آن را که هست خواجه «لولاک» رهبرش (همان، ۲۰۱)
۴-۲ ) جلوه عاشورا
از جمله حوادث مذهبی ماندگار در تاریخ که در شعر فارسی به خصوص بعد از پیروزی انقلاب نمود پیدا کرده، حادثهی عاشورا است. هر چند در طی قرون گذشته به این مقوله پرداختهاند اما این مسأله در شعر شاعران انقلاب از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان مثال حدود چهار قرن پیش محتشم کاشانی در اشعاری سوزناک به واقعهی عاشورا پرداخته است و آنچه بر ما مسلم است اینکه، شاعر بیشتر احساسی با این مورد برخورد کرده و شاید بتوان گفت عمق آن واکاوی نشده است. شاعران انقلاب به حادثهی عاشورا به عنوان یک امر آیینی، آن را از دیدگاه ارزشها بررسی و کنکاش کردهاند و حداکثر شعور مذهبی در اشعار این شاعر قالب لمس است. علل مختلفی دست در دست هم دادهاند تا واقعهی عاشورا در شعر انقلاب بیشتر متجلی شود. اولاً، انقلاب اسلامی را میتوان ثمرهی خون هزاران هزار شهیدی قلمداد کرد که در آستانهی رویش انقلاب، شجاعانه در مقابل باطل ایستادند و با اهدای خون و جان خویش به انقلاب و آرمانهایش تداوم بخشیدند و از طرف دیگر، هنوز چند مدتی از شکوفا شدن آن نمیگذشت که بار دیگر دست تقدیر انقلاب نوپای ما را در مقابل هجوم مغولهای عصر متمدن قرار داد که نتیجهی آن به خاک و خون کشیده شدن جوانانی بود که دوست نداشتند کشورشان به دست بیگانگان بیفتد. همین عوامل باعث شد تا فرهنگ شهادت و ایثار و از خود گذشتن که امام حسین، چهارده قرن پیش آن را در مکتب خویش و برای یاران باوفایش تدریس کرده بود بار دیگر تکرار شود. سخن از رویارویی حق با باطل است و سخن از ایمان و شرف، ناموس و کشور است. تلفیق واقعهی کربلا و عاشورای حسینی با جان فشانیهای رزمندگان اسلامی در جبههها و صحنههای نبرد، نوعی شعر حماسی ـ دینی را رقم زد. پیامد این مسأله به وجود آمدن چندین موضوع شعری در مضمون شعر شاعران انقلاب بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-۲-۱ ) فرهنگ شهادت
از آنجا که در جریان پیروزی انقلاب و در ادامه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، افراد بسیاری از کشورمان به شهادت رسیدند و این مسأله زنده کردن روح شهادت و از جان گذشتن بود که امام حسین (ع) در حادثهی عاشورا در مدرسهی عشق آن را هجا کرده بود، لذا فرهنگ شهادت به عنوان یکی از مضمونهای کلی شعر انقلاب قرار گرفت و شاعران سعی نمودند تا به طریقی ـ مخصوصاً در زمان جنگ ـ به اشاعهی این فرهنگ بپردازند:
هامون ز خون عشق بازان موج میزد
عطر شهادت بال و پر بر اوج می زد
(همان، ۲۳۹)
شهر شهادت را بسی خون جامگانند
کهنه حریفانند و مستی میتوانند
(همان، ۲۴۵)
شعلهور باد دل از داغ شهیدان وطن
رفته از خاطر ما یاد سیاووش مباد
(همان، ۱۳۰)
پاسداشت خون شهیدان و ترغیب به ادامه دادن راه شهیدان از جمله موضوعاتی است که در شعر انقلاب از جایگاه ویژهای برخوردار است و از آنجا که فرهنگ شهادت در عاشورا و درجبههها پیوندی ناگسستنی دارند، لذا این دو مقوله، مربوط به دو مقطع تاریخی مجزا اما با هدفی مشترک، میتوانستند یکی از درون مایههای شعر عصر حاضر باشند. قیصر امینپور اشعار زیادی در بزرگداشت و تکریم شهدای انقلاب اسلامی سروده است:
نوشیدن نور ناب کاری است شگفت
این پرسش را جواب، کاری است شگفت
تو گونهی یک شهید را بوسیدی
بوسیدن آفتاب کاری است شگفت
(امین پور، ۱۳۸۹، ۴۳۰)
کس را ز حیات او نداند گفتن
بایست زبان به کام خود بنهفتن
هر چند میان خون خود خفت ولی
سوگند که خون او نخواهد خفتن
(همان، ۴۳۱)
شهیدان را به نوری ناب شوییم
درون چشمه مهتاب شوییم
شهیدان همچو آب چشمه پاکند
شگفتا آب را با آب شوییم
(همان، ۴۵۶)
شهادت علاوه بر آنکه روح از خودگذشتگی را در انسان تازه میکند، باعث میشود که به یک خودباوری نیز دست یابد. آنگاه که انسان به این حدّ از یقین برسد که شهادت اوج سعادت اوست، لذا برای رسیدن به آن به هیچ وجه تردید به خود راه نمیدهد، زیرا میداند اگرچه با شهادت از دنیای فانی رخت برمیبندد ولی ستارگان جاویدان تاریخ خواهند بود. شهید شدن در راه آرمان و هدفهای مقدس از افتخارات یک شخص محسوب میشود که با هیچ یک از مقامات دنیوی قابل قیاس نخواهد بود، همان بینشی که امام حسین (ع) در صحرای کربلا و در صحنهی عاشورا قرنها پیش آن را تجربه کرد و به تمام آزادگان و آزادمردان جهان درس ایثار و مردانگی را آموخت. از آنجا که مؤلفهی شهادت در عاشورا و در انقلاب اسلامی محوریت مشترک داشتند، لذا با یکدیگر پیوند خوردند و شاعران انقلاب به تأسی از رمز شهادت در عاشورا، فرهنگ شهادت را در انقلاب نیز متجلی کردند.
ناگه رجز هجوم خواندند
بر گردهی گردباد راندند
شستند به خون شب زمین را
شمشیر به آسمان رساندند
تا باغ جنون ثمر دهد باز
در مزرعه بذر جان فشاندند
زان وادی بینشانه آن شب
یکیک همه را به نام خواندند
ماندند به عهد خویش و رفتند
رفتند ولی همیشه ماندند
(همان، ۴۰۴)
یاران به آفتاب بگویید:
صد پاره شو، هزار ستاره
تا ذره، ذره، ذره بسازیم
بر بامی از بلند شهادت
تندیسی از عروج
آب از وضوی دست شهیدان بیاورید
یا از چشم هر شهید
یک قطره اشک شوق بگیرید
-یک قطره اشتیاق زیارت-
(همان، ۳۷۷)
به هر حال یکی از مضمونهای اصلی شعر شاعران انقلاب، شهادت است که هدف اصلی شاعران رساندن پیام شهیدان و جاودان کردن این مسأله در جامعه است. نهادینه شدن فرهنگ شهادت در اجتماع، جاودانه شدن و تثبیت روح حقیقت خواهی و ظلم ستیزی است و باورداشت این مسأله که «هیهات من الذله» یعی همان اهدافی که امام حسین (ع) و یارانش در کربلا، به خاطر آن جان و خانمان از دست دادند: