کاهش هزینههای اختیاری تبلیغات و فروش
زیان نقدی فروش داراییهای ثابت برای گزارش شود
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اضافه تولید برای کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته و افزایش فروشهای اعتباری، انجام ندادن
نقدشوندگی: بازار نقدشونده بازاری است که هر مقدار از اوراق بهادار می تواند فورا و بدون هزینه به وجه نقد تبدیل شود یا هر مقدار وجه نقد می تواند به اوراق بهادار تبدیل شود. در بازارهای کمتر نقدشونده نسبت به بازار های کاملا نقدشونده، یک بازار نقدشونده، بازاری است که هزینه معاملات مرتبط با تبدیل اوراق بهادار در حداقل باشد. هزینه معاملات شامل هزینه های ضمنی و صریح[۷] است. هزینه های صریح شامل هزینه های مربوط به حق دلالی کمیسیونها[۸] و مالیاتهای دولت[۹] است. این هزینه را به آسانی به صورت کمیت در میآیند اما خارج از کنترل مستقیم بورس اوراق بهادار است و بنابراین در نظر گرفته نمی شود. توجه اساسی در معاملات بر هزینه های ضمنی معامله همچون اختلافات قیمت پیشنهادی خرید و فروش[۱۰]، هزینه های تاثیر بازار و هزینه های فرصت است که به موجب تکنولوژی، مقررات، انتشار اطلاعاتی، مشارکت اطلاعاتی و ابزارهای اطلاعاتی ناکارا و یا ناکافی است (آیتکن و کامرتن فورد[۱۱]، ۲۰۰۳).
۱-۱۲ ساختار تحقیق
در این فصل مسئله و هدف تحقیق بیان شده و فرضیههای مبتنی بر مسئله تحقیق پایهگذاری و تعریف شدند. همچنین قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی تحقیق بیان شده و روش های جمع آوری دادهها تشریح و متغیرهای تحقیق تعریف شدند. این تحقیق شامل ۵ فصل به شرح زیر می باشد:
فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
در این فصل مبانی نظری و پیشینه تحقیق در سه بخش به شرح زیر تنظیم شده است:
بخش اول: مبانی نظری نقدشوندگی، ؛
بخش دوم: مبانی نظری مدیریت سود
بخش سوم: پیشینه پژوهش که در این قسمت پیشینه پژوهشهای انجام شده در دو بخش تحقیقات انجام شده در داخل کشور و تحقیقات انجام شده در خارج از کشور مورد مطالعه قرار می گیرد.
بخش اول: مبانی نظری نقدشوندگی
۲-۲ اهمیت نقدشوندگی
بازارسرمایه در یک کشور از منابع عمده تأمین مالی شرکتها و دولتها است و در کشورهایی نظیر ایران که در پی جذب شرکتهای خارجی جهت سرمایهگذاری مستقیم و نیز رونق بورس خود هستند، تقویت آن و شناخت عوامل مرتب طبام عاملها و راقبه ادار می تواند انگیزه شرکتهای داخلی و خارجی را برای ورود به عرصه فعالیت و توسعه سرمایه گذاری افزایش دهد، به نحوی که تحقق مناسب اهداف عمده توسعه های مالی و اقتصادی دولت را نیز مهیا کند. ایجاد زمینه های لازم جهت پاسخگویی بیشتر به نیازهای سرمایهگذارن و تبدیل شدن بورس اوراق بهادارتهران به بورسی مطرح، نیازمند بررسیهای علمی فراوانی است. در این میان یکی از متغیرهایی که به این امر می تواند کمک کند میزان جذابیت شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار و همچنین درجه نقدشوندگی سهام آنها در بورس اوراق بهادار است که باعث میشود سرمایهگذارن در هر زمانی که اراده کنند بتوانند دارایی های خود را با کمترین هزینه به وجه نقد تبدیل کنند. بر طبق مدلهای ارائه شده برای پیش بینی بازده، عوامل زیادی وجود دارد که می توانند بازده سرمایه گذاریهای مختلف را برآورد کند. در این میان نقدشوندگی سهام یکی دیگر از عواملی است که بررسی تاثیر آن بر بازده سهام در بازارهای مختلف از ادبیات و پیشینه قویی برخوردار است و محققان این متغیر را به عنوان یکی از عواملی که می تواند در تعیین بازده نقش مهمی داشته باشد، میشناسند.
