خلاصه پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی میباشد. با بررسی عناصر چهارگانه ی برنامه درسی قصد شده واجرا شده ومیزان همخوانی سه برنامه درسی قصدشده،اجراشده وآموخته شده را ارزیابی میکند. این عناصر از کتاب درسی و راهنمای معلم علوم تجربی پایه دوم راهنمایی به عنوان جامعه و نمونه برنامه درسی قصد شده، لیست گردیده است. نتایج حاصل از این بررسی که در طی یک تحقیق توصیفی- پیمایشی در علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم به وسیله سه فرضیه اصلی صورت گرفته است، حاکی از انطباق برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی اجرا شده و عدم انطباق با برنامه درسی آموخته شده میباشد. و میزان همبستگی بالایی بین دو برنامه اجرا شده و آموخته شده را نشان میدهد. در این فصل از پژوهش به بحث و بررسی فرضیه های پژوهش پرداخته میشود و نتایج هر یک مورد بحث قرار می گیرد.
برنامه اجرا شده، در حقیقت نوعی نگرش سنجی است. ضریب پایایی محقق ساخته دبیر و با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ۸۰/۰و ضریب همبستگی پرسشنامه دانش آموز با روش بازآزمایی ۷۸/۰ محاسبه شد. و از آنجایی که برنامه قصد شده باید به شکلی تدوین گردد که بتواند به تمام اهداف خود برسد، از این رومیانگین۵برای برنامه قصد شده در نظر گرفته شد و در محاسبات تک نمونه ای نیز مرجع ۵ در نظر گرفته شده است. برای شناسایی نحوی اجرای هر کدام از عناصر برنامه درسی اجرا شده، نمونهای به حجم ۱۹۶ دانش آموز از جامعهای به حجم ۴۰۰ نفر با روش نمونهگیری خوشه ای و ۱۸دبیرکه کل جامعه دبیران را تشکیل می داد انتخاب واقدام به تکمیل مقیاس کردند،وباجمع بندی ومحاسبه ی میانگین از پاسخ به گویه های دبیران و دانشآموزان، میانگین برنامه اجرایی به دست آمدوبرنامه آموخته شده، که نتایج دو برنامه قصد شده و اجرا شده میباشد، با یک آزمون تشریحی ۲۵ سوالی، که در حیطه های مختلف (به نسبت برنامه قصد شده) طراحی شده بود، مورد اندازه گیری واقع گردید. نتایج به دست آمده در پاسخ به فرضیه های اصلی این پژوهش، انطباق بین برنامه قصد شده و اجرا شده با بهره گرفتن از آزمون t تک متغیره برابر۴۷/۲ با درجه آزادی ۲۱۳، مقدار t محاسبه شده بین برنامه درسی قصد شده و آموخته شده، برابر ۸/۵- با درجه آزادی ۱۹۵ محاسبه شد و بدین ترتیب در فرضیه اول تفاوت معناداری در سطح ۰۸/۰ بین برنامه قصد شده و اجرا شده دیده می شودکه بین آن دوانطباق لازم وجود دارد و در فزضیه دوم تفاوت معناداری در سطح ۰۰۱/۰ بین برنامه درسی قصد شده و آموخته شده دیده می شود که بین آن دو انطباق لازم وجود ندارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بحث و نتیجهگیری فرضیه های پژوهش
۱-« بین برنامه درسی قصد شده وبرنامه درسی اجرا شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم تفاوت معنادار وجود دارد.»
با جمعآوری میانگین گویه ها در دو مقیاس دبیر و دانش آموز و محاسبه میانگین میانگینها -همانطور که در جدول ۴-۱ مشاهده شد مقدارt محاسبه شده برابر با۴۷/۲ با درجه آزادی ۲۱۳ در سطح ۰۸/۰ معنادار نگردید و چون سطح معنا داری بیشتر از ۰۱/۰ میباشد، بنابراین نتیجهگیری میشود که تفاوت معناداری بین برنامه قصد شده و برنامه اجرا شده وجود ندارد. بین این دو برنامه در مدارس منطقه جویم در درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی ، انطباق وجود دارد.
