-
- میزان فراهم بودن مقتضیات مدیریت مشارکتی موفقیت مدیریت مشارکتی (تصمیم گیری و مدیریت مبتنی بر مشارکت) به چند عامل وابسته است: ساختار – جهت گیری، بدین معنا که اگر برخی ویژگی ها در ساختار سازماندهی یک فعالیت، جهت گیری مدیران و کارکنان
دست اندرکار آن فعالیت وجود داشته باشد، احتمال کامیابی مدیریت مشارکتی افزایش می یابد.
- میزان فراهم بودن مقتضیات مدیریت مشارکتی موفقیت مدیریت مشارکتی (تصمیم گیری و مدیریت مبتنی بر مشارکت) به چند عامل وابسته است: ساختار – جهت گیری، بدین معنا که اگر برخی ویژگی ها در ساختار سازماندهی یک فعالیت، جهت گیری مدیران و کارکنان
-
- قواعد و قوانین حاکم بر زندگی مردم این قواعد سه دسته اند: احکام اخلاقی – رسوم- قوانین
۲-۱-۲-۵-۲٫ ظرفیت مشارکت در تأمین منابع مالی طرح ها
میزان عوارض پرداختی توسط شهروندان که خود تابعی از فرهنگ مالیاتی یک جامعه است را می توان به عنوان یکی از مصادیق اصلی مشارکت مردمی در اداره امور شهرها در نظر گرفت. البته بررسی ظرفیت پرداخت عوارض در یک شهر، مشخص کننده ظرفیت یک شهر برای سایر مشارکت های مالی نیز می باشد. عوامل تعیین کننده ظرفیت مشارکت در تأمین منابع مالی طرح ها در یک شهر بر اساس پیش بینی خلاصه بودجه شهرداری کشور، عوارض شهری (به عنوان برخی ازدرآمدهای شهرداری ها) به ۴ گروه عمده تقسیم می شوند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- عوارض توأم با مالیات وصولی در محل
۲- عوارض بر ساختمان ها و اراضی
۳- عوارض بر ارتباطات و حمل و نقل
۴- عوارض بر پروانه ها، کسب، فروش و تفریحات
۲-۱-۲-۵-۳٫ ظرفیت مشارکت در تأمین نیروی انسانی
عوامل تعیین کننده ظرفیت شهر در تأمین نیروی انسانی اجرای طرح های شهری، اندازه و ترکیب جمعیت شهر و میزان فراغت جمعیت شهر (ظرفیت به معنای پاداش کار نه حاصل بیکاری) است.
از آنچه گفته شد به اختصار می توان نتیجه گرفت که عوامل تعیین کننده ظرفیت یک شهر برای مشارکت، حاصل تأثیر متغیرهای زیر می باشد:
۱- سطح سواد
۲- میزان اعتماد اجتماعی مردم به یکدیگر
۳- میزان باور بر موثر بودن (اعتماد به نفس)
۴- ارزش افزوده سرانه در سال
۵- تعداد پروانه های ساختمانی صادر شده در نقاط شهری از نظر مساحت زمین و زیربنا
۶- تعداد وسایل نقلیه شهری(علوی تبار،۱۳۸۶: ۳۰)
۲-۱-۳٫ راهبرد[۲۸]
راهبرد آن دسته از تصمیماتی است که اهداف یک برنامه و یا طرح را هماهنگ نموده و راه های اصلی وصول به آنها را تعیین می کند. در واقع راهبردها جهت گیری و شرایط مناسب برای حرکت به سمت اهداف را نشان می دهند (مهدیزاده و دیگران، ۱۳۸۵: ۲۰).
تولید نهایی فرایند راهبردی توسعه شهر، گزارشی است که توسعه شهری را در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برنامه ریزی می کند. اساساً گزارش استراتژی توسعه شهری، راهبردهای توسعه شهری را با پشتوانه تحلیل چالش های توسعه در برابر چشم اندازشان خلاصه می کند. فرایند استراتژی توسعه شهری به شکل گرافیکی در یک ماتریس فرایند استراتژی توسعه شهری در صفحه بعد نشان داده شده است (شجاعی و دهقان، ۱۳۸۵: ۴۸)
۲-۱-۴٫ سرمایه اجتماعی[۲۹]
سرمایه اجتماعی هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی به منظور کسب سود متقابل را فراهم می کند. نمونه هایی از این هنجارها رابطه متقابل، رفتار غیرخودخواهانه و اعتماد است. شبکه ها ممکن است رسمی یا غیررسمی باشد. سرمایه اجتماعی با شیوه های چون سنجش سطح اعتماد اجتماعی و سطوح عضویت در انجمن های مدنی رسمی یا غیررسمی قابل اندازه گیری است. از این نظر سرمایه اجتماعی یکی از عناصر مهم قدرت « جامعه مدنی» یا ظرفیت جامعه برای مدیریت خویش از طریق فعالیت های گروهی غیررسمی، غیردولتی (و غیرانتفاعی) است. سرمایه اجتماعی را می توان به منزله هنجارها و شبکه های عمومی تعریف کرد که دست کم شامل سه عنصر آگاهی، اعتماد و مشارکت باشد (تاجبخش، ۱۳۸۵: ۶۳).
۲-۱-۵٫ توسعه پایدار[۳۰]
“توسعه پایدار، توسعه ای است که نیازهای زمان حال را با رعایت حقوق و توانایی نسل آینده برای مواجه شدن با نیازهای آن برهه زمانی برطرف می سازد[۳۱].”
