جرات ( ابراز احساسات ، عقاید ، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده )
خود تنظیمی ( آگاهی ، فهم ، پذیرش و احترام به خویش )
خود شکوفایی ( تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن )
استقلال ( خود فرمانی و خود کنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی )
۲- مهارتهای میان فردی شامل :
روابط میان فردی ( آگاهی ، فهم ، و درک احساسات دیگران ، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص می شود )تعهد اجتماعی ( عضو موثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن ، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب )
همدلی ( توان آگاهی از احساسات دیگران ، درک احساسات و تحسین آنها )
۳-سازگاری شامل :
مسله گشایی ( تشخیص و تعریف مسائل ، هم چنین ایجاد راه کارهای موثر ) آزمون واقعیت (ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی ، تجربه می شود )
انعطاف پذیری ( تنظیم هیجان ، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط )
۴-کنترل استرس شامل :
توانایی تحمل استرس ( مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا ) کنترل تکانه (ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه )
۵-خلق عمومی شامل :
شادی ( احساس رضایت از خویشتن ، شاد کردن خود و دیگران )
خوش بینی ( نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجه با ناملایمات )
چگونه می توان در هوش پیشرفت کرد ؟
باید گفت بیشتر مهارتها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارتهای هوش هیجانی صحیح باشد ، مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود والدین به کودکان یاد می دهد که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند به عنوان نمونه من الان ناراحت هستم ، خوشحالم ، عصبانی ام پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید من از او متنفرم می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرد هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید یکی از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی ، ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر دوباره احساساتشان با والدین گفت و گو کنند پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند و در مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای این که بگویند « بالاخره ، خودت را به کشتن می دهی ) این عبارت را بگویند »« من می ترسم به خودت آسیب برسانی » و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذر خواهی کنند تا عملا آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تاسف امری طبیعی است عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی با هنرهای آزاد و نظام های ارزشی نیز همراه است اهمیت ویژه ای دارد در درسهایی که شامل داستانهای مهیج است کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند پس آنها می توانند یاد بگیرند که چه چیزی باعث احساس شخصیت ها به صورت شادمانی ، خشم ، ترس و… شد ه و چگونه اینها با احساسات خود کنار آمده و یا مقابله کنند آموزش مهارتهای اجتماعی نیز کلی از راه های افزایش هوش هیجانی است این آموزش ها شامل برنامه هایی کنترل خشم و عصبانیت ، همدلی ، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای مردم ، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف و اداره خود برقراری ارتباط ارزیابی خطرات ، خود گفتاری مثبت ، حل مسئله و مشکل به تصمیم گیری ، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه هم سن است موضوع دیگر هوش هیجانی و مقابله با بحران است ، دیده شده افرادی وجود دارند که به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل هستند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شود در مقابل افرادی وجود دارد که حتی پس از غم انگیز ترین تجارب به حال اولیه بر می گردند و حتی به جلو می روند این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده هوش هیجانی هستند هوش هیجانی به این صورت فرایند مقابله را تشریح می کند :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ابتدا لازم است آنچه را احساس می کنیم درک کنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق کلامی و غیر کلامی عمل می کنیم ، از آن گذشته لازم است احساسات دیگران را نیز درک کنیم و با آنها همدلی کنیم ، باید بدانیم که هیجانهادر افکار اولویت ایجاد می کند ( منجر به وجود آوردن تفکرات خاص می شوند )حافظه را شکل می دهند دیدگاه های مختلف حل مسئله خلق می کنند و خلاقیت را سهولت می بخشند.
یکی از پدیده های که در دهه اخیر مورد استقبال زیادی قرار داشته است پدیده ی هوش هیجانی بوده است که دلیل این امر توانایی فرضی هوش هیجانی بالاتر در حل بهتر مسائل ، کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس می کند با آنچه که فکر می کند با همان تقابل قدیمی « عقل » و « دل » و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کسانی بود که تحصیلات عالی برخوردار نیستند ولی به دلیل هوش هیجانی بالا به این خوشبختی دست یافته اند پژوهشهای متعددی نشان داده که هوش هیجانی می تواند سبب افزایش میزان سلامتی ، رفاه ، ثروت ، موفقیت و عشق و شادی گردد
مولفه های هوش هیجانی :
هر چند هوش هیجانی با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد کاملا با آن تفاوت دارد مولفه های هوش هیجانی به قرار زیر است :
درون فردی : شامل خود شکوفایی به استقلال و خود آگاهی عاطفی
بین فردی : همدلی و مسئولیت اجتماعی
سازگاری : شامل توان حل مسائل و آگاهی به واقعیت
مدیریت استرس : شامل کنترل تکانه ها و تحمل فشارها
خلق و خوی : شامل شادکامی و خوش بینی
عوامل هوش هیجانی
خود آگاهی عاطفی ( هیجانی ) (ES) : میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را بررسی می کند
جراتمندی (AS) : ابراز احساسات ، باورها ، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می دهد
حرمت نفس (SR): توان خود آگاهی و درک و پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی می کند
خود شکوفایی (SA) : توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن کارهایی را که شخص می تواند و می خواهد و از انجام دادن آنها لذت می برد ، بررسی می کند .