دارایی ها و سبد سهام[۱۲] دارای سه ویژگی است که با اداره کردن سبد سهام مرتبط است. این ویژگیها شامل بازده، ریسک، و نقدشوندگی است. بازده به آسانی تعریف و معرفی می شود. اگر چه اندازه گیری ریسک مشکل است، اما با این حال یک مفهوم عملیاتی است. ریسک معمولا به وسیله واریانس و انحراف معیار بازدهها اندازه گیری می شود. در مورد مدل قیمت گذاری دارایی ها سرمایهای، ریسک سیستماتیک برای یک سهم به وسیله بتا اندازه گیری می شود (اسچوارتز و فرانشینی[۱۳]، ۲۰۰۴، ص۶۰).
اما چگونه ممکن است نقدشوندگی را تعریف و اندازه گیری کرد؟ به طور عام، دارایی نقدشونده دارایی است که به صورت نقد باشد یا به آسانی قابل تبدیل به وجه نقد باشد. این تعریف به ما خیلی کمک نمیکند. آسانی به زمان مورد نیاز برای تبدیل و خارج کردن از وجه نقد، و هزینه معامله اشاره دارد (اسچوارتز و فرانشینی، ۲۰۰۴، ص۶۰). اسچوارتز و فرانشینی (۲۰۰۴) برای تعریف نقدشوندگی بر روی ویژگیهای نقدشوندگی مانند عمق، وسعت، برگشت پذیری بازار تمرکز کرده اند.
با توجه به اهمیت نقدشوندگی سهام در ادبیات مالی، محققین بسیاری سعی داشتند تعریفی جامع برای نشان دادن مفهوم نقدشوندگی ارائه دهند. به طور کلی تعاریف نقدشوندگی در دو رویکرد کلی طبقه بندی می شود : بعضی از تعاریف نقدشوندگی بر ویژگی دارایی ها(نقدشوندگی دارایی ها)[۱۴] تمرکز کرده اند و بعضی دیگر، از دیدگاه بازار(نقدشوندگی بازار[۱۵]) این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند ( موراسکی[۱۶]، ۲۰۰۸، ص۹).
۲-۳ تعریف نقدشوندگی
بازار کاملا نقدشونده بازاری است که هر مقدار از اوراق بهادار می تواند فورا و بدون هزینه به وجه نقد تبدیل شود یا هر مقدار وجه نقد می تواند به اوراق بهادار تبدیل شود. در بازارهای کمتر نقدشونده نسبت به بازار های کاملا نقدشونده، یک بازار نقدشونده، بازاری است که هزینه معاملات مرتبط با تبدیل اوراق بهادار در حداقل باشد. هزینه معاملات شامل هزینه های ضمنی و صریح[۱۷] است. هزینه های صریح شامل هزینه های مربوط به حق دلالی کمیسیونها[۱۸] و مالیاتهای دولت[۱۹] است. این هزینه را به آسانی به صورت کمیت در میآیند اما خارج از کنترل مستقیم بورس اوراق بهادار است و بنابراین در نظر گرفته نمی شود. توجه اساسی در معاملات بر هزینه های ضمنی معامله همچون اختلافات قیمت پیشنهادی خرید و فروش[۲۰]، هزینه های تاثیر بازار و هزینه های فرصت است که به موجب تکنولوژی، مقررات، انتشار اطلاعاتی، مشارکت اطلاعاتی و ابزارهای اطلاعاتی ناکارا و یا ناکافی است (آیتکن و کامرتن فورد[۲۱]، ۲۰۰۳، ص۴۶).
