دختران، در برخی خانواده ها، با احساس سربار بودن، تحمیل فشارهای اقتصادی بر خانواده و حس سرافکندگی مواجه هستند. این احساس که در شرایطی مانند برخوردهای کلامی و اعتراضات مستقیم پدر یا سایر اعضای خانواده (تنی یا ناتنی) اوج می گیرد، می تواند فرد را به این تصمیم نادرست سوق دهد که ازدواج تنها راه رهایی از این مشکلات است، لذا با وجود عدم علاقمندی به فرد مقابل، فقط به جهت ناخشنودی از رفتارها و مناسبات اعضای خانواده، ناخواسته تن به ازدواج با فردی می دهد که شرایط مناسبی ندارد.
ب) رهایی از امر و نهی های خانواده و کسب استقلال
هر چقدر که دختر مجرد در خانه پدری، با امر و نهی های والدین بیشتر مواجه باشد، احساس می نماید که برای انجام امور خود فاقد استقلال و آزادی نظر و عمل است، لذا احساس فشار و تنگنای بیشتری می کند و تلاش می نماید تا از این فضا خارج شود. در این شرایط ازدواج در نظر او می تواند مفری محسوب شود. در اغلب موارد این موضوع، فرد را به انتخاب نادرست و ناخواسته سوق می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ج) رها ساختن والدین از اضطراب
اغلب والدین از تاخیر ازدواج فرزندان خود به ویژه دختران، احساس اضطراب و نگرانی می کنند، حتی خود را در عدم انجام آن گناهکار و مقصر می شمارند. در این شرایط برخی دختران، ازدواج ناخواسته را می پذیرند تا فرد را به دست بازی سرنوشت بسپارند.
د) مشکلات و نیازهای اقتصادی خانواده
در خانواده های با درآمد اندک و پایین که تعداد فرزندان بسیار است، ازدواج دختر می تواند هزینه های زندگی را به مقدار مخارج وی کاهش دهد و تا حدی به اقتصاد خانواده کمک نماید. هر چند جهیزیه تا مدتی هزینه زندگی را برای والدین افزایش می دهد.
هـ) نفوذ و فشارهای والدین
برخی مواقع یکی از دلایل ازدواج افراد فشار هنجارهای اجتماعی است. تقریباً در همه طبقات و اقشار جامعه، ازدواج تایید می شود. همین موضوع کسانی را که خیال می کنند به یکدیگر علاقمند هستند با شتاب و عجله به ازدواج وا می دارد. نفوذ و فشار والدین به فرزندان، می تواند آن ها را به سوی ازدواج های زود هنگام و دور از احتیاط سوق دهد. در برخی موارد والدین با بهره گرفتن از نفوذ خود، اصرار بر انجام ازدواج با فرد خاصی دارند. فشار والدین و جامعه بر افراد برای تطبیق با الگوهای بهنجار می تواند کسانی را که تن به ازدواج نمی دهند، به سوی همسر گزینی و ازدواج ناخواسته سوق دهد. در اغلب موارد به سختی می توان خانواده ها را از مضطرب نمودن فرزندان در ازدواج باز داشت.[۸۸]
ن) رفع کدورت فامیلی
در برخی موارد، ازدواج هایی انجام می شود تا موجب مصالحه و رفع کدورت اقوام و فامیل با یکدیگر شود. در این شرایط، زندگی یک فرد به طور ناخواسته دستخوش آرزوهای دیگران می شود[۸۹].
بند سوم: علل اجتماعی
الف) رهایی از تحقیرهای اجتماعی
از آنجا که نقش مادری و همسری زن از سوی اجتماع مورد تایید است، لذا هر گونه سستی یا عدم موفقیت و ناکامی در دستیابی به چنین موقعیتی، برچسب ها و استهزاهای اجتماعی را به دنبال دارد.
ب) ورود به دنیای بزرگسالی و کسب احترام
در جوامعی که تجرد به مفهوم غوطه ور بودن در عالم کودکی، ناپختگی و بی تجربگی است و دختر مجرد در موارد مختلف احساس می نماید که نظر، عقیده و تصمیم گیری وی به جهت عدم تاهل از سوی دیگران پذیرفته نمی شود، سعی خواهد نمود که برای کسب احترام و منزلت اجتماعی ازدواج نماید، هر چند که فرد مقابل شرایط مناسبی نداشته باشد.
ج) رهایی از قضاوت های نادرست اجتماعی
تقریباً در تمام طبقات و اقشار جامعه ازدواج مورد تایید است. لذا جامعه کسانی را ازدواج نکنند (چه خود نخواهند چه موردی برای ازدواج نیابند) به عنوان افرادی می شناسد که از پذیرش مسئولیت زندگی زناشویبی طفره می روند و در برابر ازدواج مقاومت می کنند یا از بار وظایف اجتماعی شانه خالی می کنند، (گاه بیان می شود که زن مجرد هم از لحاظ وظایف اجتماعی و هم از لحاظ خود کفایی و استقلال شکست خورده است….) چنین قضاوت هایی می تواند فشارهایی را بر فرد وارد سازد و او را مجبور نماید که ناخواسته به ازدواجی تحمیلی تن در دهد.
د) رهایی از برچسب های اطرافیان
در برخی فرهنک ها، تجرد دختران به مفهوم عدول از رعایت مسائل اخلاقی تلقی می شود و اغلب این تصور که اگر دختر ازدواج نکند، غریزه جنسی او را رها نخواهد کرد، در اذهان وجود دارد. این تفکر و قضاوت در مورد رفت و آمدها و اخلاقیات دختر یا برچسب های اخلاقی و بروز رفتارهای اغوا گرانه برخی مردان همراه است و دختر را در فشارهایی قرار می دهد که برای رهایی از آن شرایط، با فردی که هیچ تمایلی به وی ندارد ازدواج می کند.