برنامه اجرا شده وابسته به عناصر خود میباشد از آنجا که در این پژوهش بین هر کدام از عناصر محتوا، اهداف، روش های یاددهی-یادگیری و ارزشیابی انطباق لازم وجود دارد، اما برنامه درسی علوم به علت محدود بودن منابع آموزشی دیگر، از طرف دیگر زیربنایی بودن آن تقریباً غیرقابل جبران است. این پژوهش با تحقیقات میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵)،احمدی(۱۳۸۵)، کیامنش(۱۳۸۱)، موسسه علمی- پژوهشی علوم(۱۹۹۴)، شعبانی(۱۳۸۶)، ادنل(۲۰۰۴) به نقل از بدریان( ۱۳۸۵) همسو می باشد زیرا نتایج این پژوهشها بیانگر این بوده که بین برنامهقصدشده و اجراشده همخوانی وجود داشته است و این پژوهش نیز بیانگر همین مسئله است.
«بین برنامه درسی قصد شده وبرنامه درسی آموخته شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم تفاوت معنادار وجود دارد.»
همانطور که در جدول ۴-۲ مشاهده گردید مقدار t محاسبه شده برابر با ۸/۵- می باشد که با درجه آزادی ۱۹۵ در سطح ۰۰۱/۰ معنادار گردیده و چون سطح قابل قبول معناداری کمتر از ۰۱/۰ میباشد،بنابراین نتیجهگیری میشود، بین برنامهدرسی قصد شده و آموخته شده علوم تجربی پایه دوم راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد. دو نوع برنامه قصد شده و آموخته شده بر هم منطبق نیستند. از آنجا که لازم است برنامه درسی قصد شده، به شکلی هدفمند با نظر متخصصان امر با انجام یک نیاز سنجی همه جانبه در شاکلهای با قابلیت درک همه جانبه برای تمامی مخاطبان و مجریان تهیه شده باشد به نحوی که بتواند به تمام متغیرهای خود به طور کامل برسد. با این فرض در مقیاس لیکرت ۵ درجه ای این میانگین پتانسیل برنامه قصد شده، عدد مرجع ۳ شده، تاثیر خود را بر روی برنامه آموخته شده، خواهد گذاشت. به طوری که حتی ممکن است تاثیر برنامه اجراشده روی برنامه آموخته شده به حدی باشد که برنامه آموخته شده نتواند میانگین لازم را برای انطباق با برنامه قصد شده کسب کند.
این نتایج با تحقیقات میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، احمدی(۱۳۸۵)، نظریات آیزنر(۱۹۹۴) به نقل از مهرمحمدی(۱۳۸۳)، ژوسنه(۱۹۹۴)،به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، ملکی(۱۳۸۴)، حسینی (۱۳۸۱)، محبی(۱۳۷۹)، کیوانفر(۱۳۸۰)،اکانو(۲۰۰۳) به نقل از کیامنش(۱۳۸۲)، موسسه پژوهشی علوم امریکا و موسسه علمی – پژوهشی علوم(۱۹۹۴)، به نقل از کیامنش، موسسه علمی - پژوهشی، ولنوق(۱۹۹۱) به نقل از خویی نژاد، حسینی (۱۳۸۱)، مایر(۲۰۰۴) به نقل از بدریان(۱۳۸۵) همسو میباشد زیرا این پژوهشها اکثرا در دروس علوم دوره ابتدایی و راهنمایی بوده و همگی نشانگر آن بودند که بین برنامه قصدشده و آموخته شده انطباق وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیری فرضیه های ویژه
۱-« اهداف مورد نظر برنامه درسی قصد شده با اهدافی که در مدارس منطقه جویم دردرس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی اجرا می شود،تفاوت معنادار وجود دارد.»
همانطور که در جدول ۴-۳ ملاحظه می شود اهداف مورد نظر در برنامه قصد شده دارای نسبت مشخص ۶۷% برای اهداف دانش، ۱۸% برای اهداف نگرش، ۱۵% برای اهداف مهارتی می باشد.
