم چرا که ملموس ترین ونزدیکترین برنامهها علیه ما دراین منطقه پیاده میشود، شناخت بسترهای که با تکیه و بهره برداری از آنها میتوان چالشهای جهت کنترل، تضعیف و یا حذف جمهوری اسلامیایران به وجود آورد ما را در تحلیل چگونگی وقوع حوادث منطقه یاری خواهد نمود، برخی ازاین بسترها ریشه تاریخی دارند وبرخی دیگر حاصل تعاملات منطقهای و گاهاً برنامه ریزیایالات متحده و متحدین آن میباشد (عبدالله خانی، ۱۳۸۳، ص ۲۱۲ و ۲۱۳).
به صورت تیتر واری میتوان از بسترهای همچون:
۱- اختلافات قومی (جنگهای مکرر اعراب باایرانیها که نمونه بارز آن جنگ قادسیه و جنگایران و عراق است).
۲- اختلافات مذهبی (درگیری تاریخی بین دو مذهی تشیع و تسنن بخصوص از زمان صفویه به بعد و همچنین پیروزی انقلاب اسلامیایران که بیشتر به صورت انقلاب شیعی مطرح شد و خواستار فراگیر شدناین انقلاب به سرزمینهای اسلامیبود).
۳- اختلافات مرزی ( بااینکهازاین دست اختلافات در بین خود پادشاهیها هم وجود دارد اما بحث جزایر سه گانه و حتی الوند رود با حمایت آمریکا بستر مناسبی جهت تبدیل شدن به چالشی عمده را فراهم نموده است).
۴- اتهام فرآوری تسلیحات اتمیاز سویایران( کهاین بستر بیشتر زاییده فکر آمریکایی – اسرائیلی و القاء آن به پادشاهیهای عرب منطقه است).
۵- ارائه چهره متخاصم و تهدید گر ازایران (این بستر نیز در طول سه دهه گذشته به عنوان بستری برای عملیاتی شدن برخی برنامههای ضدایرانی عمل کرده است).
۶- راه اندازی مسابقه تسلیحاتی درمنطقه (کهاین عمل بستر لازم برای وقوع برخی رفتارهای خصمانه و تحریک کننده در مواجهه باایران را فراهم نمود).
با تکیه براین بسترها و همچنین تاکید بر اهداف جمهوری اسلامیایران و اهدافایالات متحده آمریکا در منطقه، میتوان چگونگی عملیاتی کردن برنامهها علیهایران به کمک پادشاهیهای عرب منطقه را توضیح داد و همچنین میتوان چگونگی شکل گیری رفتارهای تحریک آمیز منطقهای علیهایران را تحلیل نمود براین اساس گفته میشود که با وقوع انقلاب و مشخص شدن اهداف ضد آمریکایی ضد اسرائیلی آن و تلاش انقلابیون برای همه گیر شدن فرایند انقلاب که متعاقبا باعث ترس حکومتهای سنی خلیج فارس گردید آمریکایی غایب در منطقه را بر آن داشت تا با تشویق پادشاهیهای عرب منطقه بهایجاد سازمان همکاری خلیج فارس آنهم متشکل از ۶ پادشاهی ضعیف موجودعربی، مبادرت نماید تا از گسترش موج انقلاب ضد آمریکایی، جلوگیری نماید(اسپوزیتو، ۱۳۸۸، ص۱۲۵-۱۲۶).
بعبارتی تشکیل کمربندی ضدایرانی از نیروهای منطقه داد مشابه کاری که جهت سد کردن راه کمونیسم به کمک کشورهای منطقه با عناوین مختلف سیتو و سنتو نمود بود. ( فاست، ۱۳۸۹، ص ۴۶۶)
در عین حال برای مقابله با قدرت انقلابیایران به بهره برداری از زمینههای اختلافایران و عراق پرداخت تا دو کشور را وارد جنگی خونین نماید، نه جنگایران و عراق و نه شورای همکاری خلیج فارس در مهارایران موفق نبودند ازاین روی حمله عراق به کویت بهانه لازم برای حضور نظامیآمریکا را فراهم نمود بنابرین بار دیگر قدرت فرامنطقهای در منطقه حاضر شد واین بار برای مقابله باایران.
