منطقه قفقاز جنوبی، محیط رقابت و نیز تعارض منافع کشورهای گوناگونی بوده است. مهمترین تعارضات میان کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در قفقاز جنوبی به شرح زیر میباشد.
- برخورد منافع بین ایالات متحده و فدراسیون روسیه
- برخورد منافع بین روسیه و ترکیه
- برخورد منافع ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران
- برخورد منافع بین ایران و ترکیه.[۲۴]
الف- ایالات متحده آمریکا
با فروپاشی شوروی، آمریکا خود را با وضعیت جدیدی مواجه دید. ایالات متحده بدون حضور رقیب خویش در جنگ سرد، خود را برای بهرهبرداری از وضعیت جدیدی که با فروپاشی شوروی حاصل گردیده بود، آماده میکرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
منطقه قفقاز جنوبی برای آمریکا به چند دلیل دارای اهمیت میباشد.
«از جمله میتوان به امنیت انرژی، دسترسی به آسیای مرکزی، جنگ بر علیه تروریسم ادعایی و حضور در مرزهای ایران و روسیه اشاره نمود»[۲۵]
این منطقه، پس از فروپاشی شوروی، همواره یکی از کانونهای توجه ایالات متحده بوده است. منابع انرژی، بازار بزرگ اقتصادی و موقعیت ژئوپلتیک، از دلایل عمده توجه به این منطقه میباشند.
روابط ایالات متحده با کشورهای قفقاز جنوبی به صورتی بوده است که گرجستان و آذربایجان را در نزدیکی به غرب و متحدان منطقهای آن، با خود همراه کرده است.
جمهوری ارمنستان اما به صورت سنتی نزدیکی خود را به روسیه حفظ کرده است.
به طور کلی میتوان اهداف آمریکا را در منطقه قفقاز جنوبی اینگونه برشمرد.
- محدود کردن نفوذ روسیه
- بهبود فرصتهای تجاری برای شرکتهای آمریکایی
- حضور نظامی در منطقه و افزایش همکاریهای نظامی با جمهوریهای قفقاز در قالب طرحهایی مانند طرح مشارکت برای صلح و گسترش ناتو به شرق
- منزوی ساختن ایران و اعمال فشار بر این کشور با پیگیری سیاست «همه چیز بدون ایران»[۲۶]
- کنترل منابع انرژی
ب- روسیه
تا پیش از فروپاشی شوروی، روسها قدرت حاکم در قلمرو وسیع شوروی بودند. پس از فروپاشی قدرت روسها در مناطق استقلال یافته کاهش یافت. در دوران یلتسین، به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی و سیاسی و همچنین سیاست غرب گرایی حاکم در آن دوران، جمهوریهای استقلال یافته به حال خود رها شدند.
در دوران پوتین سیاست واقع گرایی در روابط با مرزهای سابق شوروی طراحی گردید و مسکو به این نتیجه رسید که نمیتواند نسبت به سرنوشت جمهوریهای استقلال یافته بیتفات باشد. سیاست روسیه در دوران پوتین در قالب (رقابت و همکاری) با غرب طراحی گردید.
در واقع «سیاست روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز دارای ماهیت دوگانهای است. از یک طرف مسکو به دنبال حضور قویتری در منطقه با مشارکت چین و ایران به عنوان دو مخالف آتلانتیک گرایی میباشد و از سوی دیگر خواستار ائتلاف با آمریکا و غرب و همکاری با آنها است»[۲۷]
روسیه در دوران دوم ریاست جمهوری پوتین و به ویژه پس از سخنرانی این شخص در کنفرانس مونیخ در سال ۲۰۰۶، نشان داد که خواستار ایفای نقش جدیتری در معادلات منطقهای و جهانی است.
اهداف روسیه در منطقه
- ایجاد سیستمهای امنیتی تنها با مشارکت روسیه
- محدود کردن حضور نظامی آمریکا و مقابله با طرح گسترش ناتو به شرق
- گسترش سرمایهگذاری در شاخه های کلیدی اقتصاد منطقه
- حمایت از منافع شهروندان روس و تقویت زبان و فرهنگ روسی در منطقه[۲۸]
ج- ترکیه
سیاست خارجی ترکیه در این منطقه به دو عرصه سیاسی و اقتصادی تأکید دارد. در عرصه سیاسی، ترکیه به دنبال گسترش نفوذ سنتی خود در این منطقه میباشد. در قرن نوزدهم دو امپراطوری تزاری و عثمانی رقابت و درگیریهای فراوانی را در قفقاز به وجود آوردند و اکنون نیز فدراسیون روسیه و ترکیه دارای منافع متعارض در این منطقه میباشند.
روابط نزدیک جمهوری ترکیه با جمهوریهای آذربایجان و گرجستان، ترویج پان ترکیسم، حمایت ار جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ، ترویج یک الگوی حکومتی مشابه مبتنی بر دموکراسی و نزدیکی به غرب، حمایت از آتلانتیک گرایی، همگی در راستای تعارض منافع با فدراسیون روسیه قرار میگیرند.
در عرصه اقتصادی، ترکیه برای اتحادیه اروپا و نیز قفقاز جنوبی یک مسیر مطمئن انتقال منابع انرژی میباشد. از طرفی سرمایهگذاری در بخشهای ساختمانی و حمل و نقل و نیز قراردادهای دفاعی و نظامی با جمهوریهای آذربایجان و گرجستان در زمینه آموزش نیروهای نظامی، بخش دیگری از فعالیتهای ترکیه در این منطقه میباشد که علاوه بر روسیه در جهت محدود کردن نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه قرار دارد.