با توجه به نسبت های برنامه درسی اجرا شده، ۸۲% اهداف دانش، برای اهداف نگرش ۱۳% و برای اهداف مهارتی ۵% مشاهده می گردد. اهداف دانشی نه تنها در منطقه جویم به نسبت کمتری اجرا نمی شود بلکه درصد بالاتری نیز به وقوع می پیوندد اما در اهداف نگرشی ۵% کمتر از برنامه قصد شده و در اهداف مهارتی این عدد به کمتر از نصف تقلیل می یابد. در توجیه این موضوع شاید بتوان یکی از علل را سابقه بالای دبیران این منطفه نام برد. تغییر اهداف کتاب به سوی فرایندی شدن آن مربوط به چند سال اخیر است، حال آنکه میانگین، بالای ۱۰ سال می باشد. به این ترتیب می توان گفت، در دوره های آموزشی دانشگاه و تربیت معلم این رویکرد از اهداف برنامه نبوده است و در دوره های ضمن خدمت نیز در انتقال آن عملکرد مناسبی صورت نگرفته است. با توجه به همین تفاسیر هنوز هم در آموزش معلمان، این ابعاد از اهداف نه در عملکرد مدرسان و نه در برنامه اجرا شده مراکز آموزشی مشاهده می گردد. حتی اولیاء تحصیل کرده نیز در دوران آموزش خود با این ابعاد سروکار نداشته اند و درک چگونگی اجرای آموزش با این اهداف، نیاز به زیر ساخت آموزشی با برنامه ریزی حساب شده و دقیق به صورت پنهان و آشکار دارد. به همین جهت اگر دبیر در این جهت و با این رویکرد، کلاس خود را تحت فرایند آموزش قرار دهد، در مقابل تفکر اکثر مدیران و تصمیم گیرندگان آموزشی و اولیاء دانش آموزان قرار می گیرد. روش آموزشی منطبق بر اهداف نگرشی و مهارتی احتیاج به زمان و امکانات گسترده تر و کلاس های بسیار کم جمعیت تر از کلاسهای کنونی دارد و عملاً برای معلم مستلزم تحمل مشقاتی بسیار بیشتر از وظیفه آموزش او می باشد.
باپژوهش و نظریات میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، هورسون(۱۹۹۰)، به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، پوسنر(۱۹۹۴) کیوانر(۱۳۸۰) احمدی(۱۳۸۰)، ملکی(۱۳۸۴)، همسو می باشد.
۲-«بین محتوای برنامه درسی قصد شده و محتوای برنامه درسی اجرا شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم تفاوت معنادار وجود دارد.»
همانطور که در جدول ۴-۴ مشاهده گردید مقدار t محاسبه شده برابر با ۳۹/۱ با درجه آزادی ۲۱۳ در سطح ۰۰۱/۰ نیز معنادار گردیده، بنابراین تفاوت معناداری بین محتوای برنامه قصد شده و اجرا شده منطقه جویم در علوم تجربی پایه دوم راهنمایی وجود دارد. انطباق لازم بین محتوای برنامه قصد شده با محتوای اجرا شده وجود ندارد. محتوای هر برنامه بر حسب اهداف آن برنامه تهیه و تدوین میگردد. بنابراین به همان اندازه که در اهداف برنامه قصد شده و برنامه اجرا شده تفاوت وجود دارد این تفاوت در محتوا نیز محفوظ می ماند.
تفاوت در محتوا بر حسب برآورد نیازهای آموزشی و توقعات آموزشی نیز بوجود آمده است. نوع سؤالات و محتوای سؤالات در آزمون های مختلف کلاس ، مدرسه ،منطقه، ناحیه، شهرستان ، استان و امتحانات ورودی دبیرستانهای خاص، چنین می طلبد که محتوا به صورتی تنظیم و ارائه شود که با داشتن بار دانشی بالا پاسخگوی موارد مذکور باشد. و در عوض نیازی به طراحی و ارائه محتوایی با اهداف و ابعاد نگرشی و دانشی به صورتی که منطبق بر برنامه قصد شده باشد، احساس نمی شود.
نتیجه حاصل از این پژوهش با نتایج پژوهش احمدی (۱۳۸۵) و مفهوم برنامه درسی عملی و زنده آیزنر(۱۹۹۴)، ملکی(۱۳۸۴)، صفری(۱۳۸۸)، قاسمی(۱۳۸۷)، کریمی(۱۳۸۱)، اخلاقی (۱۳۸۴) نظریات میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، هارلن به نقل از بندریان(۱۳۸۵)،سیمان پور(۱۳۸۲)، پوربافرانی(۱۳۷۶)، شعبانی، صمد(۱۳۷۸)و شاه محمدی(۱۳۸۴) همخوانی دارد.
