بحرانهای مالی گسترده در سطح جهان منجر به وجود ورشکستگی برای بسیاری از شرکتها در سطح دنیا شده است وقوع ورشکستگی فاجعه بزرگ برای یک شرکت سرمایه گذاران ومدیران ومشتریان وبستانکاران وحتی دولت است زیرا منابع سرمایه وتخصیص داده شده به یک شرکت تا وقوع ورشکستگی فنا می شوند این موضوع یعنی خطر ورشکستگی مربوط به یک کشور نیست وکل دنیا را تهدید می کند لذا از دیر باز مورد توجه محققان زیادی در سرتاسر دنیا قرار گرفته واز انها دراین مورد پژوهشهای فراوان کرده اند در ایران نیز هر چند به میزان کمتر اماتحقیقاتی در مورد ورشکستگی صورت گرفته است این فصل بر ان است تا ابتدا مواردی را در مورد ورشکستگی مطرح وسپس برخی از تحقیقاتی را که در ایران وخارج از ایران در این زمینه صورت گرفته بیان نماید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابر این در این فصل، مبانی نظری و پیشینه پژوهش تشریح میشود. در بخش مبانی نظری، ابتدا به تبیین وتشریح متغیرهای مستقل پژوهش به تفصیل پرداخته میشود. سپس، موضوع متغیر وابسته پژوهش تبیین و تشریح میشود. در ادامه، خلاصهای از پژوهشهای داخلی و خارجی پیشین مرتبط با موضوع پژوهش بیان می شود.
۲-۲تعاریف ورشکستگی
برای ورشکستگی تعاریف مختلفی عنوان شده است در این پژوهش سعی شده است چندین تعریف ورشکستگی از نظر تجاری وحقوقی ارائه گردد
الف :ورشکستگی
ورشکستگی یعنی بیشتر بودن هزینه های یک شرکت از درامدهای ان به عبارت دیگر نرخ بازده داخلی (IRR)کمتر از هزینه سرمایه شرکت است
ب:ورشکستگی هنگامی رخ می دهد که بدهی های یک شرکت از ارزش بازار دارایی های ان شرکت بیشتر گردد
ورشکستگی در لغت به معنای درماندگی در کسب وتجارت است
ماده۱۴۱قانون تجارت در خصوص ورشکستگی شرکتهای ایران چنین است
اگر براثر زیانهای وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از میان برود هیئت مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام رادعوت نماید تا موضوع انحلال یا ابقاءشرکت مورد شور ورای واقع شود هرگاه مجمع مذکوررای به انحلال شرکت ندهد باید درهمان جلسه وبا رعایت مقررات ماده ۶این قانون سرمایه شرکت رابه مبلغ سرمایه موجود کاهش دهد
از نظر حسابداری ورشکستگی به دو صورت امکان پذیر است
۱-ورشکستگی فعالیت:اگرارزش دارایی های شرکت کمتر از بدهی های ان شرکت گردد واین شرکت به فعالیتش تداوم بخشد یک نوع ورشکستگی روی داده است که به ورشکستگی فعالیت معروف است
۲-ورشکستگی نقدینگی:این نوع ورشکستگی که سررسید بدهی های شرکت برسد وشرکت توانایی پرداخت انها را نداشته باشد این نوع ورشکستگی بیشتر رخ می دهد
ورشکستگی تقریبا مقوله ای باستانی است وبه همین میزان شایع . بحران مالی حادثه واتفاقی است که زیانهای اساسی برای بستانکاران وذی نفعان ایجاد می کند (دیکن۱۹۷۲)
بحران مالی وضعیتی است که جریان نقدی عملیاتی یک شرکت برای براورده نمودن تعهدات جاری شرکت کافی نباشد .بحران مالی ممکن است منجر به “نقض تعهدات مربوط به قراردادها ” شود
بحران مالی ممکن است تجدید سازمان بین مالکان وبستانکاران را ایجاب کند شرکت در هنگام مواجه با بحران مالی معمولا مجبور به انجام اقداماتی می شود که در صورت دارا بودن وجه نقد کافی این اقدامات راانجام نمی داد
در ادبیات مالی از واژهای زیادی برای معرفی بحران مالی استفاده شده است برخی از این واژه ها عبارتند از:
وضع نامطلوب مالی .عدم موفقیت واحد تجاری .وخامت .ورشکستگی .
التمن در سال ۱۹۶۸گفته است که شرکتی ورشکسته است که دارای اهرم مالی بالا کمبود نقدینگی وغیر سودمند باشد(التمن۱۹۶۸)میرس در سال ۱۹۷۷این طور بیان می کند که شرکتی ورشکسته است که ارزش نقد شوندگی ان در حال حاضر بیشتر از ارزش تداوم فعالیت ان باشد منظور ایشان اینست که شرکت سودده نباشد (میرس۱۹۷۷)
همانطور که قبلا بیان شد در سازمان بورس ایران شرکتی ورشکسته تلقی می شودکه مشمول ماده ۱۴۱قانون تجارت بوده واقدامات لازم برای خارج شدن از مشمولیت این ماده را انجام ندهد.
۲-۳مراحل ورشکستگی
فیتز پاتریک (۱۹۳۲)مراحل منجر به ورشکستگی را پنج مرحله معرفی کرد که این مراحل به ترتیب شامل دوره نهفتگی .خجالت مالی .ناتوانی پرداخت دیون مالی .ناتوانی پرداخت کلی ودر نهایت ورشکستگی .دوره نهفتگی زمانی است که مشکلات مالی شرکت افزایش می یابد مرحله دوم زمانی است که مدیریت از شرایط بحرانی شرکت اگاه می شود مرحله سوم زمانی رخ می دهد که شرکت از پرداخت وجوه لازم برای رسیدن به اهدافش مایل است ومرحله عدم پرداخت دیون کلی زمانی است که بدهی های شرکت ازدارایی های فیزیکی ان بیشتر است که در نهایت این مرحله منتهی به ورشکستگی می شود
نیوتن (۱۹۹۸)مراحل ایجاد بحران مالی رابه دوره نهفتگی .کسری وجه نقد .عدم قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری .عدم پرداخت دیون کامل ودر نهایت ورشکستگی تقسیم کرد. گرچه اغلب ورشکستگی ها از این مراحل پیروی می کنند اما برخی از شرکتها ممکن است بدون طی مراحل فوق به ورشکستگی کامل برسند
در مرحله نهفتگی ممکن است یک یا چند وضعیت نامطلوب برای واحد تجاری وجود داشته باشد بدون اینکه فورا قابل شناسایی باشد تغییر در تقاضای تولید . افزایش مستمر بر هزینه های سربار ومنسوخ شدن روش های تولید و….ازجمله این عوامل هستند اغلب در دوره نهفتگی است که زیان اقتصادی واقع می شودبازده داراییها سقوط می کند بهترین وضع برای شرکت اینست که مشکل درهمین مرحله کشف گردد مسئله دوم اینکه راه حلهای اسانتری که دراین مرحله موثر است در مراحل بعد پاسخگو نخواهد بود سوما اگر مشکل در همین مرحله کشف ورفع گردد اعتماد عمومی دستخوش تزلزل نخواهد شد در مراحل بعدی برطرف ساختن مشکل باعث کاهش اعتماد عمومی به شرکت ودسترسی به وجوه سخت تر می شود وشاید شرکت ناچار به رد پروژه های سود اور گردد
مرحله کسری نقدینگی وقتی شروع می شود که برای اولین بار یک واحد تجاری برای ایفای تعهدات جاری یا نیاز فوری به وجه نقد دسترسی نداشته باشد اگر چه که ممکن است که چندین برابر نیاز خود دارایی های فیزیکی وسابقه سوداوری کافی داشته باشد مسئله اینست که داراییها به قدر کافی قابل نقد شدن نیستند وسرمایه حبس شده است
در مرحله عدم قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری شرکت هنوز قادر به تحصیل وجه کافی از کانال های مصرف می باشد مدیریت ابزارهای مناسب دارد مثلا استفاده از افراد حرفه ای مالی یا تجاری کمیته اعتبار دهنده وتجدید ساختار در تکنیک های مالی از طریق این روشها هنوزهم می توان مشکل را در این مرحله شناسایی ورفع نمود در مرحله عدم قدرت پرداخت دیون کامل است که دیگر شرکت روبه نابودی رفته است کل بدهی ها از ارزش داراییهای شرکت فزونی دارد وشرکت دیگر نمی تواند ازورشکستگی کامل خود جلوگیری کند .