بررسی ادبیات مالی آشکار می کند که اختلافات قابل توجهی میان محققان در مورد ماهیت نقدشوندگی، منابع آن، و نتایجش برای سرمایه گذاری وجود دراد. تعاریف در مورد نقدشوندگی تا اندکی متضاد و نامنظم است. اصطلاح نقدشوندگی به صورت گستردهای در ادبیات مالی استفاده شده است، از این جهت درک مفهوم آن مهم است. بنابراین هدف ما در این جا فراهم کردن تعریفی روشن از نقدشوندگی است که می تواند در تجزیه و تحلیلهای مالی به کار گرفته شود ( موراسکی[۲۲]، ۲۰۰۸، ص۹).
در بسیاری از موارد، مخصوصاً در معاملات روزمره[۲۳]، استدلالهای نظری گسترده در مورد معنی نقدشوندگی واقعا لازم نیست. اکثر سرمایهگذارها به صورت ذاتی می توانند کیفیت بازارها یا انواع دارایی ها، مانند قابلیت نقدشدن یا غیر قابل نقدشدن را درک کنند و اثرات مربوط به آن را تشخیص دهند. به هر حال نبود یک تعریف رسمی از نقدشوندگی در زمانی که توسعه رویکردهای رسمی، نقدشوندگی را به عنوان یک معیار سرمایه گذاری در نظر میگیرد موجب مشکلات جدی می شود (موراسکی[۲۴]، ۲۰۰۸، ص۱۰).
وصفهای مختلفی از تعارف نقدشوندگی در کتابها و مقالات مالی و مدیریت مالی وجود دارد. لیو (۲۰۰۶،ص ۶۳۱) بیان می کند که به طور عام نقدشوندگی توانایی برای تعداد زیاد معامله با سرعت بالا در هزینه پایین و با اثر قیمتی کم توصیف می شود. این توصیف چه بعد را برای نقدشوندگی، یعنی، تعداد معامله، سرعت معامله، هزینه معامله، و اثر قیمتی را مشخص می کند. یودین (۲۰۰۹، ص۲۴) نقدشوندگی را به عنوان سرعت و سهولتی که یک نفر می تواند سهام را در بازار مورد معامله قرار دهد تعریف کرده است. پاستور و استمبیو (۲۰۰۳، ص۲) نقدشوندگی را به عنوان یک مفهوم وسیع توصیف می کنند که به طور کلی توانایی برای تعداد زیادی معامله به طور سریع، در هزینه پایین، و بدون تغییر قیمت را نشان میدهد. ریلی و برون[۲۵](۱۹۹۷، ص۱۰۷-۱۰۶) نقدشوندگی را به عنوان خرید یا فروش یک دارایی با سرعت و در یک قیمت مشخص شرح دادهاند؛ بر طبق نظر بودی و مرتن[۲۶](۱۹۹۸، ص۳۵) نقدشوندگی، سرعت و سهولت نسبی است که یک دارایی می تواند به وجه نقد تبدیل شود؛ بر طبق نظر آرنلد[۲۷] (۲۰۰۵، ص۱۸) نقدشوندگی، درجهای که یک دارایی می تواند به سرعت و به سهولت بدون از دست دادن ارزش فروخته شود؛ اسچارتز و فرانشونی[۲۸] (۲۰۰۴، ص۶۰) دارایی را نقد شونده مینامند که به سهولت قابل تبدیل به وجه نقد باشد؛ و بریلی و همکارانش[۲۹] (۲۰۰۶،ص۱۰۰۰) یک دارایی را نقد شونده مینامند، اگر به آسانی و ارزان به وجه نقد تبدیل شود و بگ و همکارانش[۳۰] (۲۰۰۳، ص۳۱۵) بیان می کنند که نقدشوندگی، ارزانی، سرعت، و اطمینانی است که ارزش دارایی می تواند به پول تبدیل شود. همچنین شارپ و الکساندر[۳۱](۱۹۹۰، ص۸۰۴) بیان می کنند که نقدشوندگی عبارت است از توانایی سرمایهگذارن برای تبدیل اوراق بهادار به وجه نقد در یک قیمت مشابه نسبت به معامله قبلی در اوراق بهادار، با فرض این که هیچ اطلاعات جدیدی مهمی از وقتی که معامله قبلی صورت گرفته، وارد نشده باشد. هریس[۳۲](۲۰۰۳، ص۳۹۴) کسی است که نقدشوندگی را به عنوان توانایی برای حجم زیادی از معامله به سرعت، در هزینه پایین، و وقتی که تمایل برای معامله وجود داشته باشد، تعریف کرده است. از طرف دیگر مُیر[۳۳] و همکارانش(۱۹۹۸، ص۶۰۹) نقدشوندگی یا نقدشوندگی شرکت را به عنوان توانایی یک شرکت جهت پرداخت وجه نقد برای تعهداتش در زمانی که این تعهدات سر رسید می شود، تعریف می کنند.