۳-« بین روش های یاددهی –یادگیری برنامه درسی قصد شده با روش های یاددهی - یادگیری برنامه درسی اجرا شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم تفاوت معنادار وجود دارد.»
همانطور که در جدول ۴-۵مشاهده گردید مقدار t محاسبه شده برابر با ۸۹/۲- با درجه آزادی ۲۱۳ در سطح ۳۴۱/۰ نیز معنادار نگردیده، بنابراین تفاوت معناداری بین روش های یاددهی-یادگیر ی که در برنامه درسی قصدشده در مدارس منطقه جویم دردرس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی اجرا می شود، وجود ندارد. انطباق لازم در روش های یاددهی- یادگیری بین این دو برنامه درسی وجود دارد جمعیت زیاد دانش آموزی، تجربه های سالهای قبل و نتایج مثبت این تجربه ها در کسب نمره ارزشیابی بالا، معدل بالای دانش آموزان، ورود دانش آموزان به مدارسی که به نحوی جزء مدارس خاص به حساب می آیند، مانع احساس نیاز معلم به تغییر رویه و یادگیری روش های جدید می شود. روش های جدید، معلمان را به سمت آموزش های فرد گرا سوق می دهد و سعی آن ها بر این است که این روش را در تدریس خصوصی عملی کنند اما رویکرد تدریس خصوصی نیز همان رویکرد کلاس درس است فقط با تعداد کمتر؛ یعنی، حفظ مطالب در حیطه دانش در سطوح پایین. این دیدگاه با دیدگاه برنامه قصد شده در تناقض است. به شکلی که تفاوت معنی داری حتی در سطح ۰۱/۰ نیز بین این دو برنامه قابل توجه است.
نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج پژوهش اخلاقی (۱۳۸۴)، در درس علوم اجتماعی، احمدی(۱۳۸۵) و مفهوم برنامه درسی عملی و زنده آیزنر(۱۹۹۴)، فرشاد(۱۳۸۳)، موسسه پژوهشی علوم امریکا(۱۹۹۶) و سطوح هفت گانه پوسنر(۱۹۹۴)،ملکی(۱۳۸۴) و نتایج پژوهش صمدی(۱۳۸۲)، دادستان(۱۳۷۶)، شاه محمدی(۱۳۸۴)،میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵)، هاولن به نقل از بدریان(۱۳۸۵) ،عابدی(۱۸۸۳)سلسبیلی، نادر (۱۳۸۲)، شعبانی، صمد(۱۳۷۸)، فرشاد(۱۳۸۳)، کیامنش، علیرضا و خیریه، مریم(۱۳۸۱)، کیوانفر(۱۳۸۰)، مارتین اتال( ۲۰۰۴)، به نقل از بدریان( ۱۳۸۵)، صفری( ۱۳۸۵)، میلر به نقل از بدریان(۱۳۸۵) ، هودسون(۱۹۹۰)و به نقل از بدریان( ۱۳۸۵) همخوانی دارد.
۴-« بین روش ارزشیابی برنامه درسی قصد شده با روش ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم تفاوت معنادار وجود دارد.»
همانطور که در جدول ۴-۶ مشاهده گردید مقدار t محاسبه شده برابر با ۳۶/۸ با درجه آزادی ۲۱۳ در سطح ۰۰۱/۰ نیز معنادار گردیده و چون سطح قابل قبول معناداری کمتر از ۰۱/. میباشد، بنابراین نتیجهگیری میشود، تفاوت معناداری بین روش های ارزشیابی مورد نظر در برنامه قصدشده وزارت آموزش و پرورش و ارزشیابی که به طور رسمی در برنامه اجراشده منطقه جویم در علوم تجربی پایه دوم راهنمایی لحاظ می شود وجود دارد. انطباق لازم بین این متغیر در دو نوع برنامه درسی وجود ندارد. تغییرات اخیر در روش های ارزشیابی که در جهت همسو شدن با تغییرات علوم،برنامهدرسی وآموزش درکشورهای پیشرفته صورت گرفته متاسفانه در بعضی ابعاد - آن هم به طور ناقص- وارد کشورمان شده. نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج پژوهش موسسه پژوهشی علوم امریکا(۱۹۹۴)،پرویزیان (۱۳۸۴)، هارلن به نقل از سعیدی (۱۳۸۲)،کیامنش و خیریه (۱۳۸۲) ،کریمی (۱۳۸۴) و ملکی(۱۳۸۴) همخوانی دارد.