هـ) کسب جاه و مقام و تغییر موقعیت طبقاتی
امروزه برخی از افراد ازدواج می کنند تا در اثر آن به تحول، جاه، مقام و موقعیت بالای طبقاتی دست یابند. در واقع ازدواج را پل ترقی خود به مراتب بالای اجتماعی می دانند و علیرغم آنکه تمایل و علاقه ای به ئفرد مقابل ندارند، فقط به حسب موقعیت بالاتر فرد مقابل ازدواج می کنند.[۹۰]
بند چهارم: ازدواج های خود تحمیلی
ازدواج را گاهی فرزندان به خودشان تحمیل می کنند و نسنجیده و با یک سری معیارها و انگیزه های غلط تن به وصلت هایی می دهند که در نهایت به یک ازدواج ناموفق می انجامد.
الف) فشار های خانواده
گاهی خشونت پدر، پر توقعی مادر، دعواهای والدین، فشارهای برادر یا خواهر، تنگناهای مالی در خانواده و … شخص را به ازدواج بدون شرایط وا می دارد. اما توجه ندئارد که شرایط فعلی گذرا، و شرایط بعدی در زندگی زناشویی همیشگی خواهد بود.
ب) یافتن حامی
خانمی که احساس می کند در منزل پدر حمایت نمی شود. برای یافتن حامی، به ازدواج نامناسب تن می دهد.
ج) از دست دادن فرصت ها
گاهی با کمی بالا رفتن سن، نگران از دست دادن فرصت ها می شود و به کسی که شرایط مناسب ندارد، پاسخ مثبت می دهد.
د) باز کردن راه دیگران
خواهر بزرگتر، چون خود را مانع ازدواج خواهر کوچکتر می بیند، بدون توجه به شرایط طرف مقابل با او ازدواج می کند تا موانع ازدواج خواهرش را از پیش پا بردارد.
هـ) عقب ماندن از قافله
دختر و پسری که دوستانش ازدواج کرده اند و احتمالاً فرزندانی هم دارند، وسوسه می شود که با نبود شرایط، ازدواج کند. تا از غافله عقب نماند، بویژه اگر در معرض سوال ها و گوشه کنایه دیگران باشد.
ن) لجبازی
گاهی صرفاً برای لجبازی با کسانی که او را از ازدواج با شخص منع کرده اند، به رغم نداشتن شرایط ازدواج می کند.
ز) ترس از نفرین طرف مقابل
در مواردی خواستگار یا دختر، از ترس نفرین طرف مقابل و به سبب احساس ترحم و دلسوزی با او ازدواج می کند در صورتی که می داند همتایی لازم را با هم ندارند و دلشکستگی او در صورت جدایی پس از ازدواج بیشتر خواهد بود.
ر) ترس از تهدید طرف مقابل
گاهی از ترس تهدید طرف مقابل که ممکن است در ازدواج او موانعی ایجاد کند، می پذیرد. اما توجه ندارد که پیامدهای منفی این تهدید پس از ازدواج به مراتب افزون تر است.
م) رسیدن به دارایی و موقعیت اجتماعی
برخی با کسی ازدواج می کنند که شرایط مطلوب را ندارد بدان امید که بتوانند از دارایی یا موقعیت اجتماعی و سیاسی خانواده او در زندگی بهره مند شوند.
ی) روکم کنی
برخی از خانم ها و آقایان بی درنگ پس از شنیدن پاسخ منفی، به ازدواج بدون شرایط اقدام می کنند تا به اصطلاح روی طرف را کم کنند و به وی بفهمانند که خواهان داشته اند و او فرصت مناسبی را از دست داده است.[۹۱]
بند پنجم: انگیزه های غلط برای ازدواج
انگیزه هایی که باعث یک ازدواج تحمیلی می شوند عبارتند از:
الف) فشار اطرافیان
که همانطور توضیح دادیم کسانی که به علت فشار اطرافیان تن به ازدواج تحمیلی بدهند باعث ساختن یک زندگی سرد و بی روح برای خود می باشند که یا نهایتاً مثل دو خط موازی تا آخر یکدیگر را تحمل می کنند و یا مثل دو خط متناظر یکدیگر را قطع می کنند و باعث از هم پاشیدن بنیان خانواده می شوند.
ب) رهایی از تنهایی و افسردگی
بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند (و یا از تنها ماندن هراس دارند و یا مایوس می باشند) تن به ازدواج می دهند. آن ها تصور می کنند که ازدواج مشکل آن ها را مرتفع می کند. اما در این شرایط معمولاً فرد قادر به یک گزینش صحیح نمی باشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند. زیاد است یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی از افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی می باشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمی دهند، در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیز می شوند بنابراین ازدواج درمان بحران های روحی نیست.
ج) عطش جنسی
برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود می باشند که جز روابط جنسی به چیز دیگری نمی اندیشند آن ها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح می دهند اینکونه افراد تنها بدنبال هم خوابه می باشند. تا یک همسر خوب اینگونه ازدواج ها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم می پاشد.
د) گریختن از واقعیات زندگی خود
بسیاری از افراد یک ازدواج را به خود تحمیل می کنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند. بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص می باشد. اما جای این که راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور می کنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان زندگی آن ها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.
هـ) گریختن از رشد بالندگی
این گونه افراد تنها به این منظور ازدواج می کنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از آن ها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولاً از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته می شوند. این گونه ازدواج ها در موارد زیر نمود بیشتری دارند.
۱- ازدواج های که اختلاف سنی فاحشی میان دو نفر وجود دارد.