احساس نیاز به حضور ایشان در ما موج نمیزند به غفلت از امام معتاد شدهایم! این هم یک نوع اعتیاد!!! اعتیاد گاهی در چهره وابستگی جسمی و روانی به یک ماده طبیعی و شیمیایی همچون مواد مخدر نمود پیدا میکند و تظاهرات خاصی دارد و عوارض جسمی و زیانهای مادی و معنوی آن تا بدان حد است که جامعه نیز آن را به عنوان یک معضل و پدیده مخاطره آمیز به رسمیت شناخته و برای مبارزه با آن برنامه ریزی و تلاش میکند اما آن گاه که یک رفتار غلط و یا با یک اعتقاد نادرست در تار و پود یک فرد و یا جامعهای رسوخ نماید، آن هم اگر عوارض غیر محسوس داشته باشد و آخرت را تهدید کند و دین را مورد هجوم قرار دهد و این دنیا طلبان و شیاطین انس و جن نیز از آن راضی بوده و به آن بیشتر دامن بزنند پیچیدهترین نوع اعتیاد شکل میگیرد. به گونهای که طرح آن، ترک آن و ایجاد یک عزم همگانی برای مبارزه با آن امری بسیار مشکل میشود. آری غفلتی، مرگ بار و اعتیادی کشنده راجع به امام عصر u در میان بسیاری از ما وجود دارد.[۲۳۹]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علت فراموش شدن امام توسط شیعه
به نظر میرسد علت اصلی فراموشی ما از آن حضرت دو چیز است:
یکی آن که فکر میکنیم در زمان ما ظهور آن حضرت انجام نمیشود و آن را بعید میدانیم.
دوم آنکه باورمان نیامده حرکت و یکپارچگی ما در اینکه ظهور مقدّس آن حضرت را از خداوند تقاضا کنیم، باعث فرج و قیام آن حضرت خواهد شد.
مثالی میزنیم: در سالهایی که رژیم منحوس پهلوی همه جای این کشور را تحت تسلط ظالمانه خود قرار داده بود عموم مردم فکر نمیکردند که روزی این رژیم سرنگون شود و آن را بعید میدانستند و نیز باورشان نیامده بود که اگر یکپارچه شوند و سقوط این رژیم را بخواهند و پای این خواسته خود بایستند موفق به سرنگونی آن خواهند شد.
ولی به مجرد آن که خداوند متعال با عنایات حضرت بقیه الله ارواحنا فداه و رهنمودهای امام راحل دو مشکل فوق را از اذهان مردم دور نمود و مردم پذیرفتند که: ۱-میشود در زمان ما این رژیم سرنگون و حکومت اسلامی ایجاد شود ۲-با یکپارچگی میتوانیم به این مقصود رسیم، حرکت خود را آغاز و در مدت کوتاهی (حدود یکسال) ریشههای ظلم ۵۰ ساله آن حکومت را کنده و به دور انداختند (گر چه مقدمات آن از سالها قبل به وجود آمده بود.)
۲۰-اغراض جناحی و گروهی
در سالهای اخیر با گسترش فعالیتهای مهدوی در جامعه، خیل وسیعی از مردم، از گروه ها و اقشار مختلف اجتماعی و با گرایشها و تمایلات متفاوت سیاسی، بیش از پیش به فرهنگ مهدویت و انتظار روی آورده و به حضرت مهدیu به عنوان پایانبخش همه ناامیدیها و نامرادیها و آخرین ذخیره شیعه برای رهایی همه جهان از تیرگیها و پلیدیها دل بستهاند. از این رو بر همه مراکز، مؤسسات، هیأتهای مذهبی و کانونهایی که به فعالیتهامهدوی مشغولند، لازم است که در فعالیتهای خود تنها رضایت حضرت صاحبالامرu را در نظر داشته باشند و از درآمیختن این موضوع با هرگونه اغراض و گرایشهای جناحی و گروهی خودداری کنند؛ زیرا در این شرایط هر حرکتی که در جهت کسب منافع جناحی و گروهی و بهرهبرداری سیاسی و حزبی از این گرایش ناب و خالص مردمی صورت گیرد، موجب از دست رفتن آخرین امید مردم، بدبین شدن آنها به فعالیتهای مهدوی و در نتیجه پراکنده شدن آنها از پیرامون مهمترین محور وحدت امت اسلامی میشود که این خود خطایی جبرانناپذیر و گناهی نابخشودنی است.[۲۴۰]
۲۱-تصور عدم نقش امام در زندگی و تنهایی ایشان
بسیار ی از مردم از امام عصر ارواحنا فداه همین را می دانند که ایشان امام دوازدهم ما بوده و از نظرها غائب می باشند و هر وقت خدا بخواهد ایشان ظهور خواهند کرد و دیگر چیزی دربارۀ آن حضرت نمی دانند و سرگرم کار و زندگی خود می شوند. برای اینان که شاید اکثریّت مردم را تشکیل می دهند کلمۀ «از نظرها غائب اند» چنین معنی می دهد که امام زمان u دیده نمی شوند. آنان تصوّر روشنی از غائب بودن آن حضرت ندارند و فکر می کنند غائب بود یعنی نامرئی بودن و یا در آسمانها بودن و امثال آن.