محدودیتهای پژوهش
محدودیتهای در اختیار
پژوهشگر در انجام این تحقیق با محدودیتهای زیر روبرو بوده است:
- این پژوهش مربوط به کتاب علوم تجربی پایه دوم راهنمایی است و قابل تعمیم به سایر پایه ها نمی باشد .
- لحاظ نکردن نظرات مدیران و اولیاء دانش آموزان در پژوهش حاضر.
- زیاد بودن تعداد سؤالات موجب خستگی پاسخ دهندگان و بوجود آمدن مشکلات فراوان در تحلیل بوسیله روش آماری SPSS شد.
- تنوع در مقیاس ها با توجه به انطباقی که باید در آن بررسی میگردید، به شکلی که بعضی سوالات برای یک گروه در قالب چند سوال و برای گروه دیگر در قالب یک سؤال ارائه می شد و لازم بود تعداد زیادی میانگین های جزیی نیز به دست آید.
محدودیتهای خارج از اختیار
- بدلیل گستردگی قلمرو مکانی پژوهش موجب شد تا جمع آوری اطلاعات با زحمت فراوان انجام گیرد.
- انگیزه نداشتن برخی از دبیران برای همکاری و تکمیل پرسشنامه که ناشی از پایین بودن فرهنگ پژوهش در جامعه می باشد.
- کم بودن تعداد افراد جامعه مورد پژوهش.
پیشنهادها ی پژوهش
پیشنهادهای کاربردی منطبق بر یافته های پژوهش
۱- با توجه به نتایج آزمون فرضیه های مربوط به برنامهدرسی قصدشده که بیانگر عدم انطباق این برنامه با برنامه اجراشده است پیشنهاد میشود در برنامهریزیهای آموزش ضمن خدمت دبیران علوم تجربی تجدید نظر اساسی صورت پذیرد و ضرورت توجه به کارگیری روش های بهتر در آموزش علوم، توجه خاص به فعالیتهای عملی و آزمایشگاهی، آموزش از راه دور، در کنار آموزش مستقیم، کاملاً محسوس است. تغییرات اساسی در محتوای دوره های ضمن خدمت، زمان ،مکان ومدت برگزاری دوره ها از جمله عوامل مورد مشکل دبیران مطرح شد.
۲- با توجه به نتایج آزمون فرضیه های مربوط به برنامه آموختهشده که نشانگر عدم انطباق با برنامه قصدشده بود، پیشنهاد میشود ساختار کتاب درسی علوم تجربی به نحوکاملتری بر مبنای روش حل مسأله و پژوهشگری تنظیم شود و دروس بیشتری با عملکرد کشف وابداع، طراحی شود و مطالبی درباره پرورش مهارتها، سوالات وفعالیتهایی که دانشآموزان را درموقعیتهای مبهم وخلاقیت برانگیز قراردهد و با یافتن پاسخ وحل آنها مستلزم بکارگیری مراحل کاوشگری، تحقیق و حل مسأله باشد، گنجانده شود.
۳- باید الگوهای جدید تدریس به صورت عملی و کاربردی به معلمین آموزش داده شود.
۴- پیشنهاد میشود با طرح واجرای برنامههای مناسب، معلمین با روشها و ابزارهای پیشنهاد شده برای اندازه گیری و سنجش پیشرفت یادگیری دانش آموزان در درس علوم آشنا شوند و بکارگیری ارزشیابی مستمر و استفاده از چک لیست و ابزارهای مناسب برای ارزشیابی نگرشها و فعالیتهای عملکردی مدنظر قرار گیرد.
۵- می بایست شورای برنامه ریزی هر مدرسه درباره ی آشنایی بیشتر خانواده ها با اهمیت و ضرورت درس علوم تجربی با هدفها ، محتوا ، روشها وارزشیابی آموختهها ونحوه همکاری در فعالیتها و تکالیف پژوهشی درمنزل توجیهات مناسبی را طراحی و اجرا کنند.