این بررسی کوتاه از دیدگاه های مختلف بیان قبلی که هیچ توافق عمومی در مورد معنای معینی از اصطلاح نقدشوندگی در جامعه مالی وجود ندارد را تقویت می کند. با این حال نظم و ترتیب تقریبی در مفهوم نقدشوندگی وجود دارد. اما به نظر میرسدکه تعاریف موجود درباره نقدشوندگی را میتوان طبقه بندی کرد. هر یک از تعاریف نقدشوندگی را میتوان در یکی از طبقاتی که در زیر بیان می شود جای داد. تعاریف نقدشوندگی را میتوان در سه دیدگاه زیر جای داد:
۲-۳-۱ نقدشوندگی دارایی ها
نقدشوندگی در بعضی از تعاریف به عنوان ویژگی یک دارایی معرفی شده است. در این مورد، نقدشوندگی به عنوان آسانی تبدیل یک دارایی به وجه نقد درک می شود. به عبارت دیگر، یک دارایی که به آسانی فروخته می شود نقدشوندهتر است. در نتیجه، وجه نقد خود به عنوان دارایی که دارای بیشترین درجه نقدشوندگی است فرض می شود و دیگر دارایی ها را میتوان با اشاره به وجه نقد به عنوان بیشترین یا کمترین شباهت به وجه نقد، طبقه بندی کرد ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۱۶).
بر طبق نظر هیکز[۳۴] (۱۹۶۲) و میلر[۳۵] (۱۹۶۵)، دارایی غیرنقدشونده[۳۶]، داریی است که می تواند بدون درنگ و تنها با تنزیل قیمت فروخته شود؛ از طرف دیگر، اگر ارزش عادلانه حفظ شود دوره تسویه طولانیتری را باید پذیرفت. دارایی کاملا نقدشونده می تواند فوراً در ارزش عادلانه فعلی خودش فروخته شود و زیاد شدن مدت فرایند تسویه هیچ تاثیری بر قیمت مشخص شده ندارد. موارد گفته شده را میتوان در شکل (۱-۲) زیر نشان داد( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۱۶).
(نمودار ۲-۱) نقدشوندگی در دو بعد قیمت و زمان
منطقهX اشاره به دارایی هایی دارد که به صورت کاملا نقدشونده هستند و منطقه Y و Z اشاره به دارایی هایی دارد که برای نقد شدن باید از قیمت آن تنزیل شود. در این مورد نقدشوندگی دارایی ها را بر اساس زمان و قیمت بررسی کردیم.
۲-۳-۲ نقدشوندگی بازار
معنی دوم نقدشوندگی اشاره به بازارها دارد. بر این اساس، یک بازار نقدشونده، بازاری است که معامله کردن در آن در هر زمانی ممکن است، مستقل از اندازه معاملات است، و اساساً موجب تغییرات قیمتی ناموجه نمی شود. در این باره، میتوان گفت که بازار اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده، به دلیل این که عمدتاً هر مقداری از اورق می تواند در قیمت جاری جذب شود، بازاری نقدشونده است و اکثرا بعید است که بازار به معاملات بزرگ واکنش نشان دهد ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۱۸).
ادبیات موجود در مورد نقدشونگی بازارهای مالی سازمان یافته معمولا سه جزء اصلی نقدشوندگی بازار را شرح دادهاند. این سه جزء شامل وسعت، عمق، و برگشت پذیری بازار است.
