یکی از ارکان دانشِ «حفظ الصحّه»، «تدبیر غذا» است که عبارت است از تدبیر خوردنیها و آشامیدنیها. با اِعمالِ تدبیر در این زمینه، میتوان به حفظ صحت جسم و ایجاد زمینه برای صحّت نفس و مشتقّات آن، مثل صحّت اخلاق نایل شد؛ شاید آنجا که خدای متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً اشارهای به این معنا باشد».[۱۸۵]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در بحث عملیای که با عنوان حفظ الصحه مطرح میشود انسان برای صحت همیشگی، یا به دست آوردن سلامت دوباره، باید اموری را مورد توجه قرار دهد که یکی از آن ها عادات خوب یا بد است. طبیعت بدن ذاتاً اقتضائاتی دارد؛ مانند نیاز به یک تا دو وعده غذا در شبانهروز؛ ولی گاهی بدن بر خلاف این نیاز طبیعی، عاداتی پیدا میکند که در دراز مدت یا کوتاه مدت سبب بیماریها یا پیری زودرس میشود. ما درصدد آنیم که قواعدی را از روایات و تجربیات حکما ارائه دهیم تا این عادات اصلاح شود و به برکت آن، بدنی سالم و رفتار و اخلاقی معقول و شایسته داشته باشیم. سپس با به کار بردن این مطالب، زمینه رشد و کمال را در خود و اطرافیانمان فراهم سازیم.
تقسیم بندی عادات خوراکیها و آشامیدنیها
این عادات در خوراکیها و آشامیدنیها بر دو گونه است:
الف). عاداتی که برای بدن خطر جدی دارد به طوری که آن را در معرض هلاکت و بیماری جدی قرار میدهد؛ مانند عادت به خوردن خاک و خباثت که این عادت حتماً باید ترک شود و فرد تحت مداوا و مراقبت قرار گیرد.
ب). عاداتی مضر و اشتباه که در دراز مدت، سلامت انسان یا عضوی از بدن را تهدید کرده، با بیماریهای گوناگون روبهرو میسازد.
در این عادات، ممکن است بدن پس از مدتی به آن ها انس بگیرد و به اصطلاح، طبیعت دوم پیدا کند؛ ولی در دراز مدت و کم کم تأثیرات منفی از خود نشان میدهد. البته تغییر و ترک این عادات باید با برنامه و به تدریج حاصل شود.
پرخوری
پرخوری معده را سنگین کرده، کار هضم را سخت و ناتمام میسازد؛ لذا غذا در معده خوب نُضج (پخته شدن غذا در معده به واسطه حرارت غریزی ) پیدا میکند و انرژی و مواد مغذی آن آزاد و آماده برای تولید خون سالم و صالح نمیشود و سبب سوء هضم و عفونت گوارش و… میگردد. البته غذا کمتر از حد اعتدال و نیاز هم نباید باشد که باعث ضعف بدن میشود.[۱۸۶]
خوردن غذاهای ناسازگار باهم
گاهی نیز ممکن است دو نوع غذا با هم تضاد و ناسازگاری داشته باشد؛ مانند ماهی و تخم مرغ، شیر و ترشیجات که ایجاد بیماری میکند و گاهی چند نوع غذا خوردن، سبب فاسد شدن آن ها در بدن میشود؛ مانند خوردن گوشت، برنج و… که از غذاهای غلیظ و دیر هضم شمرده میشوند، به همراه انگور، خربزه، سالاد و… که از غذاهای لطیف به شمار میرود و به اصطلاح، زودهضم هستند.[۱۸۷]
آب خوردن میان غذا
نوشیدن آب و مایعات، میان غذا و بلافاصله پس از غذا، آسیبهای جدی به بدن میرساند؛ چون عروقی که با معده ارتباط دارد، آب را به خاطر لطافت و مایع بودنش، سریع جذب کبد میکند و مقداری از غذاها هم همراه آن وارد کبد میشود؛ در حالی که مراحل هضم و نضج کامل برای تبدیل شدن به خون صالح را نگذرانده است؛ لذا بدن را تغذیه نکرده، در عروق، گرفتگی و انسداد ایجاد میکند و بیماریهای مخصوص به خود را به همراه دارد. البته پس از غذاهای گرم مزاج مانند گوشت شتر، خرما و… اطبا کمی آب را تجویز میکنند.[۱۸۸]
خوردن غذاهای مصنوعی و رنگارنگ
استفاده از غذاهای متفاوت و به اصطلاح رنگارنگ که امروزه رایج است، سبب تحیر طبیعت بدن میشود و در کار هضم، اختلال ایجاد میکند و چه بسا در معده فاسد شود. سفرههای رنگین با غذاهای متنوع، با طبیعت و ساختار بدنی هیچ گونه مناسبتی ندارد و در حقیقت اسراف و از بین بردن نعمتهای الهی است؛ چون جذب بدن نشده، تولید خون صالح نمیکند و ضررهای زیادی به دنبال دارد. حتی ممکن است از ترکیب آن ها در بدن سموم و… هم ایجاد شود.[۱۸۹]
میل کردن سه وعده غذا یا بیشتر در روز
از غذا روی غذا - یعنی هنوز غذای اول از معده خارج نشده، غذای بعدی میل شود- باید پرهیز کرد؛ زیرا طبیعت بدن از هضم غذای اول باز میماند و اگر غذای اول با دوم ترکیب شود، هر دو فاسد میشوند؛ چون یکی از غذاها مراحلی از هضم را گذرانده و دیگری خام و ناپخته است و در نتیجه مقداری از آن بدون استفاده دفع میشود و مقداری هم که در بدن میماند، سبب بیماری میشود.[۱۹۰] البته مقدار لازم حفظ فاصله میان دو غذا متفاوت است و بستگی به لطافت و غلظت آن دارد.
تذکر
-
- روشن است که هر بدنی به اندازهای از غذا نیاز دارد. ناگفته نماند که ما باید برای هر بدنی تعریف و شناخت درست و کاملی داشته باشیم؛ چون هر بدنی از جهت مزاج و شرایط سنی و ساختار بدنی مختلف است. در بچهها و بزرگسالان که ضعف بر آن ها غالب شده باید غذاهای لطیفتر و گرم و مرطوب استفاده شود.
-
- افراد از جهت طبیعت و مزاج بر چهار دستهاند: سرد و خشک (سودا)، گرم و خشک (صفرا)، سرد و تر(بلغم)، گرم و تر(دم). فرد متعلق به هر یک از این گروهها، پس از شناخت طبیعت خود، باید غذای مخالف طبع خود را میل کند تا در بدن او تعادل برقرار شود؛ برای مثال، شخص سودایی مزاج، غذای گرم و مرطوب استفاده کند؛ مانند انگور، گلابی و…
-
- آنچه در برنامه غذایی باید به آن توجه جدی داشت، فصلهای مختلف سال است. هر فصلی به سبب مزاجی که دارد، بدن انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و باید در هر فصلی، غذای مناسب با آن مصرف شود.
به عنوان نمونه در تابستان غذاها و میوهجات سرد مصرف شود؛ مانند هندوانه، خربزه، کاهو و… چون گرمای شدید این فصل حرارت غریزی را به تحلیل برده، عمل هضم ضعیف میشود. اگر غذای گرم مزاج استفاده شود، تحلیل حرارت غریزی بیشتر میشود و حرارت خون و تشنگی هم زیادتر میشود؛ اما مصرف غذای سرد درگرما، در بدن تعادل ایجاد میکند همینطور در فصلهای دیگر باید تدبیر غذایی مناسب با خود را داشت.[۱۹۱]
بنابراین برنامه و رژیم غذایی اشتباه، گذشته از آن که سلامتی انسان را به خطر میاندازد، در اخلاق، روحیات و رفتار هم تأثیر دارد؛ چون غذای ناسالم، خون فاسد و غیر سالم تولید میکند و این خون، رفتار و افکار را تحت تأثیر قرار میدهد.
غذاها در تعدیل روحی و عدم آن تأثیر مستقیم دارند و به اصطلاح «طب» و « اخلاق»، با هم گره خوردهاند. به عنوان مثال فردی که صفراوی مزاج است برای برخی از صفات مانند غضب مستعد است از این رو لازم است با تدبیر غذایی مزاج خود را تعدیل کند؛ مثلاً با خوردن غذاهایی که دارای طبع سرد است مانند کاهو و خرفه مزاج خود را به اعتدال نزدیک کند و شعله غضب را در خود فروکش کند. بدین ترتیب اگر شخصی بخواهد رذایل اخلاقی را در خود کنترل کند و فضایل اخلاقی را در وجود خود پرورش بدهد، بدون تعدیل مزاج کار سختی را در پیش دارد؛ ولی بعد از تعدیل مزاجل این کار راحتتر امکانپذیر است.
ما با رعایت برنامه و رژیم غذایی صحیح در فصول مختلف سال و سنین متفاوت، میتوانیم در عبادات و معنویات با نشاط و توجه باشیم و با برنامه سالم غذایی، و مناسب با مزاج خود، میتوانیم از اخلاق و رفتارمان بهتر مراقبت کنیم و با چراغ عقل و حکمت، زندگی و سلوکی سالم و پرمعنا داشته باشیم. در حقیقت رعایت این امور، غذا را پس از حلال بودن، طیب و طاهر میکند و غذای طیب و طاهر نیز در تولید عمل صالح مؤثر است.
و در آیهای از قران خوردن غذای پاک و طیب را مقدمه رام کردن نفس دانسته است:
« کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی».[۱۹۲]
در بعضی از تفاسیرگفته شده که معنای «الطیبات» به معنی غذایی است که جامع سه ویژگی باشد؛ ۱. حلال باشد، ۲. پاکیزه باشد از اینکه خدا در او فراموش شده باشد، ۳. قوامی داشته باشد که نفس و عقل را نگاه دارد.[۱۹۳]
بنابراین به غذایی که طبیعت انسان آن را نشناسد یا آنقدر مختلف و سنگین باشد که نفس از آن لذت نبرد طیب گفته نمیشود. اگر این واژه و مشتقات آن دیده شود، این نتیجه به دست میآید که میان طیب و حلال تفاوت است؛ اگر چه به غذای حلال طیب هم گفته شده است؛ از این رو در روایات، :«الطیبات» به غذای انبیا تفسیر شده است؛ یعنی غذایی با شرایطی بیشتر از حلال بودن.[۱۹۴]
بنابراین داشتن رژیم و برنامه غذایی صحیح و دقت در این امور، مقدمهای برای بهتر انجام دادن اعمال صالح و جلوگیری از سرکشی نفس آماره میشود.
فصل ششم
تشریح رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه از دیدگاه روایات و حکماء اسلامی
تشریح رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه از دیدگاه معصومین (ع)
بررسی روایی
با بررسی بعضی از روایات به وضوح روشن میشود که بین خصوصیات اخلاقی و طبایع اربعه رابطه تنگاتنگی وجود دارد، غلبه طبایع اربعه پیامدهای مربوط به خود را در روح و اخلاق انسان میگذارد و تعادل طبایع اربعه باعث اعتدال اخلاقی در انسان می شود، گرمی و سردی خارج از اعتدال تأثیر خاصی در روح و اخلاق انسان میگذارد، و هر کدام با نوع خاصی از خصوصیات اخلاقی سازگار است چنانچه امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند:
و در بدن هر کسى دو عامل مؤثر است که رفتار و گفتار و کردارش بآنها وابسته است، اول: گرمى، دوم: سردى، و بواسطه گرمى بدنست که آدمى وحشت میکند و یا با نشاط مىشود، و یا مرتکب قتل و جنایت و دزدى میگردد و خود خواه و مستبد برأى خواهد گردید، و یا با دیگران در امور مشورت مینماید و یا فسق و فجور و زنا میکند و یا فروتنى و یا تکبر میورزد و اگر سردى بر او غالب گردید افسرده و مهموم و محزون میگردد، و یا خود را ذلیل و خوار مىپندارد، و یا خاطرات خستهکننده را در مغز خود پرورش میدهد، و یا فراموشى بر او مستولى مىشود، و یا از زندگى سعادتمندانه مأیوس مىشود و این عوارضى است که موجب بیمارى (هاى روحى و جسمى) می گردد … .[۱۹۵]
در این روایت ملاحظه میشود که کسی که طبع گرمی دارد، نفس او مستعد خودخواهی واستبداد و وحشت و زنا و یا فروتنی و یا تکبر میباشد و کسی که طبع سردی دارد چنین کسی زمینه افسردگی و محزون بودن و فراموشی و یاس را دارد و اینها نشان دهنده رابطه اخلاق با طبایع اربعه انسانی است که لازم است کسانی که در موضوع اخلاق پژوهش و تحقیق دارند از این مقولات که مبنای روایی و تجربی و علمی دارند غافل نشوند و فی البداهه به انکار آن نپردازند که دامنه علوم بسیار وسیع است و درک و فهم بشری بسیار محدود میباشد.
در یک روایت دیگری در مورد رابطه طبایع اربعه با مسایل اخلاقی امده است، که تصمیم از خاک است، نرمش از آب، تندخوئى از گرما و آرامى از سرما، اگر خشکى به او گراید عزمش بسخت دلى برآید، اگر ترى بر او رو کند تنبلى خوارکننده بسرش آید. از روآوردن گرمى تندیش به یورش و نابخردى کشد و از غلبه سردى به نامردى و نافهمى افتد. و اگر مزاجش معتدل و سرشتش استوار باشد، در کار خود دور اندیش و در تصمیم خود با نرمش و در نرمش با تحرک و در تندى هموار است و در اخلاقش افراط و تفریط نیست، و باختیار خود پیش رود و پس نشیند، و تعدیل نماید و مهار آنها را دارد و همه اخلاقش درست و استوارند، چنانچه باید اینگونه باشد.
از اثر خاک سخت دلى و بخل، تنگ نظرى، ترشروئى، لجبازى، دریغ، سختگیرى و نومیدى، عزم و اصرار است و اثر آب: کرم، احسان، توسع، و سهولت، توسّل، قرب، پذیرش، امیدوارى و خرّمى است … .[۱۹۶]
منظور از خاک در روایت سردی و خشکی یعنی طبع سودا و مراد از آب سردی و تری یعنی طبع بلغم میباشد. همانطورکه دیده شد سردی و گرمی و خشکی و تری هر کدام یک خصوصیت اخلاقی مربوط به خودش را در پی دارد.
امیرالمومنین علی (ع) در حدیث دیگری فرمودند:
از اثر باد زنده بودن را دوست داشتن و طولانی بودن آرزو و آزمند وحریص بودن، و از اثر بلغم خوراک، نوشیدن و نرمى و آرامى را دوست داشت، و از اثر صفراء خشم و سفاهت و شیطنت و زورگوئى و سرکشى و شتاب را برگزید، و از اثر خون دوست داشتن زنان و کامجو بودن و حرام کار و شهوانى گردید …[۱۹۷]
علامه مجلسی در ذیل حدیث میگوید: مراد از ریح، شاید مقصود از باد خلط صفراء و مقصود از مرّه خلط سوداء است یا برعکس، یا مقصود از ریح روح حیوانى است و مره هر دوى آنها را شامل است.
به هر تفسیری که حدیث را معنی کنیم، باز ملاحظه می شود که هر طبعی دارای خصوصیات اخلاقی خاص خودش می باشد.
و همچنین حضرت (ع) در کلمات گوهر بارخود، مطلب حکمت باری دارند که ناظر به رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه میباشد که فهم آن فقط با جمع عرفان و حکمت و فلسفه و طب، آن هم نه به تنهایی بلکه متکی به وحی و علم معصوم (علیه السلام) تا حدودی قابل درک است. چون نیاز به فهم دقیق مقولاتی چون ماهیّت جسم، ماهیّت و کیفیّت نفس، روح، قلب و مانند اینها دارد. حضرت (ع) می فرماید:
هر کس طبایع او معتدل باشد، مزاج او صافی گردد، و هر کس مزاجش صافی باشد، اثر نفس در وی قوی گردد، و هر کس اثر نفس در او قوی گردد، به سوی آنچه که ارتقایش دهد بالا رود، و هر که بهسوی آنچه ارتقایش دهد، بالا رود به اخلاقِ نفسانی متخلّق گردد و هر کس به اخلاق نفسانی متخلّق گردد، موجودی انسانی شود نه حیوانی، و داخل در ملکوت گردد.[۱۹۸]