استقلال(IN) : توانایی خود رهبری به خویشتن داری فکری و عملی و رهایی از وابستگی های هیجانی را بررسی می کند
هم حسی (EM): توان آگاهی از احساسات دیگران و درک و تحسین آن احساسات را بررسی می کند
مسئولیت اجتماعی (RE) : توانایی فرد را در معرض خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش را مورد بررسی قرار می دهد .
روابط میان فردی (IR) : توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که نزدیکی عاطفی ، صمیمت و داد و ستد مهرآمیز از ویژگیهای آن است ، بررسی می کند
آزمون واقعیت (RT): توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت های موجود را بررسی می کند
۱۰- انعطاف پذیری (FI) : توانایی کنار آمدن با هیجان ها ، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت متغیرهای مختلف بررسی می کند
۱۱- حل مسئله (PS) : توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کارست راه حلهای موثر را مورد مطالعه قرار می دهد
۱۲- تحمل تنش ها (ST) : توان تحمل فرد را در برابر رویدادهای ناخوشایند و شرایط تنش زا و هیجان های شدید بررسی می کند
۱۳- کنترل تکانه ها (IC) : توانایی مقاومت فرد را در برابر تنش ها یا وسوسه و کنترل هیجان های خویش بررسی می کند
۱۴- خوش بینی (OP) : توانایی توجه به جنبه های روشن تر زندگی و حفظ نگرش مثبت را حتی هنگام وجود احساسات منفی و ناخوشایند مورد بررسی قرار می دهد
۱۵- نشاط (HA) : توانایی احساس رضایت از زندگی ، احساس رضایت از خود و دیگران ، سرزندگی و ابراز احساسات مثبت را بررسی می کند . متاسفانه در نظام فعلی ارزشیابی تحصیلی توجه چندانی به اندازه گیری هوش هیجانی در نتیجه تقویت آن در دانش آموزان نمی شود امید می رود رویکرد به ارزشیابی کیفی و مقیاس های کیفی و استفاده از فنون ارزشیابی توصیفی در تدوین برنامه درسی و ارزشیابی تحصیلی در آموزش و پرورش کشور به تدریج به اهمیت جنبه های غیر شناختی هوش در موفقیت تحصیلی دانش آموزان پی برده شود برای این کارهمانگونه که جلالی توصیه کرده تهیه و تدوین ابزارهای لازم جمعیت سنجش هوش هیجانی به منظور برنامه ریزی و هدایت دانش آموزان برای کسب موفقیت بیشتر لازم است لذا پیشنهاد می شود این امر در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد .
سنجش برای هوش هیجانی
با فکر کردن به باهوش ترین افرادی که می شناسید احتمالا چند خصیصیه ی بارزشان را به خاطر می آورید به احتمال زیاد این افراد با کمترین تلاش بالاترین نمره ها را در مدرسه می گرفتند آنها شغل های خوبی دارند ولی در ارتباط با همکارانشان موفق نیستند و یا اینکه دوستان زیادی دارند ولی در روابط جدی و شخصی شان کند عمل می کنند از موفق ترین افراد در زندگی شخصی تان نظاره کنید بی شک دایره ی دوستان این افراد بزرگ و متنوع است ارتباطات شخصی شان قوی زندگی خانوادگی شان مملو از افتخار و کامیابی است آنها نسبت به دیگران حتی نسبت به کسانی که تازه ملاقات می کنند علاقه نشان می دهند آنها رضایت بیشتری از شغل خود دارند ،احترام همسالانشان را بر می انگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسئولیت شغلشان از سرپرست خود امتیاز و ترفیع می گیرند .
این افراد دارای عواطف بدون ریا ، احساسات بدون نخوت و اعتماد به نفس عاری از هر خود نمایی است تفاوت بین این افراد در میزان IQ که یا ضریت هوش و چیزی است که آن را EQ یا هوش هیجانی نامیده می شود هوش هیجانی شیوه ای پذیرفته شده برای ارزیابی موفقیت یک فرد است شیوه ای که امروزه در آمریکا روبه گسترش است .
