جدول۲- ۲: توصیه های NCEP
لیپید و لیپوپروتئین | مقدار توصیه شده |
تریگلیسرید | کمتر از ۱۵۰ میلیگرم در دسیلیتر |
کلسترول | کمتر از ۲۰۰ میلیگرم در دسیلیتر |
LDL-C | کمتر از ۱۰۰ میلیگرم در دسیلیتر |
HDL-C | در مردان بیشتر از ۴۰ و در زنان بیشتر از ۴۵ میلیگرم در دسیلیتر |
اطلاعات بدست آمده از نیم رخ لیپیوپروتئین و لیپید خون در اثبات وجود خطر بیماری قلبی همچنین در شروع فرایند درمانی تغییر روش زندگی در کاهش احتمال افزایش بیماری قلبی مفید است.
عوامل زیادی با کلسترول بالا و بیماری های قلبی توأم با آن ارتباط دارند. بهترین راه بهبود نیمرخ کلسترول و لیپوپروتئین، تمرکز بر کاهش عواملی است که بر کلسترول اثر منفی می گذارند. به ویژه تمرکز بر عواملی مثل عوامل روش زندگی مانند اضافه وزن و بی تحرکی که به آسانی تغییر می کنند. NCEP توصیه های برای کنترل لیپوپروتئین و لیپید خون کرده است (جدول ۱-۲). اصلاح رژیم غذایی، کاهش وزن و فعالیت ورزشی درمانی های اصلی تغییر روش زندگی به شمار می روند. عوامل محیطی دیگری مثل سیگار کشیدن و کنترل استرس نیز در تغییر غلظت لیپوپروتئین و لیپید موثرند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
انجام تمرینات منظم ورزشی ممکن است شیوه مناسبی برای کاهش شاخص های نیمرخ لیپیدی در افراد چاق و مسن باشد. علاوه بر تمرینات ورزشی استفاده از گیاهان داروئی می تواند شیوه مناسبی برای کاهش عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی باشد. یکی از این گیاهان داروئی چای سبز است که دارای فعالیت ضدالتهابی، ضد دیابتی و همچنین هایپولیپیدمیک می باشد.
۲-۱۱. چای سبز
چای سبز می تواند از اختلالات قلبی پیشگیری کند. از لحاظ اپیدمی نشان داده شده است که مصرف چای سبز از دیابت نوع ۲ پیشگیری می کند. چای سبز نوشیدنی عمومی شرق آسیا است و همچنین در اروپا و شمال آمریکا به عنوان گیاه دارویی مورد استفاده قرار می گیرد.
اجزای شیمیایی چای سبز شامل پروتئین ها(٪۲۰-۱۵ از وزن خشک)، آمینواسیدها (٪۴-۱ از وزن خشک) مانند تیامین یا ۵-N اتیل گلوتامین، گلوتامیک اسید، تریپتوفان، گلیسین، سرین، آسپارتیکاسید، تیروزین، والین، لئوسین، ترونین، آرژنین و لیزین؛ کربوهیدراتها(٪۷-۵ از وزن خشک) مانند سلولز، ژلتین گیاهی(پکتینها) گلوکز، فروکتوز و ساکاروز؛ مواد معدنی و عناصر کمیاب(٪۵ از وزن خشک) مانند کلسیم، منیزیوم، کروم، منگنز، آهن، مس، روی، مولیبدن، سلنیوم، سدیم، فسفر، کبالت، استرونتیوم، پتاسیم، فلوئور و آلومینیوم و مقادیر ناچیز از لیپدها(لینولئیک و a- لینولنیک اسیدها)، استرولها(استیگمااسترول)، ویتامینها(B,C,E)، کافئین و تئوفیلین، پیگمانها(کلوروفیل و کاروتن) و اجزاء فرار(آلدهیدها، الکلها، استرهاف لاکتونها و هیدروکربنها) هستند.