عدّه ای هم که بسیارند، فکر می کنند حالا حالاها آن حضرت ظهور نخواهند فرمود و شاید العیاذ بالله ده هزار سال دیگر هم آن حضرت ظاهر نشوند. بعضی هم که فریب وسوسه شیطان (که بسیار ظریف در دلها سخن می گوید) را خورده اند که ما کجا و امام زمان u کجا، ما لیاقت دیدن آن حضرت را نداریم و … همۀ این مطالب شاخه های فرعی یک شاخه اصلی است و همه به یک نقطه بر میگردد و نتیجه اش این است که پس در زندگی فعلی ما امام زمان u نقش عملی قابل توجّهی ندارند. عدهای اگر چه مشکل است بر زبانشان چنین حرفی جاری شود ولی طرز تفکر عملی آنان این است که: انسان کار و زندگی دارد، امام زمان u خیلی محترم و روی چشم، ولی وقتی بنا باشد صدها سال دیگر ایشان ظهور بفرمایند هم اکنون چه تأثیری در زندگی ما خواهند داشت؟
اگر آنان واقعاً می پذیرفتند که امام عصر روحی فداه هر صبح یا عصر ممکن است ظهور بفرمایند و این را «باور» می کردند، یقیناً صد و هشتاد درجه فرمان حرکت فکری و عملی خود را بسوئی دیگر می چرخانند و این همه توجّه خود را به دنیا و مادیّات معطوف نمی نمودند. وقتی یکی رهبر از مردم انتظاری داشته باشد و آنان به آنچه خود می پسندند توجه نموده و آنچه سلیقه خودشان است را پیاده می کنند طبیعی است که هرچه نام و یاد آن رهبر را با الفاظ زیبا و با احترام و … ببرند او عملاً تنها است و احساس غربت می کند.
و اکنون جامعه شیعه (در مجموع و بطورعمومی) اینچنین است و به آنچه مورد علاقه حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه است توجّه چندانی ندارد و عملاً آن حضرت را تنها گذاشته اند گرچه نام آن حضرت را با احترام و عظمت یاد نماید.
اگر امام زمان ارواحنا فداه در میان مردم بیاعتقاد، تنها مانده بود خیلی تعجّب نداشت. اگر در میان مسلمانان که بطور کلّی به آن حضرت اعتقاد دارند و فراموش می شد باز هم خیلی تعجّب نداشت.
ولی وقتی در میان شیعیانش که می توانند توجّه مردم دنیا را به سوی آن حضرت جلب نمایند، فراموش شده باشد جای بسی تعجّب است و حکایت از عمق غربت و تنهائی آن حضرت دارد و مانند این است که یک پدر مهربان در خانه خود هم غریب باشد.[۲۴۱]
۲۲- نداشتن علم به چگونگی عبور از بحرانهای دوران غیبت
هجوم شبهات علمی و دینی
امام صادق u خطاب به ابن سنان فرمودند: «به زودی در شبههای خواهید افتاد و بدون نشانهای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این شبهه رهایی نیابد مگر آن کسی که دعای غریق را بخواند. ابن سنان میگوید عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی «یا اللهُ یا رحمانُ یا رحیمُ، یا مُقلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قلبی علی دینکَ؛ خدایا! بخشایشگر! مهربانا! ای دگرگون ساز دلها! دل مرا بر دینت استوارگردان.»