۶- پیشنهاد میشود که، تغییرات در برنامه درسی علوم بهتر است شامل تمام موضوعات بوده و در عین حال در همه عناصر برنامه درسی بطور هماهنگ و متعادل صورت گیرد.
۷- کتاب راهنمای علوم ، کتابهای کمک درسی ،راهنمای آزمایشگاه، کتابهایی در خصوص ارزشیابی وروشهای مختلف یاددهی، CDهای آزمایشگاه مجازی وعلمی به تعداد مناسب تهیه و در دسترس مدارس و دبیران قرار گیرد و استفاده از آنها تاکیدوتشویق گردد.
۸- اداره آموزش و پرورش منطقه جویم ضرورت توجه به گروه های آموزشی و همکاری با آن را در ایجاد شرایط تماس بیشتر با معلمان و همکاری با آنها در آموزش و همچنین، برقراری کارگاه های طرح درس، شامل روش های جدید یاددهی- یادگیری، انواع روش های ارزشیابی تشخیصی، تکوینی و پایانی، ایجاد توانایی در تحلیل محتوا، رفع نقایص ارتباط عمودی و افقی ،غنای محتوای کتاب و دانش پایه را در برنامههای خود داشته باشد تا آموزش علوم تجربی را تا حد ممکن ارتقاء دهد.
۹- می باید دبیران محترم استفاده از طراحیهای جدیدتر در ظاهر شکلها ونمودارها و استفاده از فیلم های آموزشی را (که به راحتی از اینترنت تهیه می شود و با کمک حافظه الکترونیکی قابل انتقال به کلاس است) به برنامه خود اضافه کنند تا با بهره گرفتن از انگیزش دانش آموزان علاقه آنها را به یادگیری علوم افزایش دهند.
۱۰-پیشنهاد میشود با توجه به اینکه در روند ارزشیابی جدید، ارزشیابی جزِِیی از فرایند یاددهی محسوب میشود ابعاد آزمونها بر این اساس تنظیم و اجرا گردد.
۱۱- دبیران محترم در ارائه تکالیف به دانشآموزان مطابق توانایی آنها عمل کرده و با تعقیب تکالیف و ارزیابی قدرت درک و فهم هر یک از دانشآموزان تجدیدنظر در روند آموزش را به شکل خاصتری تنظیم کنند و کلاس را به سمت آموزشهای فردی هدایت نمایند.
۱۲- با توجه به نتایج این گونه تحقیقات ونتایج آزمون تیمز (۲۰۰۷) تغییرات و اصلاحاتی از لحاظ محتوایی و عملکردی در برنامه درسی علوم دوره ابتدایی و راهنمایی کشورمان صورت گیرد.
۱۳- مسئولان آموزش و پرورش به پژوهش حاضر توجه نموده و نتایج آن را در دسترس شاغلین آموزش و پرورش قرار دهند
پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی
- با توجه به اهمیت و گستردگی موضوع و ابعاد مختلف آن هر بعد از این موضوع جداگانه و بطور گسترده تر در برنامه درسی دوره های مختلف تحصیلی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
- پیشنهاد میشود تحقیقاتی در زمینه تطابق هر درس با روش تدریسی که بالاترین اثربخشی را داشته باشدانجام گیرد.
- پیشنهاد میشود معلمان در کلاس خود این پژوهش را به عنوان اقدام پژوهشی تکرار کنند.
- پژوهشگرانی، این پژوهش را در چند ناحیه و منطقه دیگر نیز اجرا کنند تا برآورد کلیتری بدست آید. باملاحظه نتایج آن، امکان دارد توسط مسئولین و کارشناسان، برنامههای جامعتری رقم بخورد.
فهرست منابع
آقازاده، احمد(۱۳۷۹). آموزش و پرورش تطبیقی. تهران: سمت.
احمدی، غلامعلی(۱۳۸۰). بررسی میزان همخوانی و هماهنگی بین سه برنامه قصد شده، اجرا شده و آموخته شده در برنامه جدید آموزش علوم دوره ابتدایی. پژوهشکده تعلیم و تربیت.