عصاره چای سبز شامل پلی فنولها(مانند کاتچین، اپی کاتچین، اپی گالوکاتچین و گالاتهایش)، همچنین تینین و پیرولوکوینولین کوینون(ویتامین تازه کشف شده) است. در برگ های تازه چای سبز فنولیک اسیدها مانند گالیک اسید و آمینواسید تینین وجود دارد. چای سبز شامل پلی فنولها که شامل فلاوانولها، فلاواندیولها، فلاوونوئیدها و فنولیک اسیدها می شوند می باشد؛ این اجزا ممکن است تا حد ٪۳۰ از وزن خشک را تشکیل می دهند. اغلب پلی فنولهای چای سبز به صورت محلول تا به صورت پودر از ٪۴۵ تا ٪۹۰ تغییر می کند و شامل ٪۴۰ تا ٪۱۰ کافئین می باشد. عمده فلاوونیدهای چای سبز کاتچینهای مختلف هستند، که در چای سبز مقادیر بیشتری نسبت به چای سیاه و چای اولونگ یافت شده است(۱۹). چهار نوع از کاتچینها وجود دارد که عمدتا در چای سبز یافت می شوند: اپیکاتچین اپیگالوتچین، اپی کاتچین-۳- گالات و اپی گالوکاتچین گالات.
۲-۱۲. تاثیر چای سبز بر روی دیابت نوع ۲:
چای سبز با اثر بر روی مقادیر GLUT4 ، انتقال گلوکز از جریان خون را به درون سلول بدون نیاز به افزایش انسولین افزایش می دهد. ازطرف دیگر با اثر بر روی کبد و کاهش گلوکز خروجی از کبد باعث کاهش گلوکز خون میشود. مکانیسم دیگر که باعث کاهش گلوکز به وسیلهی چای سبز میشود، تاثیر چای سبز بر آنزیم آمیلاز است. آمیلاز آنزیمی است که باعث شکستن نشاسته به گلوکز میشود. چای سبز با تاثیر منفی بر آمیلاز، دریافت گلوکز از غذا را کاهش میدهد. همچنین اصلی ترین نقش چای سبز افزایش سوخت و ساز چربی می باشد که این باعث حفظ گلوکز خون، کاهش تری گلیسرید و کلسترول میشود.
۲-۱۳. پیشینه تحقیق
در تحقیقی با عنوان مقایسه اثرات تمرینات مقاومتی ،استقامتی و ترکیبی بر پروفیل لیپد مردان میانسال غیر ورزشکار، یکتایار و همکاران (۱۳۹۰) توضیح دادند که تمرینات مختلف ورزشی در افراد میانسال میتوانند اثرات مفیدی بر برخی شاخص های خطرساز قلب و عروق داشته باشند، و به نظر می رسد اجرای تمرینات ترکیبی (مقاومتی و استقامتی) به نسبت اجرای تمرینات مقاومتی یا استقامتی اثر بخشی بالاتری بر عوامل خطرزایی قلبی–عروقی دارند. بدین منظور ۴۰ مرد میانسال سالم از میان افراد و هیئت علمی وکارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج را به ۴ گروه تجربی ۱، تجربی۲، تجربی ۳ و کنترل تقسیم کردند. سپس گروه تجربی ۱و ۲ و ۳ به مدت ۸ هفته به انجام تمرینات مقاومتی ، استقامتی و ترکیبی پرداختند. نتایج نشان داد سطوحAPO B, APO B ,APOP در گروه ترکیبی بصورت معنی داری کاهش یافته بود. سطوح TG,LPL در گروه های استقامتی وترکیبی به صورت معنی داری کاهش نشان داد. همچنین تمرینات مقاومتی بصورت معنی داری سطوح HDL-C,TC/(HDL )را کاهش داده بود. سطوحAPO A,TC.LPL در هیچ گروه ها تعغییر معنا داری نشان نداد.
نقی زاده و همکاران (۱۳۸۸) تاثیر تمرین هوازی با مکمل ویتامن E بر وضعیت آنتی اکسیدان و عوامل خطر زایی قلبی-عروقی را بررسی کردند. بدین منظور ۴۵ دانشجویی مرد سالم فعال را به ۳ گروه تمرین+مکمل (۱۵نفر) تمرین+دارونما (۱۵نفر) و گروه کنترل (۱۵نفر) تقسیم کردند.گروه های تمرین+مکمل، تمرین+دارونما، ۸ هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل مربوط را در دستور کار خود قرار دادند. نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر میزان لیپوپروتیین کم چگالی(LDL)، MDA، پروتیین کربونیل شده (CP) و ظرفیت ضد اکسایشی (TAC)، حداکثر اکسژن مصرفی وجود داشت. بطور کلی نتایج حاکی از آن بود که انجام تمرینات هوازی متوسط با مصرف ویتامین E، باعث کاهش عوامل خطرزای قلبی-عروق، آسیب های غشا و پراکسیداسیون چربی می شود.
در تحقیقی بر روی ۲۴ زن (قبل از سن یائسگی)، پرب هرکن و همکارانش (۱۹۹۹) اثر تمرینات مقاومتی بر پارمترهای لیپیدی و ترکیب بدنی را بررسی کردند. برای انجام این تحقیق آزمودنی ها را به دو گروه کنترل و گروه تمرین مقاومتی تقسیم کردند. گروه تمرین مقاومتی، پروتکل تمرینی را ۱۴ هفته، ۳ جلسه در هفته و هر جلسه به مدت ۵۰-۴۵ دقیقه انجام دادند، و گروه شاهد در این مدت هیچ گونه فعالیت بدنی انجام نداشتند. نتایج نشان داد کلسترول تام، HDL و LDL کاهش قابل توجهی داشتند و همچنین روند کاهش نسبت HDL/ LDLدر گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با حلالیت پایه مشاهده شد. هیچ تفاوتی در تری گلیسرید و HDL مشاهده نشد. در گروه کنترل هیچ تغییری در پرامترهای اندازگیری شده یافت نشد. این یافته ها نشان می دهد که تمرینات مقاومتی می تواند اثرات مطلوبی بر پارامترهای چربی در زنان سالم و کم تحرک در سن قبل از یائسگی داشته باشد .
ناظم و رحمانی نیا (۱۳۸۰) تأثیر ورزش هوازی زیر بیشینه بر پاسخ لیپوپروتئین های پلاسمای خون مردان دیابتی IDDM را بررسی کردند که طی آن ۲۵ بیمار واجد شرایط را به طور تصادفی در دو گروه تجربی (۲۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم کردند. به منظور بررسی تغییرات اجزای چربی و لیپوپروتئین های پلاسمای خون (HDL-C,LDL-C, VLDL, T-CHO, TG و نسبت های HDL/LDL, HDL/T-CHO) نمونه های خون قبل و بعد از ۶ هفته از آزمودنی ها گرفته شد. براساس نتایج حاصله کاهش معنی داری در کلسترول تام و افزایش چشم گیری در آنتی ریسک قلبی-عروق HDL و نیز قند خون گلیکوزیله گروه تجربی بدست آمد. به نظر می رسد اندازه و شدت با حجم مدت ورزش تناوبی، تحت شدت کار ۵۷% HRR به موازات برخورداری بیماران و سطح برتر آمادگی نخستین برای برانگیختگی فرآیندهای متابولیک اکسایشی چربی، بویژه فراخوانی لیپوپروتئین-های پلاسمایی احتمالاً چندان شدید نبوده است .
پارسایان و همکاران (۱۳۸۷) تحقیقی با هدف اثر مغز بادام بر لیپید و لیپوپروتئین ها خون بیماران مبتلا به هیپرلیپیدی انجام دادند. انها برای انجام این تحقیق از ۳۰ مرد به عنوان آزمودنی استفاده کردند. آزمودنی ها روزانه ۶۰ گرم مغز بادام به مدت ۴ هفته مصرف نمودند. قبل و بعد از مصرف بادام میزان لیپید، لیپوپروتئین ها و آپوپروتئین (a) خون آنها اندازگیری شد. نتایج نشان داد مغز بادام به صورت معنادار باعث کاهش کلسترول سرم خون، LDL-C و افزایش HDL-C شده بود. همچنین مغز بادام موجب کاهش آپوپروتئین (a)، آپوپروتئین B100 و افزایش آپوپروتئین A1 شد ولی از لحظ آماری معنیدار نبود. به طور کلی نتایج حاکی از ان بود که مصرف مداوم مغز بادام وضعیت لیپیدهای خطرساز خون را بهبود بخشیده و ممکن است در فرایند آترواسکلروز و بروز بیماری های قلبی-عروقی نقش پیشگیری کننده داشته باشد.
در تحقیقی بر روی ۲۹ مرد تمرین نکرده، اراضی و همکاران (۱۳۹۱) توضیح دادند که تمرینات ترکیبی (مقاومتی-هوازی) و هوازی باعث کاهش خطرزای بیماری قلبی-عروقی می شوند. بدین منظور آزمودنی ها به صورت تصادفی در یکی از ۳ گروه هوازی، ترکیبی و کنترل قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی شاخص توده بدنی، نسبت دور کمر به ران، گلوکز، فشار خون و نیمرخ لیپیدی آزمودنی ها اندازگیری شد. مدت زمان برنامه تمرینی برای هر گروه ۸ هفته و هر هفته ۳ جلسه بود. نتایج نشان داد بعد از تمرینات هوازی و ترکیبی، تری گلیسرید، کلسترول تام، HDL,LDL و گلوکز خون تغییر معنادار داشتند، اما بین گروه هوازی و ترکیبی تفاوت معناداری در TC ،LDL ،TG ،HDL، گلوکز، فشار خون سیتولی دیاستولی و میانگین فشار سرخرگی مشاهده نشد. همچنین آزمودنی های هر دو گروه افزایش معناداری در حداکثر اکسیژن مصرفی نشان دادند.
در تحقیقی با عنوان تأثیر تمرینات مقاومتی، هوازی و بی تمرینی بر نیمرخ لیپیدی و CRP در دختران حسینی کاخک و همکارانش (۱۳۹۰) توضیح دادند ۸ هفته تمرین هوازی و قدرتی تأثیر معناداری بر نیمرخ لیپیدی و CRP دختران چاق ندارد. بدین منظور ۲۹ دختر چاق را به طور تصادفی به ۳ گروه کنترل، هوازی و مقاومتی تقسیم کردند. آزمودنی های گروه تمرین مقاومتی به مدت ۸ هفته و هر هفته ۴ جلسه با شدت ۷۰-۶۰ درصد یک تکرار بیشینه تمرین مقاومتی انجام دادند. آزمودنی های گروه تمرین هوازی در این دوره نیز به مدت ۶۰ دقیقه با شدت ۶۵ و ۷۵ درصد ضربان قلب بیشینه، تمرین هوازی انجام دادند. نمونه های خون قبل از شروع تمرینات، ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و همچنین پش از ۱۰ روز بی تمرینی در حالت ناشتا گرفته شد. نتایج نشان داد بعد از ۸ هفته تمرین تری گلیسرید در گروه تمرین هوازی و تمرین مقاومتی کاهش داشت ولی این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود. بین گروه ها نیز تفاوت معناداری در مورد TC وجود نداشت. همچنین پس از تمرین در HDL، LDL و CPR نیز تغییر معناداری مشاهده نشد.
در تحقیقی بر روی ۱۶ مرد چاق، آتشک و همکاران (۱۳۹۰) اثرات ۱۰ هفته تمرین مقاومتی پیش رونده بر سطوح سرمی آدیپونکتین و نیمرخ لیپیدی را بررسی کردند. بدین منظور آزمودنی ها را به طور تصادفی در دو گروه مقاومتی و کنترل تقسیم کردند. آزمودنی های گروه تمرینی، یک پروتکل مقاومتی پیش رونده را که شامل ۸ حرکت ورزشی مقاومتی بود، ۳ جلسه در هفته به مدت ۱۰ هفته انجام دادند. در دو مرحله پیش از آزمون و پایان هفته دهم انجام شد. نتایج نشان داد بعد از ۱۰ هفته تمرین مقاومتی سطوح آدیپونکتین در گروه تمرین کرده افزایش معناداری داشت و سطوح کلسترول تام نیز در این گروه به طور قابل توجهی کاهش نشان داده بود. در حالی که این شاخص در افراد گروه کنترل بدون تغییر ماندند. به طور کلی آتشک و همارانش توضیح دادند که تمرین مقاومتی به دلیل اثرات ضد التهابی و هایپولیپیدمیک احتمالاً می تواند شیوه درمانی موثری برای ایجاد تغییرات مطلوب و سطوح آدیپونکتین مردان چاق باشد. لذا به مردان به عنوان یک روش پیشگیرانه جهت اختلالات قلبی-عروقی آتی استفاده نمایند.