عرض کردم… یا مُقَلِّبَ القلوبِ و الابصار ثَبِّت قَلبی علی دینکَ»! حضرت فرمودند: البته خدای عزوجل دگرگون کننده دلها و اندیشههاست. اما تو همان را بگو که من میگویم: یا مُقلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قلبی علی دینکَ»[۲۴۲]
عبدالله بن سنان میگوید: من و پدرم به حضور حضرت صادق u رسیدیم آن حضرت فرمود: چگونهاید شما اگر به روزی درافتید که نه امامی رهنما ببینید و نه نشانهای نمایان؟! از آن سرگشتگی کسی رهایی نیابد مگر آن که دعای غریق را بخواند. پدرم گفت: به خدا قسم که این بلاست، فدایت شوم در آن هنگام چه کنیم؟ هر گاه چنین روزگاری آمد و امام زمان را ندیدی به آنچه در دست دارید «دین» چنگ آویزید تا امر برایتان آشکار شود.[۲۴۳]
قال الصادق u «إنَّ مَن إنتظرَ أمرنا و صبرَ علی ما یَری مِنَ الأذی و الخوفِ هُو غَداً فی زُمرَتِنا[۲۴۴]؛ هر کس منتظر امر (حکومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتی که به او میرسد، شکیبایی کند فردا در زمره ما باشد.»
۲۳-ظهور انواع مفاسد
ظهور و بروز انواع مفساد اخلاقی، اعتقادی، اقتصادی و آلوده شدن به آنها که در این زمینه روایات بسیار فراوانی وجود دارد و مطالعهی دقیق آنها در انسان تا حد زیادی مصونیت اخلاقی ایجاد میکند.[۲۴۵]
از جمله این که: رسول گرامی اسلامeفرمودند: «در آخرالزمان بلای شدیدی که سختتر از آن شنیده نشده باشد، از سوی فرمانروایان اسلامی بر امّت من وارد خواهد شد، به گونهای که وسعت زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد، چندان که مؤمن پناهگاهی برای رهایی از ستم نمییابد.»
پیامبر اسلامe میفرماید: «سوگند به آنکه جان محمدe در دست اوست این امت از بین نمیروند تا آنکه مرد بر سر راه زنان میایستد و چون شیر درندهای به آنان تجاوز میکند. بهترین آن مردم کسی است که میگوید: ای کاش او را پشت دیوار پنهان میکردی و در ملأ عام این عمل را انجام نمیدادی».
رسول خداe فرمود: «ظهور مهدیuهنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و آکنده از هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند به ضعیف ترحم نماید. در چنین هنگامی خداوند به او اجازه قیام میدهد.»[۲۴۶]
۲۴- کتب مهدویت و آسیبها
شیعه داراى عقاید خاصى است و میتواند آنها را با استناد به متون صحیح و معتبر و مستدل اثبات نماید، ولى همان عقاید محکم ممکن است گاهى مورد تحریف قرار گیرد. یکى از آن عقاید موضوع مهدویت است که البته میتوان آن را با استناد به آیات و روایات صحیح اثبات کرد، اما متأسفانه تحریفهایى در این باره صورت گرفته است و مورد سوء استفاده دیگران از جمله وهابیون و مستشرقین قرار گرفته است و همان موارد به عنوان عقیده شیعى مورد اشکال واقع شده است.
بحث مهدویت امروزه به دلائلى اهمیت فراوانى یافته است که به سه مورد اشاره مىکنیم: ۱٫ گسترش وسایل ارتباط جمعى سبب شده است تا کسانى که با عقاید شیعى مخالفند در سطح گستردهترى عقاید آنها را به خصوص در مورد مهدویت مورد حمله قرار دهند.
-
- در سالهاى اخیر اقبال عمومى مردم به بحث مهدویت زیاد شده است که مىتوان آن را در تاریخ شیعه بىنظیر دانست؛ زیرا براساس آمارى که گرفته شده، زائران مسجد مقدس جمکران با زائران حرم امام رضا u برابرى مىکند.
-
- پدیده جهانىسازى، موضوع مهدویت را به عنوان چالش عمده خود تلقى کرده و با آن به مقابله پرداخته است.