۲-۳-۳ وسعت بازار[۳۷]
گاربد[۳۸](۱۹۸۲، ص۴۲۰)، وسعت بازار را به عنوان وضعیتی تعریف می کند که سفارشات وجود دارد، به صورت واقعی و به آسانی آشکار می شود، و اوراق بهادار در بالا و پایین قیمت عملاً مورد معامله قرار میگیرند. فرناندز[۳۹] (۱۹۹۹، ص۱۰) بیان می کند که وسعت بازار، فاصله قیمتهای میانی بازار تا قیمت معاملاتی که واقعا رخ میهند، است. به هر حال وسعت بازار بیشتر با تفاضلقیمتپیشنهادیخرید و فروش[۴۰] مرتبط است. بر اساس دیگر تعاریف عمومی، وسعت بازار به عنوان فاصله بین خریداران و فروشندگان در ارتباط با ارزشگذاری دارایی های مورد معامله در بازار تعریف می شود. فاصله زیاد منجر به تنزیلهای بیشتر در ارزش عادلانهای می شود که فروشندگان برای فروش سریع دارایی ها، مجبور به پذیرش آن میشوند یا این که فاصله زیاد، موجب پرداخت اضافی در مورد ارزش دارایی های می شود که خریداران برای خرید سریع آن، نیاز به پرداخت آن دارند. به این ترتیب فاصله بیشتر، موجب بازارهایی با قدرت نقدشوندگی کمتر می شود، به این دلیل که توافق بین معاملهکنندگان بدون کوتاه آمدن در برابر از دست دادن ارزش اوراق بهادار، مشکل است ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۰).
۲-۳-۴ عمق بازار[۴۱]
مفهوم عمق بازار بر اساس تعداد مشارکت کنندگان بازار است که برای معامله آمادگی دارند. اکثر محققان، عمق را به عنوان در دسترس بودن پیشنهادهای متقابل، یا به عنوان قیمتهایی که به وسیله بازارسازان اعلام می شود یا به عنوان حداکثر حجم معامله شدهای که بر قیمت اثر ندارد، درک کرده اند. در هر صورت اندازه بازار نقش مهمی دارد. ارائه یک قیمت قابل قبول در بازارهایی که تعداد زیادی معاملهکننده فعال در آن وجود دارد نسبت به بازارهایی که تعداد اندکی معاملهکننده در آن وجود دارد آسانتر است. پس میتوان گفت که هر چه عمق بازار بیشتر باشد نقدشوندگی بازار هم بیشتر است. هر چند که اندازه بازار برای نقدشوندگی بازار مهم است ولی برای نقدشوندگی بازار کافی نیست. نقدشوندگی بازار علاوه بر معاملهگران، نیاز به تنوع معاملهگران نیز دارد ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۱).
باید توجه داشت که نتایج حاصل از وسعت و عمق بازار برای سرمایهگذارهای فردی مشابه است. هر دو جنبه اشاره به تنزیل ارزش عادلانه دارد که باید به منظور تحقق یک معامله در مدت زمان معقول، با آن مقابله کرد. با این حال، در حالی که وسعت بازار نشان دهنده هزینه های معامله است، عمق بازار تعیین می کند که چگونه این هزینهها به اندازه معامله بستگی دارد( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۳).
در کل می توان گفت که اگر سفارشهایی با فاصله کمی از قیمت بالا و پایین سهامی که در حال معامله است وجود داشته باشد و اگر در مجموع، سفارشهای خرید و فروش در حجم قابل توجهای در بازار وجود داشته باشند، بازار دارای وسعت و عمق است. در زمانی که بازار دارای عمق زیاد و وسعت کمی است تفاضل بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش کمتر است و اثر بازار ناچیز است (اسچوارتز و فرانشینی، ۲۰۰۴، ص۶۰).
۲-۳-۵ برگشت پذیری بازار[۴۲]
در این جا یک بُعد پویا از نقدشوندگی معرفی می شود. برگشتپذیری ارشاره به سرعتی دارد که بَعد از یک معامله بزرگ یا هر چیز دیگری که باعث عدم تعادل سفارش می شود سطح قیمتها به حالت قبلی برمیگردد. این موضوع به عنوان برگشت پذیری بازار شناخته می شود. باید توجه داشت که برگشت پذیری بازار اشاره به سرعت واکنش به هر گونه تغییر در قیمت ناموجه دارد و این موضوع تنها به موجب معاملات بزرگ نیست ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۴).
اسچوارتز و فرانشینی (۲۰۰۴) بیان می کنند اگر تغییرات موقتی قیمت که به موجب عدم تعادل سفارشها ایجاد می شود به سرعت، سفارشات جدید را برای بازار جذب کند، آن بازار دارای برگشت پذیری است. و وقتی که بازار دارای برگشت پذیری است معاملات کمتر متحمل قیمتهای نامناسب میشوند (اسچوارتز و فرانشینی، ۲۰۰۴، ص۶۱).
۲-۳-۶ نقدشوندگی شرکت[۴۳]
دسته سوم از تعاریف نقدشوندگی اشاره به توانایی شرکتها برای پرداخت تعهدات خود دارد. یک شرکت نقدینه هیچ مشکلی با تسویه حسابهایش در طی زمان ندارد، در حالی که یک شرکت غیرنقدینه، ممکن است با مشکل عدم پرداخت به موقع تعهدات خود روبهرو شود و دارای ریسک عدم توانایی برای پرداخت بدهی باشد ( موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۵).
۲-۴ ارتباط بین مفاهیم نقدشوندگی
اگر چه تعاریف متفاوت نقدشوندگی به زمینه های مختلف اقتصادی اشاره کرده است، اما آنها غیر مرتبط با همدیگر نیستند. ارتباط بین آنها حتی می تواند به طور حسی تشخیص داده شود. در واقع، بررسی دقیقتر مؤید آن است که این تعاریف به پدیده های اساسی یکسان اشاره می کنند (موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۵).
با در نظرگرفتن نقدشوندگی دارایی و نقدشوندگی بازار میتوان گفت که دارایی های نقدشونده، معمولاً در یک بازار مورد معامله قرار میگیرند. در بازاری که تعداد زیادی معاملهکننده فعال هستند، آسانتر است که یک دارایی را به سرعت و در قیمت عادلانه فروخت. از طرف دیگر، نقدشوندگی بالای یک دارایی موجب می شود که سرمایهگذارن بیشتر برای معامله، یک بازار نقدشونده را ایجاد کنند. علارغم این شباهت، این دو رویکرد مترادف نیستند. در وهله اول تمرکز نقدشوندگی دارایی ها بر روی وضعیت سرمایهگذارن فردی است. در حالی که نقدشوندگی بازار اشاره به وضعیت متوسط همه سرمایهگذارن دارد. این بدین معنی است که سرمایهگذارن با دسترسیهای گوناگون به بازار معین، نقدشوندگی دارایی ها مورد معامله در این بازار را به صورت متفاوتی درک می کنند. همچنین، رحجان زمانهای مختلف منجر به ارزیابی متفاوت از نقدشوندگی می شود. در مقابل، نقدشوندگی بازار به ویژگی هر سرمایهگذار فردی بستگی دارد. علاوه بر این، در حالی که تبدیل به وجه نقد برای نقدشوندگی دارایی مهم است، برای نقدشوندگی بازار، هر دو طرف معامله بازار یعنی فروشندگان و خریدارن، به نقدشوندگی بازار مرتبط میشوند. در نتیجه، وجود بازار نقدشونده، باید نقدشوندگی دارایی هایی که در این بازار مورد معامله قرار میگیرد را تضمین کند، اما عکس این قضیه لزوماً صادق نیست. تحت شرایط معین یک دارایی می تواند نقد شونده باشد حتی اگر در یک بازار غیر نقدشونده قرار داشته باشد. علاوه بر این، در حالت افراطی، حتی این موضوع قابل تصور است که نقدشوندگی بازار و نقدشوندگی دارایی در تضاد با یکدیگر باشد: بازار الف ممکن است نسبت به بازار ب نقدشوندهتر باشد، اما بعضی از سرمایهگذارن ممکن است دارایی های معامله شده در بازار الف را نسبت به دارایی های معامله شده در بازار ب به صورت نقدشوندگی کتمر در نظر بگیرند. در مجموع میتوان گفت، نقدشوندگی دارایی ها نسبت به نقدشوندگی بازارها مفهوم عمومیتری به نظر میرسد (موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۸).