صارمی و همکاران(۱۳۹۰) تاثیر ۱۲ هفته تمرین قدرتی {شدت متوسط تا شدید( ۳۰ تا ۸۵٪ یک تکرار بیشینه)} بر سطح کلسترول، تری گلیسرید، گلوکز و HDL افراد مبتلا به سندروم متابولیک را بررسی کردند، ۲۵ مرد ۲۰ تا ۶۰ سال با علایم سندروم متابولیک (براساس تعریف کمیتهی بین المللی دیابت) و کم تحرک ( کمتر از ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی در روز براساس پرسشنامهی فعالیت بدنی) بودند. آزمودنیهای دارای شرایط به صورت تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (۱۳نفر) و شاهد(۱۲نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین در یک برنامهی تمرین قدرتی ۱۲هفتهای شرکت کردند، درحالیکه از گروه شاهد خواسته شد در مدت پژوهش روش زندگی معمول خود را حفظ کنند. تمرین ۳ روز در هفته و برای مدت ۱۲ هفته بود که بین جلسات ۴۸ ساعت استراحت وجود داشت. حرکات شامل پرس پا، پشت پا، جلوپا، پرس سینه، جلو بازو و کشش دو طرفه به پایین، که برگیرندهی عضلات بزرگ بالا و پایین تنه بود. نتایج تحقیق نشان داد ۱۲ هفته تمرین قدرتی باعث کاهش معنیداری در کلسترول، تری گلیسرید و گلوکز شد و در HDL تغییر معنیداری مشاهده نشد.
اریکسون و همکاران(۱۹۹۷) تاثیر ۸ تمرین مقاومتی روی گلوکز، تری گلیسرید و HDL مطالعه کردند تمرین مقاومتی به صورت دایرهای دوجلسه در هفته و به مدت سه ماه انجام شد که شامل ۱۱ ایستگاه بود که در هر ایستگاه یک ست ۱۵ تا ۲۰ تکرار با شدت ۵۰٪ انجام دادند و بین هر ایستگاه ۳۰ ثانیه استراحت وجود داشت. نتیجه تحقیق نشان داد تمرین مقاومتی بر مقادیر گلوکز، تری گلیسرید و HDL تاثیر معنیداری نداشت.
هانکولا و همکاران(۱۹۹۷) تاثیر تمرین مقاومتی را بر کلسترول تری گلیسرید و HDL را مورد بررسی قرار دادند در این تحقیق ۳۸ آزمودنی در دو گروه تمرین ۱۸ نفر و کنترل ۲۰ نفر شرکت کردند که گروه تمرینی به مدت ۵ ماه هفته ای دو جلسه تمرین مقاومتی با شدت متوسط و حجم بالا را انجام دادند، اما گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی انجام ندادند. بعد از ۵ ماه نتایج تحقیق نشان داد که بین مقادیر کلسترول، تری گلیسرید و HDL بین گروه کنترل و گروه تمرینی تفاوت معناداری وجود دارد.
دانستون و همکاران(۲۰۰۲) تاثیر تمرین مقاومتی با شدت بالا را بر گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید و HDL در افراد مسن مبتلا به دیابت نوع ۲ مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه ۳۶ مرد و زن مسن بین ۶۰ تا ۸۰ سال شرکت کردند که تمرین مقاومتی به مدت ۲۶ هفته (۶ماه)، سه جلسه در هفته انجام دادند. تمرین مقاومتی شامل ۹ حرکت که در هفته اول و دوم با ۵۰ تا ۶۰ درصد یک تکرار بیشینه و در هفتههای ۳ تا ۲۶ شدت به ۷۵ تا ۸۰ درصد یک تکرار بیشینه رسید، هر حرکت سه نوبت با ۸ تا ۱۰ تکرار انجام شد و بین نوبتها ۹۰ تا ۱۲۰ ثانیه استراحت میکردند. نتایج تحقیق نشان داد که تمرین مقاومتی بر گلوکز،کلسترول، تری گلیسرید و HDL تاثیری نداشت.
حامدینیا و همکاران (۱۳۸۹) اثر یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت متوسط و سنگین را بر گلوکز بررسی کرد در این تحقیق ۱۳ آزمودنی مرد سالم در سه گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط مقاومتی با شدت سنگین و کنترل قرار گرفتند که گروههای تمرینی ۸ حرکت مقاومتی در ۹۰ دقیقه که در سه نوبت و هر نوبت ۸ تا ۱۰ تکرار بود و استراحت بین نوبتها یک دقیقه و استراحت بین هر حرکت دو دقیقه بود. نتایج تحقیق نشان داد که تمرینات باعث کاهش معنیداری در گلوکز شد.