کلمه “توسعه” دارای مفهوم گستردهای است و نمیتواند به یک محدوده خاص محدود شود چرا که درباره همه چیز و همه کس در این دنیا صدق میکند. واژه «پایدار» امروزه به طور گستردهای به منظور توصیف جهانی که در آن نظام های انسانی و طبیعی تواماً بتوانند تا آیندهای دور ادامه حیات دهند، به کار گرفته میشود.
از سال ۱۹۶۰ پایداری محیط زیست (توجه به کالبد شهری)، از سال های ۱۹۹۰ پایداری اقتصادی و پایداری محیطزیست (توجه به پویای اقتصادی و کالبد) و از سال ۲۰۰۰ پایداری اجتماع، پایداری اقتصادی، پایداری محیطزیست (توجه به مردم؛ سرمایههای اجتماعی؛ اقتصاد و کالبد) مبنای برنامه ریزی ها قرار گرفت.
شکل (۲-۶ ): اجزای به هم پیوسته توسعه پایدار- ( مأخذ: تاجبخش، ۱۳۸۱)
۲-۲٫ دیدگاه ها و مبانی نظری
در این قسمت از بحث، دیدگاه ها و مبانی نظری در دو مبحث جداگانه به شرح ذیل مطرح می شود:
-
- نظریه ها و مکاتب بهسازی و نوسازی شهری
-
- نظریه ها ی شهرسازی مشارکتی
حال به بیان هر یک از این دو خواهیم پرداخت.
۲-۲-۱٫ نظریه ها و مکاتب بهسازی و نوسازی شهری
نظریات توسعه کالبدی و احیاء و نوسازی بافت های کهن در ۱۵۰ سال اخیر از طرف محققانی چون اوژن ویوله لودوک، جان راسکین، کامیلو بویی تو، کامیلوسیته، لوکا بلترامی، لئوناردو بنه ولو، لودویکو کوارونی، گوستاو جیوانی، پاتریک گدس، لوکوربوزیه، لوئیس مامفورد، کوین لینچ، آلدو راسی، کریستوفر الکساندر،کنستانتین دوکسیادس، ریچارد راجرز و ادموند بیکن ارائه شده است. در این بخش به بیان برخی از مهمترین نظریات و مکاتب می پردازیم :
۲-۲-۱-۱٫ فرهنگ گرایی
اگوستوس ولبی نورث مور بوژن (۱۸۵۲-۱۸۱۲) از بنیان گذاران این مکتب و منشا موضع گیری فرهنگ گراست. به دنبال وی جان راسکین به نقد نتایج نظام صنعتی پرداخت. از شهرسازان فرهنگ گرا
کامیلو سیته را می توان نام برد.
فرهنگ گرایان مداخله در بافت های قدیمی و از جمله بهسازی و نوسازی شهری را از طریق زنده کردن ارزش های فرهنگی گذشته می دانند. توجه به ارزش های زیبایی شناختی شهرهای کهن و به حداقل رساندن دخل و تصرف در بافت با ارزش، ارزش دادن به کل بافت و افزایش جذابیت و آرامش در شهرهاست. برای رسیدن به این اهداف توجه به ارزش های فرهنگی کهن مبنا قرار می گیرد. فرهنگ گرایان مداخله و مواجهه با مسائل و مشکلات شهری را از راه تداوم فرهنگ بومی میسر می دانند و اعتقاد دارند که شهرها و بافت های شهری دارای محدوده مشخص اند. آنها ارزش های فرهنگی را موجب شکل دهی فضا می دانند و بر این باورند که فضاهای شهری باید غیر قابل پیش بینی و متنوع باشند(شماعی و پوراحمد، ۱۳۸۵: ۱۳۱).
۲-۲-۱-۲٫ ترقی گرایی
متفکران شهرسازان ترقی گرا مقهور آینده اند و استفاده از امکانات تکنولوژیکی حاصل از پیشرفت علم و فن را راه حل تمامی مشکلات شهری می دانند. برای اینان کوچه و خیابان که در شهرهای گذشته یکی از مهمترین فضاهای عمومی به حساب می آمد، جز مانعی بر سر راه حرکت سریع اینان نیست و باید آن را تخریب کرد. بدین ترتیب تمامی عملکردهای اجتماعی و فرهنگی خیابان نیز بر این اساس در این الگو نفی می شود(شماعی و پوراحمد، ۱۳۸۵: ۱۳۳).
۲-۲-۱-۴٫ سازمندگرایی
سازمندگرایی به مفاهیمی چون روابط متقابل، تعادل، توازن، توسعه متناسب نواحی مختلف شهر، هم پیوندی، عملکرد مناسب، اجزای متفاوت و روابط متقابل آنها توجه دارد. این واژه ها به تحلیل ساختار شهر به صورت یک نظام کمک کرد و به تدریج واژه سیستم جایگزین واژه سازمند شد. نکته قابل توجه سازمندگرایی این است که میان انسان و نظام آفرینش، معماری و شهرسازی رابطه برقرار کرده و و موجب شد انسان خود و محیط ساخته شده را بخشی پیوسته از یک کل بزرگتر ببیند. این دیدگاه بهترین نقش را بر کل نگریستن شهری داده است. یعنی نگریستن به شهر به عنوان کل که اجزای آن علاوه بر داشتن کارکردهای متفاوت و عملکردهای بسیار، همانند محیط طبیعی و نظام آفرینش هماهنگی و انسجام خاصی پیدا کند. این نظریه زیربنای فکری خوبی در برنامه ریزی های ساماندهی و احیای شهری به ویژه، بافت های قدیم شهری است، به طوری که بسیاری از برنامه ریزان شهری باید به هماهنگی، انسجام و هم پیوندی در بهسازی و نوسازی شهری توجه خاصی کنند(شماعی و پوراحمد، ۱۳۸۵: ۱۵۷).
۲-۲-۱-۵٫ کارکردگرایی