همچنین بین نقدشوندگی بازار یا دارایی و نقدشوندگی شرکت، علارغم تمرکز متفاوت این رویکردها میتوان ارتباطی برقرار کرد. از آن جایی که تنها را ممکن برای پاسخگو بودن به تعهدات مالی، توانایی پرداخت به صورت وجه نقد و در دسترس بودن وجه نقد است، توانایی شرکت برای فروش سریع داراییهایش برای حفظ نقدشوندگی بسیار مهم است. از این رو، اگر یک شرکت بخش بزرگی از دارایی های کلیاش را به شکل دارایی های جاری نگه دارد، می توان آن شرکت را نسبت به دیگر شرکتها نقدشونده در نظر گرفت. به عبارت دیگر، شرکتی که سهام کافی از دارایی های نقدشونده را نگه دارد، می تواند نقدشونده باشد. میزان در دسترس بودن دارایی های نقدشونده مهم است اما تنها عامل تعیین کننده در توانایی شرکت برای پرداختن تعهدات مالی نیست. ساختار بدهیها و منابع اعتباری به شدت مستقل از قابلیت عرضه دارایی ها در بازار است، اما آنها بر نقدشوندگی شرکت تاثیر میگذارند. با این وجود، در دسترس بودن وجه نقد برای هر دو رویکرد مهم است (موراسکی، ۲۰۰۸، ص۲۸).
۲-۵ نقدشوندگی و قیمت گذاری دارایی ها
قیمت گذاری استاندارد دارایی ها[۴۴] بر مبنای فرض بازار بدون اصطکاک[۴۵] یا کاملا نقدشونده (جایی که هر اوراق بهادار می تواند بدون هزینه و در همه زمانها مورد معامله قرار گیرد) است و کارگزان[۴۶] قیمتها را همان طور که تعیین شده است میپذیرند (آمیهود و همکارانش[۴۷]، ۲۰۰۵، ص۶). کم کردن اصطکاک هزینه بر است و موسساتی که اصطکاکها را کم می کنند هزینههایی دارند. از این رو اگر اصطکاکها بر قیمتها اثر نگذارند، موسساتی که اصطکاکها را کم می کنند نمی توانند هزینه های خود راجبران کنند. بنابراین هیچ کس انگیزهای برای کاهش اصطکاکها نخواهد داشت. از این رو، بازارها نمی توانند بدون اصطکاک باشند (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۷).
در واقع میتوان گفت که با در نظر گرفتن هزینه های نقل و انتقال، اوراق بهاداری که گردش وجه نقد[۴۸] یکسانی دارند می توانند قیمتهای متفاویی بدون مطرح شدن فرصتهای آربیتراژ داشته باشند. وجود اوراق بهادار با گردش وجه نقد یکسان و قیمتهای متفاوت اشاره به این دارد که عامل تنزیل تصادفی برای قیمت همه اوراق بهادار وجود ندارد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۹).
همچنین نقدشوندگی در طول زمان متفاوت است. این به این معنی است که سرمایه گذاران مطمئن نیستند هزینه معاملاتی که در آینده در زمان نیاز به فروش یک دارایی متحمل می شوند چقدر است. به علاوه، چون نقدشوندگی بر سطح قیمتها تاثیر میگذارد، اصطکاکهای نقدشوندگی می تواند بر تغییرپذیری قیمت دارایی های خود تاثیر بگذارد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۲۶).
قیمت اوراق بهادار به وسیله تعادل کلی در اقتصاد تعیین می شود. از این رو، قیمت اوراق بهادار تقریبا تابع جریان وجه نقد، جریان وجه نقد دیگر اوراق بهادار، تابع مطلوبیت کارگزان و حقه زحمه کارگزان است. در یک اقتصاد با اصطکاک، قیمت علاوه بر نقدشوندگی ورق بهادار به نقدشوندگی دیگر اوراق بهادار نیز وابسته است (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۹). در مدل بر مبنای هزینه معامله، اواق بهاداری با سود سهام یکسان، اگر هزینه های معاملات مختلف داشته باشند، قیمتهای متفاوتی داردند. از این رو هزینه معامله اوراق بهادار تنها بر ماهیت تعادل اثر نمیگذارد، بلکه یکی از ویژگیهای اصلی اوراق بهادار است (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱۰).