۳-۳-۳-۳- خلیج فارس امنیت منطقه ای و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران
منطقه ی خلیج فارس یکی از مناطق راهبردی مهم دنیا محسوب میشود. البته این امر مسئله ی جدیدی نیست، بلکه از قرنها قبل امری شناخته شده و مورد قبول عام بوده است. در قرون اخیر، خلیج فارس شاهد حضور و تسلط دولت استعماری انگلیس درآنجا و نیز تداوم سیاستهای دیرینه و استعماری روسهای تزاری برای دست یابی به آبهای گرم خلیج فارس بوده که همگی حاکی از اهمیت ویژه و راهبردی آن است. (هالیس، ، ۱۳۷۲، ص۸۰٫)
یکی از دلایل اهمیت راهبردی خلیج فارس وجود تنگه ی هرمز است. «تنگه ی هرمز» گذرگاهی است هلالی شکل که خلیج فارس را به دریای عمان متصل میکند. این تنگه یکی از مهم ترین تنگهها در بین یازده تنگه ی مهم دنیاست که برای ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ اهمیت اقتصادی و راهبردی زیادی دارد (اسدیان، ۱۳۸۱، ص ۲۷٫)
اهمیت عرض کم تنگه ی هرمز از این جهت است که در طول سه کیلومتر مسافتی که عرض تنگه بین ۲۱ تا ۲۴ مایل دریایی متغیر است، بخشی از عرض آبهای ساحلی در کشور ایران و عمان بر روی هم منطبق میشود و بنابراین، در فاصله ی بین آنها دریای آزاد وجود ندارد. همین امر حساسیت ویژه ای را در امر کشتیرانی بین المللی در تنگه ی هرمز ایجاد کرده و مسئولیت سنگین امنیتی را بر دوش این دو کشور نهاده است. به همین دلیل دو کشور ایران و عمان از اهمیت راهبردی و جغرافیایی سیاسی ویژه ای برخوردارند، به گونه ای که دیوید نیوسام، معاون وزیر امور خارجه ی (وقت) آمریکا، در سال ۱۹۸۰ در یک سخنرانی در دانشگاه «جرج تاون» چنین گفت:
اگر جهان دایره ی مسطحی باشد و کسی بخواهد مرکز آن را بیابد، به یقین میتوان گفت که مرکز آن خلیج فارس است… امروزه جایی در جهان به اهمیت این منطقه وجود ندارد که تمامیتوجهات را به یک نقطه و با علایقی یک دست، همسان کند. درحال حاضر، برای ادامه ی سلامت اقتصادی و ثبات جهان، جایی به اهمیت این مرکز وجود ندارد (David, D. newsom,1980,p25 به نقل از کاظمی، ۱۳۹۴، ص۹).
خلیج فارس با مساحتی حدود ۲۹۵۰۰ مایل مربع قریب ۶۳ درصد از کل ذخایر نفتی شناخته شده در جهان را در خود جای داده است. در حال حاضر، به رغم اینکه جهان فقط برای حدود ۴۱ درصد از مصارف نفتی خود، به خلیج فارس متکی است، ولی این وضعیت در حال تحول بوده و همان گونه که وزارت انرژی ایالات متحده ی آمریکا اخیرا اعلام کرده است، جهان به زودی برای تأمین ۶۵ درصد نیازهای نفتی خود به خلیج فارس وابسته خواهد شد. این منطقه غیر از نفت، قریب ۳۰ درصد از ذخایر گاز جهان را نیز در خود جای داده که پس از روسیه، دومین منطقه از لحاظ میزان ذخایر گاز در جهان است.
خلیج فارس با منابع طبیعی و معدنی فراوان خود، دیگر تنها به خاطر ایفای نقش ارتباط دهندگی یک بزرگراه تجاری میان شرق و غرب جهان اهمیت ندارد، بلکه در حال حاضر، یکی از دو سر انتهایی در معادلات اقتصادی جهان به شمار میآید. وضعیتی به این مهمیو موقعیتی راهبردی به حساسیت خلیج فارس، برای توازن اقتصادی جهان در آینده، ایجاب میکند تا امنیت این شاه راه مهم از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. خلیج فارس همچنین منطقه ای است که شریان حیات غرب، یعنی نفت از آن عبور میکند. بیش از ۲۵ درصد عرضه ی نفت جهان از این منطقه میگذرد. از این رو، این منطقه برای نظام سرمایه داری و در رأس آن آمریکا، حایز اهمیت حیاتی است(کاظمی، ۱۳۹۴، ص۹).