با بررسیهای انجام شده آسیبهای کتب مهدویت به این شرح میباشد:
۱-اظهار ارادت به امام بدون داشتن توان علمی
علما در مسائل اسلامى همانند فقه و اصول و… با نگاهى کاملاً دقیق و استدلالى وارد موضوع مىشوند و غیر متخصصان جرأت ورود به این مسائل را ندارند، ولى متأسفانه درباره موضوع مهدویت هر کس به خود اجازه مىدهد تا وارد این بحث شود. مثلاً بعضى به تصور اینکه اظهار ارادتى به امام زمان نشان دهند کتابى درباره آن حضرت مىنویسند، در حالى که فاقد توان علمى در این زمینهاند.
به طور کلى مهدویت از دو جهت مورد هجوم قرار مىگیرد. یکى از طرف دشمنان که در نفى اعتقاد مهدویت کتاب مىنویسند و دیگر از طرف دوستان نادان که با اضافه کردن مسائل تحریف شده به مسائل مسلم، سبب تضعیف این تفکر مىشوند. اگر این وضعیت ادامه یابد، سبب سرخوردگى اجتماعى خواهد شد؛ زیرا تقاضا و اقبال عمومى مردم به این مسئله زیاد است، ولى عرضه مطالب به صورت غیر صحیح انجام مىشود. با توجه به تبلیغات دشمن، این قضیه اهمیت بسیارى دارد. در جلسه تلآویو مطرح شد که شیعه به دو جریان تعلق دارد؛ یکى خط سرخ حسینى و دیگرى خط سبز مهدى، که با مخدوش کردن آنها چیزى براى شیعه باقى نمىماند.
کتابهاى فراوانى در ده ساله اخیر به بازار آمده که سبب انحرافاتى درباره مهدویت شده است. به عنوان نمونه، کتابهاى گزارشات عجیب از محل زندگى فرزندان امام عصر و به کورى چشم دشمنان، ما امام زمان را دیدیم و چگونگى ملاقات با امام زمان در بیدارى و خواب و جزیره خضرا« و…
هر یک از این کتابها مطالبى را به خواننده القا مىکند که جاى تأمل فراوان دارد. نتیجه چنین کتابهایى آن مىشود که افرادى در نامهاى به امام زمان تصور کنند که کار امام زمان پس از ظهور، ساختن مقبره براى حضرت فاطمه(س) است و یا دیگرى در نامهاش مىنویسد: مىگویند شما هر شب چهارشنبه در جمکران هستید؛ من به آنجا آمدم ولى شما را ندیدم؛ و مسائلى از این قبیل.
لازم است قبل از آنکه دیگران اصل اعتقاد به مهدویت را با روایات ضعیف خدشهدار کنند، شیعه خود اقدامی انجام دهد. به عنوان مثال چند مسئله که قابل تأمل است را بیان مىکنم: اینکه گفته مىشود گرگ و میش در زمان ظهور با هم مشکلى ندارند. این مطلب در هیچ حدیثى از معصوم وارد نشده است و فقط در تأویلالآیات در ذیل آیه »لیظهر على الدین کله« از ابن عباس این مطلب نقل شده است؛ سپس همین مطلب در بحارالانوار ذکر شده و از آنجا به سایر کتب راه یافته است.
مثال دیگر جزیره خضرا است که مشکل دارد؛ چون طبق گزارشى که از آن جزیره داده مىشود، طى مسافتى که در درون آن انجام شد بسیار طولانى است، که جزیرهاى به آن شکل نمىتواند وجود خارجى داشته باشد. همچنین مىگویند عقرب بزرگى به اندازه خرگوش، مار بزرگى را نیش زد و مار پس ازمتلاشى شدن، ستون مهرهاش نردبانى شد تا او از صخرهها بالا رود، که این موضوع بیشتر شبیه فیلمهاى تخیلى است. دیگر آنکه آنجا بسیار خوب آب و هوا است و از فضاى سرسبز و خرمى بهرهمند است. خواننده این مسائل از خود مىپرسد این چه امامى است که فرزندانش در چنان جاى خوش آب و هوایى زندگى مىکنند، در حالى که دیگر مسلمانان در سختىهاى طاقتفرسا روزگار مىگذرانند.