سرمایه گذارانی که نسبت به ریسک بیتفاوت هستند و انتظار دارند که در زمان فروش اوراق بهادار هزینهای را بپردازند، در زمان ارزیابی ورقه بهادار این موارد را در نظر میگیرند. سرمایه گذاران در هنگام خرید میدانند که فروشندگان هم چنین کاری را می کنند. در نتیجه، سرمایهگذار به طور کامل جریان آینده هزینه های معاملاتی که برای اوراق بهادار پرداخت خواهد کرد را در ارزیابی خود در نظر خواهد گرفت. بنابراین بازده درخواستی، برابر با بازده درخواستی اوراق بهادار مشابه که به طور کامل نقد شوند هستند به علاوه هزینه معاملاتیهر دوره است (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱۱).
۲-۶ نقدشوندگی و اثرات مشتریان
اگر سرمایه گذاران در احتمال نیاز به معامله در هر دورهای متفاوت باشند یا دوره نگهداری مورد انتظارشان متفاوت باشد. در نتیجه هر سرمایهگذار اثر هزینه های معاملات بر روی بازدهای که او خوهان آن است را به صورت متفاوت درک می کند (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱۳). به دلیل اینکه سرمایه گذاران نیازمند جبران حداقل هزینه های مورد انتظار معاملاتی هر دوره هستند، یک سرمایهگذار با فعالیت معامله مکرر بازده بالاتری نسبت به سرمایه گذاری که به صورت مکرر معامله نمیکند درخواست می کند. یک سرمایهگذار بلندمدت کسی است که می تواند هزینه معاملات را در طول دروره نگهداری طولانیتر کاهش دهد. و در این صورت نیازمند بازده پایین هر دوره نسبت به سرمایهگذار کوتاه مدت دارد. بنابراین سرمایه گذاران بلندمدت میتوانند نسبت به سرمایه گذاران کوتاه مدت در همه دارایی ها پیشنهاد بالاتری دهند. اما سرمایه گذاران منابع محدودی دارند و نمی توانند همه دارایی ها را بخرند، و بنابراین آنها در سرمایه گذاریهایی که برای آنها سودمند است، سرمایه خود را تخصیص می دهند. در حالی که همه سرمایه گذاران دارایی هایی را ترجیح می دهند که هزینه های معاملات پایین تری دارد، این دارایی ها اکثرا به وسیله سرمایه گذاران کوتاه مدتی که هزینه معاملات را به کرات متحمل می شوند ارزشگذاری می شود. سرمایه گذاران بلندمدت دارایی هایی که برای آنها مزیت بیشتری دارد را انتخاب می کنند (آنهایی که برای معامله هزینهبرتر هستند). معامله کنندهگانی که به کرات معامله می کنند از دارایی های غیر نقدشونده دوری می کنند و این دارایی به شدت به وسیله آن تنزیل می شود. به عنوان یک نتیجه، سرمایه گذاران بلند مدت کسانی هستند که هزینه کمتری متحمل می شوند و درآمد حاصل از نگهداری این دارایی ها بیشتر از هزینه معاملات مورد انتظارشان هست. و در تعادل، دارایی های نقد شونده به وسیله سرمایه گذارانی که به کرات معامله می کنند نگهداری می شود در حالی که دارایی های غیر نقد شونده به وسیله سرمایه گذاران با دوره نگهداری مورد انتظار طولانی نگهداری می شود. این ایده که سرمایه گذاران مختلف، دوره های مورد انتظار نگهداری متفاوتی دارند به وسیله آمیهود و مندلسون(۱۹۸۶)، ارائه شد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱۴).
۲-۷ راه حل های اندازه گیری نقدشوندگی[۴۹]