شرکتها ممکن است همه یا برخی از این مراحل را طی نمایند تا به مرحله سقوط برسند یک شرکت می تواند درنتیجه بازدهی منفی یا بازدهی پایین دچار بحران مالی شود شرکتی که دائما زیانهای عملیاتی گزارش می کند احتمالا کاهشی درارزش بازار خودتجربه خواهد کرد اگرشرکت نتواند بازده ای بالاتراز هزینه سرمایه کسب کند می تواند به عنوان یک شرکت ورشکسته در نظر گرفته شود
بازدهی منفی یا پایین در صورتی که جبران نشود می تواند منجر به یکی از انواع جدی تر ورشکستگی ذکر شده در زیر شود
دومین نوع ورشکستگی کمبود نقدینگی تکنیکی زمانی اتفاق می افتد که یک شرکت در باز پرداخت تعهدات خود درسررسید انها ناتوان باشد زمانی که یک شرکت به صورت تکنیکی دچار کمبود نقدینگی است هنوز دارایی های شرکت ازبدهی های ان بیشتر است اگر چه هنوز شرکت بابحران شدید مواجه است اگر شرکت در چنین وضعیتی بتواند در یک دوره معقول بخشی ازدارایی های خود را به وجه نقد تبدیل کند شرکت می تواند از ورشکستگی نجات یابد درغیر این صورت شرکت وارد جدی ترین نوع بحران مالی یعنی ورشکستگی می شود ورشکستگی زمانی اتفاق می افتد که بدهی یک شرکت از ارزش بازار دارایی های ان بیشترباشد به عبارتی در یک شرکت ورشکسته ارزش ویژه شرکت منفی است این بدان معناست که تمام مطالبات بستانکاران قابل تادیه نمی باشد مگر اینکه دارایی های شرکت بتوانند بیش از ارزش دفتری خود به وجه نقد تبدیل شوند اگر چه ورشکستگی یک حالت اشکاری از بحران مالی است دادگاه ها با کمبود تکنیکی نقدینگی ورشکستگی به یک صورت برخورد می کنند وهر دو را به عنوان بحران مالی شرت در نظر می گیرند(نیوتن۱۹۹۸)
۲-۴دلایل ورشکستگی
تعیین دلیل یا دلایل دقیق ورشکستگی ومشکلات مالی در هر مورد خاص کار اسانی نیست در اغلب موارد دلایل متعددی با هم منجر به پدیده ورشکستگی می شوند
نیوتن (۱۹۹۸)دلایل ورشکستگی را به طورکلی به دو دسته دلایل درون سازمانی وبرون سازمانی تقسیم کرده است از نظر او دلایل برون سازمانی عبارتند از:
۱.ویژگی های سیستم اقتصادی
مدیریت شرکت باید تغییراتی را که در ساختاراقتصادی رخ می دهد بپذیرد وی نمی تواند تغییری در انها ایجاد کند بلکه تعدیلات لازم رادر عملیات شرکت در جهت این سیستم پیاده سازد .
شرکتهای بزرگ دارای سازمان هستند اما شرکتهای کوچکتر بیشتر در معرض خطر ورشکستگی قرار دارند .چون شرکت های بزرگ بهتر می توانند در شرایط نبود ثبات بازار مقاومت نمایند
۲-رقابت :
یکی از دلایل ورشکستگی رقابت است .اما مدیریت کارا نقطه مقابل این دلیل است .
۳-تغییرات در تجارت وبهبودها وانتقالات در تقاضای عمومی :
اگر شرکتها از به کارگیری روش های مدرن و شناخت وسیع وبه موقع خواسته های مصرف کننده جدید ناتوان باشند شکست می خورند
۴-نوسانات تجاری:
مطالعات نشان داده است که ناسازگاری بین تولید ومصرف.عدم استخدام .کاهش درمیزان فروش .سقوط قیمتها و….باعث افزایش تعداد شرکتهای ورشکسته شده است به هرحال نبود ارامش موقت عامل زیربنایی ورشکستگی شناخته نشده است
۵-تامین مالی:
پروفسورداماکی با بهره گرفتن از داده های بانک جهانی برای دوره ۱۹۹۰-۱۹۸۰عنوان کرد که مشکلات مرتبط با تامین مالی بیشتراز شرایط اقتصادی .باعث ورشکستگی شرکتهای کوچک می شود
۶-تصادفات :
برخی عوامل بسیار فراتر از کنترل شرکت هستند مانند رویداد های طبیعی برخی از انها به نام اعمال خداوند معروفند این گروه در همه جوامع صرف نظر از سیستم خاص اقتصادی انها دیده می شود .
نیوتن(۱۹۹۸)عوامل درون سازمانی ورشکستگی واحدهای تجاری را عواملی می داند که می توان با برخی اقدامات واحد تجاری از انها جلوگیری کرد .اغلب این عوامل ناشی از تصمیم گیری غلط است ومسئولیت انها را باید مستقیما متوجه خود واحد تجاری دانست از نظر او این عوامل عبارتند از:
۱ایجاد وتوسعه بیش از اندازه اعتبار:
اگر شرکت اعطای اعتبار به مشتریان را بیش از اندازه توسعه بخشد در دریافت دیون از بدهکاران دچار مشکل می گردد توزیع کنندها در صورت فروش کالا به مصرف کننده قادر به پرداخت بدهی هایشان هستند پس اعتبارات اعطا شده از تولید کننده به توزیع کننده ونهایتا به مصرف کننده توسعه داده می شود در این حالت یک زنجیره اعتبار ایجاد می شود واگر یک حلقه دراین زنجیره ورشکست شود خطر سقوط همه زنجیره وجود دارد .راه حل مناسب افزایش بررسی های اعتباری ومحدود کردن حتی الامکان فروشهای نسیه است گرچه ممکن است برخی شرکتها فکر کنند که از دست دادن حجم فروشهای نسیه زیان بیشتری از سوخت شدن برخی مطالباتشان برای انها به همراه دارد اما تصمیم غلط درباره اعطای اعتبار ممکن است باعث ایجاد ریسک در فعالیت مالی خود شرکت گردد واین زیانهای اعتباری غیر معمول ممکن است ساختار مالی شرکت رابرای ادامه فعالیت تضعیف نماید
۲-مدیریت ناکارا :
فقدان اموزش .تجربه .توانایی وابتکار مدیریت .واحد تجاری رادر باقی ماندن در عرصه رقابت وتکنولوژی دچار مشکل می سازد.بیشترین تعداد ورشکستگی ها به این دلیل بودند .