مثال دیگر ازدواج آن حضرت است که بعضى مىگویند ازدواج کرده و فرزند هم دارد و چون مدت عمر آن حضرت زیار است، پس چندین زن گرفته است و اگر از هر زن چند فرزند داشته باشد، پس تعداد فرزندان بسیار زیا دخواهد بود و چون این فرزندان در میان مردم وجود ندارند، پس باید جزیره خضرایى باشد تا آن حضرت فرزندانش را در آنجا از بلاهاى مادى و معنوى محافظت نماید. به هر یک از این مسائل اشکالهاى قابل توجهى وارد است که براى درست کردن آنها باید دروغهاى دیگرى گفته شود.[۲۴۷]
۲-سطحی نگری و قشریگری
سطحی نگری و قشری گری به جای تعمق و دقتهای علمی در کتب منتشر شده پیرامون حضرت زیاد به چشم میخورد. آیت الله استادی در این زمینه میفرمایند: «ذکر روایات غیر صحیح و متشابه در امر مهدویت به جای ذکر فقط روایات موثق و قابل اعتماد محکم… اگر گرایش به مهدی جزء اعتقادات مردم میباشد؛ چطور میتوان به روایاتی ضعیف استناد کرد؟ چرا دقت نکنیم؟… باید دید روایت مستند است و موثق بعد آیا با اصول کلی دین سازگار است، آن دقت نقل کرد.»[۲۴۸]
از جمله انتشارات فعال در امر چاپ کتب پیرامون حضرت مهدی واحد انتشارات مسجد مقدس جمکران است که تلاشهای وسیعی در این زمینه انجام میدهد ولی به نظر میآید سیاست حاکم بر آن مجموعه، همین سطحی نگری در چاپ کتب است، چنانکه کمتر کتاب علمی و عمیق در امر مهدویت توسط آن مرکز به چاپ میرسد و حتی در یک مورد کتابی توسط آن انتشارات چاپ شده که به نظر برخی محققان و اندیشهورزان ضرر آن بیشتر از نفعش است. با این که ضرورتی در چاپ آن دیده نمیشود، چون کتب مفیدتری در همان زمینه وجود د ارد. به عنوان مثال ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار از مرحوم آقای محمد حسن ارومیهای تحت عنوان «مهدی موعود» توسط این انتشارات چاپ شده است. در مقدمهای براین کتاب، (توسط انتشارات) آن را ترجمه نفیسی از سیزدهمین جلد بحار دانستهاند که یکی از عالمان سرشناس قرن سیزدهم (محمد حسن ارومیهای) نوشته و بالاتر این که در مقدمه ادعا شده است که ترجمه این کتاب کوشیده ضعفهای ترجمههای دیگران را جبران نماید.
ترجمه آقای ارومیهای برای نخستین بار در عهد تا قاجارچاپ و تا به حال ۸ بار توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران نیز تجدید چاپ شده است.
ترجمه آقای ارومیهای علاوه بر این که روان نیست و پیچیدگی دارد زمینه سوء استفاده بهائیها را فراهم میکند از طرفی خود مرحوم ارومیهای نیز در مقدمه ترجمه خود به ضعف و ناآمادگی خود برای ترجمه اشاره میکند نکته دیگر این که آقای ارومیهای محقق مشهوری نبوده است، چنانکه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی از او فقط به عنوان یکی از دانشمندان و ادیبان روزگار خویش نام میبرد حال آن که واحد تحقیات مسجد مقدس جمکران در مقدمه بر همان ترجمه او را از علمای بارز قرن ۱۳ معرفی کرده است.
چرا واحد انتشارات مسجد مقدس جمکران با این که هنوز فرق ضاله بهائیت فعال است بر چاپ آن کتاب کتاب مرحوم ارومیهای اصرار دارد. آن هم بدون هیچ توضیح و رفع ابهامی، در حالی که بر خلاف ترجمه مرحوم آقای دوانی که هم دقتهای لازم را داشته و هم جلوی سوء استفاده را گرفته و مدت یک سال و نیم برای ترجمه آن وقت گذشته و یا تأیید آیت الله بروجردی نیز رسیده؛ ترجمه آن نامفهوم است.
مطلب پایانی این که ترجمه آقای ارومیهای یک بار پس از انقلاب توسط انتشارات اسلامیه چاپ شد که با اعتراض برخی اندیشه ورزان از چاپ مجدد آن جلوگیری کردند ولی بار دیگر توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر شد.