در اندازه گیری هوش هیجانی بیشتر به توان بالقوه انجام کار توجه می شود تا حاصل کار یعنی بیشتر به فرایند ها توجه داریم تا پیامدها نتایج پژوهشهای انجام شده در خصوص هوش هیجانی در خارج از کشور نشان داده است که مدارس موفق هستند که به ایجاد رابط مناسب بین دانش آموزان ، دانش آموزان و معلمان و دانش آموزان و سایر اعضای مدرسه کمک می کند . ( حدابی ۱۳۸۱)
این نتایج با یافته های پژوهش دیگری در خصوص فرهنگ مدرسه در داخل کشور مشابهت دارد ( مغنی زادی ۱۳۸۰) دریافته های این پژوهش که در مقاله ای تحت عنوان : « ارتقای فرهنگ مدرسه بنایی برای اصلاح مدرسه در فصلنامه تعلیم و تربیت منتشر شده است بر این نکته تاکید شده است که مدرسه صرفا یک سازمان آموزشی نیست بلکه جامعه ای کوچک است که از طریق فعالیت و مشارکت دانش آموزان خود به عنوان عناصر اصلی بزرگسالان مدرسه سمت و سو و فرهنگ خاص خویش را پیدا می کند و دارای هویت است ( مغنی زاده ۱۳۸۱) با توجه به اهمیت هوش هیجانی و تازگی مطالب طرح شده بخشی از مقاله که در آن تعریف و بررسی پیشینه نظری هوش هیجانی و پیشینه ی مطالعات تجربی هوش غیر شناختی و تعریف مختصری از مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده ی آن ارائه شده است ( جلالی ۱۳۸۱)
۱
۱ ـ شماره مسلسل ۷۱
جایگاه هیجانات :
در انسان بادامه مغز خوشه ای بادامی شکل از ساختارهای به هم پیوسته ای است که در بالای ساقه مغز نزدیک انتهای حلقه لیمبیک قرار گرفته است در هر یک از دو نیمکره مغز یک بادامه قرار دارد که در طرفین سر جای گرفته اند بادامه مغز انسان در مقایسه با نزدیک ترین بستگان تکاملی آن یعنی نخستین ما تا حدودی بزرگتر است ( گلمن ۱۳۸۳)
هیپوکامت بادامه مغز دو قسمت مهم « مغز بویایی » اولیه بودند که در جریان تکامل موجب پیدایش قشرمخ و سپس قشر تازه مخ گردیدند هنوز هم این ساختارهای لیمبیک اکثر کارهای مربوط به یادگیری و به خاطر سپاری را انجام می دهند تخصص بادامه مغز در مسایل هیجانی است هر گاه بادامه مغز از سایر قسمت های مغز جدا شود بدین می انجامد که فرد به ناتوانی چشمیگیری در سنجش معنای هیجانی وقایع دچار شود که گاهی اوقات به این وضعیت کوری عاطفی می گویند (گلمن ۱۳۸۳) افرادی که به این حالت دچار می شود ارزیابی هیجانی و تسلط بر خویش را از دست می دهند بادامه مغز به عنوان مخزن خاطرات هیجانی عمل می کند و از همین رو اهمیت دارد زندگی بدون بادامه مغز زندگی ای عاری از معنای شخصی است فقط عاطفه نیست که به بادامه مغز وابسته است تمام هیجانهای انسان به آن بستگی دارد حیوان هایی که بادامه مغزشان برداشته شده یا پیوندهایش قطع شده است فاقد ترس و خشم هستند میلی به رقابت یا همکاری ندارند و دیگر جایگاهشان را در سلسله مراتب اجتماعی گونه خود را درک نمی کنند در این حیوان ها ، هیجان کم اثر می شود و یا از بین می رود ترشح اشک که نشانه ای هیجانی و مختص بشر است به وسیله بادامه مغز و ساختاری نزدیک آن به نام شکنج کمربندی تحریک می شود .
ما در مغز دو فکر و دو نوع هوش داریم ، هوش عقلانی و هوش هیجانی آنچه را در زندگی انجام می دهیم هر دوی آنها تعیین می کنند فقط هوشبهر مطرح نیست بلکه هوش هیجانی نیز حائز اهمیت است .
در واقع هوش نمی تواند بدون هوش هیجانی به بهترین وضع کار کند علی القاعده این که سیستم لیمبیک و قشر تازه مخ و نیز بادامه مغز و قشر پیش پیشانی مکمل هم می باشند به این معناست که هر کدام از آنها در زندگی فکری ما همکاری کامل دارند وقتی این همکاران به خوبی کنش متقابل داشته باشند هوش هیجانی و نیز قوای عقلانی پدیدار می شود ( گلمن ۱۳۸۳) با آگاهی بر این مطلب باور کهن کشاکش میان منطق و احساسات وارونه می شود این درست نیست که مانند اراسموس بخواهیم هیجان ها را کنار بگذاریم و منطق را جایگزین آن سازیم بلکه می خواهیم تعادلی هشیارانه میان این دو به وجود آوریم . کمال مطلوب باور کهن ، عقلی رها از نفوذ هیجان است اما باور جدید ما را به هماهنگ ساختن عقل و احساس توصیه می کند برای اینکه بتوانیم این مطلب را به خوبی در زندگی خود به کار گیریم باید در ابتدا دقیقاً دریابیم که استفاده از هوش هیجانی به چه معناست ( گلمن ۱۳۸۳)
چگونه حوزه هوش عاطفی شکل گرفت ( چگونه رواج پیدا کرد ) ؟
بحث های فلسفی در مورد رابطه بین تفکر و عاطفه در فرهنگ مغرب زمین به بیش از ۲۰۰۰ سال قبل بر می گردد در این جا ما به فعالیت های روان شناسی از سال ۱۹۰۰ میلادی تا کنون اشاره می نماییم این سالها را می توان به ۵ دوره تقسیم کرد :