۳-۳-۳-۳-۱-شورای همکاری خلیج فارس و مسئله ی امنیت
شش کشور عربی حوزه ی خلیج فارس (امارات متحده ی عربی، بحرین، عربستان، عمان، قطر و کویت) در ماه می۱۹۸۱ میلادی ایجاد شورایی را در بین خودشان با عنوان «شورای همکاری خلیج فارس» بدون حضور ایران و عراق اعلام کردند( نعیمیارفع، ۱۳۷۰، ص ۵۴).
این شش کشور به جز عربستان طی دهههای ۵۰ و ۶۰ و اوایل دهه ی هفتاد قرن بیستم میلادی به استقلال رسیدند. از این رو، عدم استقلال پیش از این و وابستگی امنیتی و اقتصادی این کشورها به خارج از منطقه یکی از عوامل مشترک این کشورها به شمار میآمد و طبیعی است که هر یک به نوبه ی خود، درجهت تشکیل یک اتحادیه برای حفظ منافع مشترک اقداماتی صورت داده باشد(مارتین لی نورجی، ترجمه ی نصیری، ۱۳۸۳، ص ۱۱۷).
طی سال ۱۳۵۹ هـ. ش در پی حمله ی همه جانبه ی عراق به ایران کشورهای عربی منطقه ی خلیج فارس سرگرم مطالعه ی پیش نویس پیمان «امنیت دسته جمعی» شدند؛تا اینکه در اسفندماه همانسال، یکاتحادیهی فنی مأمور پی ریزی اساس نامه ی شورای همکاری شد. اساس این طرح در یک روزنامه ی انگلیسی با محورهای ذیل مطرح گردید:
- تحقق امنیت دسته جمعی در گرو امنیت فراملی؛
- به خطر افتادن امنیت هر کشور منطقه امنیت دیگران را نیز تحت الشعاع قرار میدهد.
- برای برقراری امنیت، باید کشورهای منطقه در صورت درخواست کشوری از میان آنها، به کمک او بشتابند.
- وارد شدن آسیب به امنیت هر کشور، لطمه به امنیت دیگر کشورها محسوب میشود.
- عربستان برای کمک به کشورهای عربی منطقه برای مقابله با توطئه آماده است.
در ۲۲ اسفند سال ۱۳۵۹ شمسی، سران این شش کشور در ریاض گردهم آمدند و در ۲۶ اسفند همان سال طی انتشار بیانیه ی رسمیموجودیت شورای همکاری را رسما اعلام کردند(عبدالله خانی، ۱۳۸۳، ص ۸).
۳-۳-۳-۳-۲- شورای همکاری و جمهوری اسلامیایران
روابط جمهوری اسلامیایران با شورای همکاری خلیج فارس به دو مقطع تقسیم میشود: مقطع جنگ تحمیلی و دوران پس از جنگ تحمیلی ( نعیمیارفع، ۱۳۷۰، ص ۴۵).
مقطع جنگ تحمیلی: «شورای همکاری خلیج فارس» قریب هشت ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۵) توسط عراق و زمینگیر شدن نیروهای آن کشور در خاک ایران تأسیس شد. کشورهای عرب جنوب خلیج فارس از همان آغاز جنگ در جهت راه کار آمریکا در قبال جمهوری اسلامیایران مبتنی بر مهار انقلاب اسلامیو جلوگیری از بالندگی آن در منطقه قرار داشتند و کمکهای ذی قیمتی را در اختیار عراق قرار دادند. با این مقدمه، میتوان به تشریح موضع عمومیشورا در قبال جنگ تحمیلی و شناخت استراتژی آن در قبال جمهوری اسلامیایران و در خصوص جنگ پرداخت.
شورا با وجود گرایشهای فاحش به سمت عراق، در طول جنگ همواره از اینکه ایران یا عراق به عنوان یک قدرت مطلق در خلیج فارس از جنگ بیرون بیاید و موازنه ی قوا بین ایران و عراق بر هم بخورد و در نتیجه، منطقه تحت تأثیر سلطه ی یک قدرت واحد درآید، بیم داشت. از این رو، این احتمال، که شورا خواستار پیروزی کامل عراق بود، ضعیف مینماید.