عدم همکاری وارتباط موثر مدیریت با افراد حرفه ای در این طبقه قرار می گیرد اداره پژوهش تجاری دانشگاه پیترز برگ مطالعه ای روی ۱۰کارخانه تولیدی ناموفق طی سالهای ۱۹۵۴الی ۱۹۵۶انجام داد شرکتهای ورشکسته با ۱۰شرکت موفق مخالف یکدیگر بودند واختلافات انها به شرح ذیل بود:
شرکت های ناموفق سوابق ضعیف و رویه های نگهداری سوابق ضعیف داشتند.شرکت های موفق منابع زمانی و مالی بیشتری برای توسعه محصول صرف می کردند.شرکت های ناموفق فراتر از عمق تکنولوژی در دسترس خود رفته بودند.مدیران انها از تحلیل بازارو فروش غفلت می ورزیدند.
نتیجه نهایی این تحقیق نشان داد که ورشکستگی های مورد بررسی بخاطر کوچک بودن این شرکتها نبود بلکه به خاطر مدیریت بد(سوءمدیریت)بود برخی ازاین مدیریت های ناکارا به خاطر تحمیل زیاد وظایف بیش از زمان دردسترس به یک مدیر بود .انها مسئولیت های مختلفی داشتند که فرصت رسیدگی به انها رانداشتند شاید ورشکستگی یک فرصت مناسب برای رهایی مدیر بود که می شد از ان اجتناب ورزید.جامعه متخصصان ورشکستگی (انگلیس)۱۷۰۰شرکت راکه طی سال ۱۹۹۲ ورشکسته شده بودند بررسی کرد ودریافت که مدیریت شرکت بزرگترین دلیل سقوط شرکتها بوده است بعد از ان به ترتیب بازارفقدان سرمایه گذاری اضافی لازم وتامین مالی بلند مدت عوامل ورشکستگی شناخته شدند(نیوتن۱۹۹۸)
نیوتن (۱۹۹۸)عنوان کرد که مدیریت ناکارانمی تواند از عاملی چون فروشهای ناکافی (که منجر به ناکافی بودن سود برای باقی ماندن شرکت در عرصه تجارت می گردد)قیمت گذاری نا مناسب (که موجب پذیرش زیان روی یک قلم یا سود بسیار اندک می شود )استفاده نادرست از دریافتنی ها وپرداختنی ها (عدم موفقیت در گرفتن تخفیفات عمده وعدم پرداخت بدهکارانی که دارای وضع وخیم هستند )هزینه های سربار وعملیاتی بیش از اندازه ومخارج بهره بدهی های دراز مدت بیش از اندازه (که همه هزینه های ثابت هستند که در مقابل درامد قرار دارندوباعث بالا رفتن نقطه سربه سرمی شوند)سرمایه گذاری های بیش از اندازه در دارایی های ثابت وموجودی ها (که باعث محدودیت وجوه ودر دسترس نبودن ان برای ایفای سایر تعهدات می گردد )سرمایه در گردش ناکافی نقدینگی ضعیف (به خاطر بدهی جاری بیش از حد درنتیجه تحصیل داراییهای ثابت بااستفاده از اعتبار کوتاه مدت )ساختار سرمایه غیرموزون (نسبت نامطلوب بدهی به سرمایه )پوشش بیمه ای نامناسب (در مقابل زیانهای ناشی از اتش سوزی .سرقت و….)روشها وثبت های نامناسب حسابداری (که باعث دسترسی نداشتن مدیریت به اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی مشکل وپیشگیری از ان می گردد) رشد بیش از اندازه (رشد سریع باعث نیاز به وجه نقد بالا می گردد که ممکن است شرکت در کوتاه مدت قادر به ایفای ان نباشد وبرای دست یابی به ان متحمل هزینه بهره گردد)ومحدودیت ریسک (شرکتهای که مصرف کنندگان متنوعی ندارند در صورت سوخت شدن یک فروش نسیه یا ورشکستگی ک مصرف کننده به سرعت ورشکست می شوند)جلوگیری کند وهر یک از انها ممکن است منجر به سقوط شرکت گردد