د - اتحادیه اروپا
عنصر اصلی در رویکرد سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تأمین منافع اقتصادی میباشد. نقش و حضور شرکتهای اروپایی در زمینههایی مانند استخراج نفت و گاز و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف در منطقه قفقاز جنوبی افزایش یافته است. «به دلیل نگرانی از گسترش بیثباتی در نتیجه درگیریهای محلی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر و مهاجرین به مناطق اروپایی، اتحادیه اروپا همواره سعی کرده است تا در برقراری صلح و امنیت به ویژه در جهت انتقال منابع انرژی نقش داشته باشد.»[۲۹]
در سال ۱۹۹۲ همه کشورهای مستقل مشترک المنافع شامل کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به عضویت شورای همکاری آتلانتیک شمالی پذیرفته شدند. همچنین طرح مشارکت برای صلح نیز کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را تحت پوشش قرار داد.
اهداف طرح مشارکت برای صلح
- درگیر کردن کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در امور و مسائل امنیتی اروپا از طریق قبول مشارکت آنها در زمان تهدید
- تحکیم ثبات منطقه در جهت منافع و اهداف غرب
- تسلط بر منابع نفتی و دیگر منابع طبیعی
- جلوگیری از گسترش بنیادگرایی مذهبی و بحرانهای قومی و مذهبی که برای منافع غرب خطرناک باشند.[۳۰]
کشور چین نیز در منطقه فعال است. اما به دلیل این که چین بیشتر در آسیای مرکزی مشغول فعالیت است و در واقع این منطقه به دلیل مجاورت با استان سین کیانگ در غرب چین، برای پکن مهم و حیاتی به نظر میرسد، نفوذ پکن در آسیای مرکزی پر رنگتر از قفقاز جنوبی میباشد که به دلیل عدم ارتباط با موضوع پژوهش به آن پرداخته نمیشود.
۲-٢-٢- تهدیدهای قومی
قفقاز جنوبی یکی از متنوعترین مناطق جغرافیایی جهان از نظر قومی و زبانی میباشد. از عوامل بسیار مهمی که جمهوری اسلامی ایران را نیز متأثر میکند، وجود اشتراک در این تنوع قومی است.
ایران به عنوان سرزمینی که در مقوله تنوع زبانی و قومی در جهان با ۲۴ درصد همانندی، در رتبه شانزدهم است، دارای اقوام آذری و ارمنی نیز میباشد که هر دو در دو کشور همسایه ایران، اکثریت جمعیت یک واحد سیاسی را تشکیل دادهاند.
وجود تنش و بحران و امکان هر چند کم شروع جنگ بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان، درون مرزهای ایران را نیز از طریق رو در رویی آذریها و ارامنه ایرانی متأثر خواهد نمود.
ضمن آنکه آغاز جنگ در قفقاز جنوبی، موجب بیثباتی منطقه خواهد شد، این امکان را برای درگیریهای فزاینده در کشورهایی به وجود خواهد آورد که همچون جمهوری اسلامی ایران، دارای اقلیت ارامنه و جمعیت قابل توجه آذری هستند. هر چند که با نگاهی به تاریخ معاصر ایران و با تأکید بر نهضت مشروطه خواهی، روشنفکرانی مانند میرزا ملکم خان و مبارزانی همچون ستارخان و باقرخان، همپای یکدیگر و تنها برای یک هدف مشترک به نبرد برخاستند.
الف- راهبردهای مناسب برای انسجام اجتماعی
هر چند که وجود اقوام متعدد و متنوع، میتواند موجب شکاف اجتماعی شود، اما میتوان با ارائه برخی راهکارها، این شکاف را از بین برد و یا به حداقل رساند، برخی از این راهبردهای موثر در انسجام اجتماعی عبارتند از:
- ارائه طرح مفهوم شهروندی به جای ما، دیگری و…
- توسعه نهادهای مشارکتی
- جلوگیری از تبعیض در پستهای سیاسی و حمایتهای اقتصادی
- جامعه پذیری کارآمد و تلاش برای کسب رضایت افراد[۳۱]
ب- امکان تهدید اقوام علیه امنیت ملی کشور
موقعیت جغرافیایی اقوام، معادلات امنیت ملی را پیچیدهتر کرده است. اقوام مختلف و اقلیتهای مذهبی بیشتر در مناطق مرزی سکونت دارند.
آذریهای ایران که بیشتر در چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان قرار دارند بیشترین تهدید را در برابر تبلیغات پان ترکیستی و الحاق گرایانه احساس میکنند، با وجود اینکه برخی از تندروها در ارمنستان نیز اقدام به طراحی نقشه ارمنستان بزرگ نمودهاند، اما به نظر میرسد با مواضع منطقیتر مقامات ارمنی این تهدید در برابر الحاق گرایی ترکی، از میزان کمتری برخوردار باشد.
ج - راهکارهای مقابله با تهدیدهای قومی در قفقاز جنوبی
تجربه تاریخی گواه آن است که اگر در جمهوری آذربایجان یک حکومت ملیگرا قدرت را کسب کند، امنیت ملی ایران به مخاطره خواهد افتاد. این در دوران حکومت جبهه خلق به رهبری ایلچی بیگ مشهود بود.
جمهوری اسلامی ایران علاوه بر انسجام اجتماعی داخلی باید به حفظ وضع موجود در منطقه قفقاز یاری رساند.