به طور خلاصه، میتوان راه کار شورای همکاری در قبال جنگ را این گونه بیان کرد: شورا علی رغم جانب داری از عراق، تلاش داشت با نگه داشتن مخاصمات در سطحی قابل قبول از کشانده شدن آتش جنگ به شش کشور دیگر جلوگیری کند. در همان حال، خشنودی پنهانی در برخی از کشورهای شورا وجود داشت مبنی بر اینکه جنگ مادام که به کشورهای همسایه تعمیم نیافته است، ادامه یابد. جنگ تحمیلی بهترین فرصت را در اختیار عربستان قرار داد تا با تضعیف دو رقیب خود در منطقه، با تأسیس شورای همکاری بدون ایران و عراق بیشترین استفاده را از جنگ ببرد (کورد سمن، ترجمه ی خسروی، ۱۳۸۱، ص ۲۴).
پس از فراز نشیبهای زیادی که روابط ایران و شورای همکاری را درطول جنگ تحت الشعاع خود قرار داد، درسال ۱۳۶۷ هـ. ش، ایران قطعنامه ی ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت. ازاین به بعد، مواضع ظاهری شورای همکاری در خصوص ایران و عراق به یک توازن نسبی رسید. مقطع پس از جنگ تحمیلی: در این دوران، روابط ایران و شورای همکاری تحت الشعاع ادعای ارضی امارات علیه جمهوری اسلامیقرار گرفت. در سال ۱۳۷۱ اولین اجلاس سران شورا پس از طرح ادعاهای واهی امارات بر سر جزایر ایرانی برگزار گردید که اوج ادعاهای مربوط به جزایر نیز در آنجا مطرح شد(بیانیه ی پایانی سیزدهمین اجلاس سران، ابوظبی، ۲۳ دسامبر ۱۹۹۲).
. جمهوری اسلامیایران همواره با اعتقاد راسخ به اصول پایدار رعایت حسن همجواری و برقراری و توسعه روابط دوستانه با همسایگان خود، به منظور بی اثر ساختن توطئههای مخالفان ثبات و امنیت پایدار در منطقه ی حیاتی خلیج فارس، درسالهای اخیر کوشیده است با پیروی از سیاست صبر و خویشتن داری و تنش زدایی و اعتمادسازی، حسن نیت خود را برای حل و فصل اختلافات نشان دهد وبا تأکید برپای بندی خویش به تفاهمات فیمابین و حل اختلافات از طریق مذاکرات و گفت و گوهای مسالمت آمیز، کشورهای منطقه را به منافع حیاتی شان در سایه ی ثبات و امنیت در منطقه متوجه نماید.
حال با توجه به سیاست اصولی جمهوری اسلامیایران مبنی بر حل و فصل اختلافات از راه مسالمت آمیز و پی گیری سیاست تنش زدایی و همکاری متقابل و طراحی نظام امنیت جدید در منطقه ی خلیج فارس مبنی بر نفی حضور بیگانگان در منطقه، ضرورت تبیین و بررسی اقدامات اعتمادسازی بیشتر احساس میگردد.
۳-۳-۳-۳-۳-اعتمادسازی و ضرورت آن
در علم سیاست و روابط بین الملل، شوق و علاقه ی شدید به جلوگیری از درگیری، منازعه و جنگ، ریشه در قرن ۱۹ دارد. براساس تعریفی که فرهنگهای لغت ارائه میدهند، «اعتماد» یعنی: اطمینان فکری یا اعتقاد شدید به قابل اطمینان بودن دیگری، و یا به صداقت و واقعیت یک حقیقت. یکی از معروف ترین تعاریفی که در خصوص اقدامات اعتمادسازی ارائه شده توسط جوهان هولست (Johan Holst) و کارن ملندر (Karen Melander) صورت گرفته است. براساس این تعریف، اعتمادسازی متضمن گواه معتبر از فقدان تهدیدات مخاطره انگیز است. تعاریف مشابهی در تبیین تدابیر اعتمادسازی توسط نویسندگان دیگری همچون کالوی (Kalevi Ruhala) نیز صورت گرفته است. به نظر وی، اقدامات اعتمادساز ممکن است به عنوان اقدامات سیاسی تعریف گردند که برای افزایش اطمینان در نظامهای دفاعی نیروهای نظامیصورت میپذیرند (ابراهیمیفر، ۱۳۸۱، ص۹۵)
ایجاد صلح و ثبات و اجتناب از جنگ قانع کننده ترین دلیلی است که محققان روابط بین الملل اعتمادسازی آن را به عنوان یک اهمیت و ضرورت بیان کرده اند. فریدمن در بیان ضرورت اعتمادسازی میگوید: