۱-۷-۱-۲-۴-۱-۴-تهدید کردن
بزهکاران خطرناک همیشه عادت دارند که برای دفاع از خود، یا جلوگیری از خطر واقعی یا احتمالی، به تهدید متوسل شوند. آنها افرادی تهدیدگرند و شکل تهدید آنها متفاوت است. چنانچه گرفتار پلیس یا دستگاه عدالت شده و یا زندانی باشند تهدیدگری آنها غالباً لفظی و گاهی به صورت اعتراض، پرخاش، گزارش و یا اعلام خطاهای حقیقی یا فرضی مأموران پلیس به مقامات است. در این مقوله آنها از جعل اکاذیب، ساختن داستان فرضی و غیرواقعی و زمینه چینی علیه مأمور یا کسی که خطری برای او به وجود آورده، رویگردان نیستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۷-۱-۲-۴-۱-۵-میل به خودنمایی
برخی از جرایم با افسانه بافی و لاف زنی همراه است. بسیاری از بزهکاران علاقه مندند با افسانه بافی، لاف زنی و اغراق گویی، خصیصه میل به خود نمایی خود را ارضا کنند. خودنمایان بر دو دسته اند، دسته ای مبتلا به بیماری میتومانی (جنون افسانه بافی) هستند و دسته دیگر بیمار نیستند. تمایل به خود نمایی سبب می شود که بزهکار نتواند بر رفتار خود مسلط شود و بر اثر غلبۀ هوس خودنمایی بر عقل رازداری و غلبه شهرت طلبی بر احتیاط و پیش بینی، مطالبی را عنوان کند. رفتارهای خودنمایانه به دو شکل بروز می کنند:
۱-نقل حوادث کیفری که بزهکار در آن شرکت داشته به دوستان، شکلی از تظاهر بیرونی رفتار شخص خودنماست.
۲-نقل وقایع اغراق آمیز به روزنامه نگاران برای چاپ عکس و تفصیلات یکی دیگر از نمودهای رفتاری آنهاست. جوانان بیشتر از پیران تمایل به خودستایی و خودنمایی داشته، مایلند به عنوان قهرمان حوادث جنایی معرفی شوند.
حالت روانی تمایل به خودنمایی و خودستایی می تواند مورد استفادۀ مأموران تحقیقات جنایی باشد. پلیس یاید به دقت اخبار و مطالب نقل، اظهار و چاپ شدۀ مربوط به وقایع کیفری را جمع آوری کرده، ارتباط آنها را با پرونده های تحت اقدام یا وضع مجرمان سابقه داری که در حال گذراندن محکومیت و یا حتی آزاد هستند تعیین کرده، بهره لازم را از آنها ببرد.
۱-۷-۱-۲-۴-۱-۶-غریزۀ تقلید
گابریل تارد فرانسوی، از علمای جدید علوم جزایی، تقلید را رکن اساسی بزهکاری می شناسد. چنانکه شهادت تقلیدی نوعی بیماری هیستریک است که بیمار از روی تقلید و به دروغ علیه اشخاص بی گناه و حتی خود شهادت می دهد و بنیان خوش بینی و عدالت را سست می کند.تقلید ارتکاب جرم از تقلید نحوۀ ارتکاب جرم متمایز است و اولی موضوع بحث جرم شناسی و دیگری موضوع بحث جرم یابی است. در اولی تقلید منشأ صدور عمل مجرمانه است و در دیگری ریشه های عمل جنایی به وجود آمده و نشو و نما یافته اند و مرتکب فقط چگونگی ارتکاب عمل را تقلید می کند.[۴۱]
۱-۷-۱-۲-۴-۱-۷-نیاز به جمع
مجرم خطرناک هیچ گاه زندگانی انفرادی را دوست ندارد و نمی خواهد تنها به سر برد. او می خواهد در بین جمع و با جمع باشد و تنهایی برای چنین شخصی سخت ملال آور است. او بیقرار و مشتاق در جستجوی رفیق است. رفیق باب میل مجرم حرفه ای، ارزشی وصف ناپذیر دارد. به نظر می رسد که خصیصۀ دوست یابی و رفیق گرایی شدید بزهکار خطرناک ناشی از احساس ضعف و عدم تأمین روانی وی باشد که میل به شرکت در جمعیت و عضویت در گروه و قبول نقش فعال در گروه را در او به وجود آورده، تقویت می کند. هر گروه جنایی واحد اجتماعی کوچکی از دو یا چند نفر است که بر اثر پیوند محکم به یکدیگر و همسازی و همکاری در درون گروه به وجود می آید و از قدرت و کارآیی برخوردار است.
۱-۷-۱-۲-۴-۱-۸-القاب و اسامی دروغین
بزهکار خطرناک یک اسم ندارد، بلکه دارای چند و شاید چندین اسم و لقب است که همۀ این القاب و اسامی، نادرست و ساختگی هستند. مخصوصاً طبقه کلاهبردار، جاعل و سارق، بیشتر از دیگر طبقات مجرمان، اسامی و القاب و هویت های جعلی برای خود انتخاب می کنند.[۴۲]
۱-۷-۱-۲-۴-۲-بند دوم : :نیرنگ های مجرمان خطرناک و شیوه شناسی جنایی آنها
نیرنگ ها و دوز و کلک های مجرمان حرفه ای را می توان به نیرنگ تغییر قیافه و لباس و دوز و کلک هایی که بزهکاران حرفه ای در مقابل مأموران انتظامی انجام می دهند، تقسیم کرد. اینک به شرح هر یک از این موارد می پردازیم.
۱-۷-۱-۲-۴-۳-بند سوم : نیرنگ های مجرمان خطرناک
۱-۷-۱-۲-۴-۳-۱- الف- نیرنگ های مربوط به تغییر قیافه
بزهکار حرفه ای برای گمراه ساختن پلیس و اشخاص ذی نفع و جلوگیری از دستگیر شدن خود متوسل به حیله تغییر قیافه می شود. عوض کردن چهره به طرق مختلف امکان پذیر است که از آن جمله اند: روش تغییر قیافه از طریق گریم، گذاشتن ریش و سبیل مصنوعی، گذاشتن عینک و خال مصنوعی، استفاده از کلاه گیس و ..[۴۳]
۱-۷-۱-۲-۴-۳-۲-ب- نیرنگ تغییر لباس
در این نیرنگ مجرم با لباس اصلی به صحنۀ جرم رفته، در حوالی صحنۀ جرم یا در صحنه جرم لباس خود را تغییر می دهد و به اصطلاح، لباس کار جنایی به تن می کند و با این لباس عمل جنایی را انجام داده، و پس از پایان کار مجدداً لباس اصلی خود را پوشیده، از صحنۀ جنایی دور می شود.
۱-۷-۱-۲-۴-۴-بند چهارم : شیوه شناسی جنایی مجرمان خطرناک
شگرد یا روش ارتکاب جرایم محصول عادت است. عادت، عمل، حرکت یا رفتار اکتسابی است که در اثر تمرین و تربیت آسان می شود و به سرعت انجام می گیرد بی آنکه فرد نیازمند به کار انداختن فکر یا کوشش زیاد باشد.بسیاری از مهارت های پیچیده جنبشی یا کلامی از ترکیب مهارت های ساده تر به وجود می آیند. شخص، ابتدا مهارت ساده تر را می آموزد سپس مهارت های ساده با هم ترکیب می شوند و مهارت پیچیده و پیچیده تر را می سازند. گاه عادت آن چنان قوی می شود که عمل خلاف آن مشکل می شود که در روانشناسی به آن «مزاحمت عادت» گویند.هر یک از ما دارای عادات، افعال و رفتار به خصوصی هستیم که اعمال و رفتارمان را با همان روش خاصی که به صورت عادت درآمده انجام می دهیم. چنانکه یک نجار در میخ کوبیدن و میز و صندلی ساختن روش مخصوص به خود را دارد و یک سیم کش در طرز سیم کشی و اتصال سیم ها و تابیدن آنها به یکدیگر از روش به خصوصی پیروی می کند که در سایر همکاران او کمتر می توان ملاحظه کرد. خلاصه آنکه هر کس در زندگانی روزمره و به ویژه در مشاغل و فعالیت های مستمر خود به طرز کار به خصوصی عادت می کند.از توضیح مثال های فوق نتیجه می گیریم که اعمال و رفتار افراد مختلف مردم دارای مظاهر و علائم مخصوصی است که به کار خاص و فردی آنها بستگی دارد و از تجزیه و تحلیل چگونگی روش اعمال افراد مردم می توانیم به هویت آنان پی ببریم.خاصیت فوق درباره اعمال و رفتار مجرمان نیز صدق می کند. با تجزیه و تحلیل روش خاصی که مجرمان مختلف در ارتکاب جرم اعمال می کنند می توانیم هر یک از آنها را از سایر مجرمانی که مرتکب همان نوع جرم می شوند تمیز دهیم. همچنین باید دانست که طبقات مختلف مجرمان به ندرت نوع جرم را تغییر می دهند. برای مثال، کمتر اتفاق می افتد که یک دزد روز و شب دزدی کند و یا یک راهزن به سرقت در شهر بپردازد و همین طور دزدی که عادت دارد با کلید وارد منازل شود برای ورود به منازل از دیوار استفاده کند. روشی را که مجرمان به طور عادت در ارتکاب جرم اعمال می کنند شگرد می نامیم.بنابراین برای تشخیص شگرد و روش ارتکاب جرم مجرمان باید دارای بایگانی مجهز و کاملی باشیم که بتوانیم با کمک آن و تجزیه و تحلیل شگرد ها هویت مجرم را تعیین کنیم. به طور کلی، سوابق و پرونده های مجرمان و روش ارتکاب جرم به وسیلۀ آنان باید طوری بایگانی شود که پس از ارتکاب جرم بلافاصله با مراجعه به آن هویت مجرم را شناسایی کنیم. اگر بایگانی مزبور از هر لحاظ مرتب و مجهز بوده، در آن انواع مختلف جرایم و روش های ارتکاب جرم به نحو صحیح و منظم طبقه بندی شده باشد، مأمور رسیدگی به صحنه وقوع جرم و متصدی بایگانی با همکاری یکدیگر می توانند مجرم را بشناسند. البته شناسایی روش های ارتکاب جرایم مجرمان به کمک حافظه مأموران متخصص و کارکشته آگاهی از قدیم صورت می گرفته است ولی تنها به این امر نباید اکتفا شود بلکه بایگانی های پلیس و رایانه آگاهی تا جایی که ممکن است باید از این حیث تکامل و توسعه یابند.[۴۴]
۱-۷-۲-بخش دوم: مبانی و روش شناسی مراقبت از مجرمین خطرناک
در این بخش بر آن هستیم که با بیان کلیتی از روش های موجود برای مراقبت از مجرمین خطرناک کارکرد این روش ها را مورد بررسی قرار دهیم.موضوع نظارت بر مجرمین خطرناک به عنوان قشری که به هر حال وجود آنان در جامعه اجتناب ناپذیر و به عنوان بخشی از اقشار موجود در جامعه تلقی می گردند در طول طرح کنترل جمعیّت قابلیت طرح دارد و اگر به صورت کلان به موضوع نگریسته شود باید با اقدامات همه جانبه از سوی تمامی سازمان ها و ارگان ها و بخش های گوناگون، نظام فرایند برنامه ریزی تعریف گردد که یک فرد از زمان توّلد تا پایان زندگی کلیه تحرکاتش تحت کنترل باشد. آنگاه می توان مجرمین را نیز در این قالب نگریست لذا شکل ایده آل و مطلوب آن است که این برنامه با پیگیری های لازم و با تعیین مرجعی مشخص به مرحله اجرا در آمده و خروجی آن حداقل در بحث مرتبط با مجرمین سابقه دار آن گونه باشد که علاوه بر وجود پیشینه کیفری و اجتماعی ، کلیه تحرکات فرد مورد نظر و اقدامات وی،اعم از اشتغال، سکونت،تردد، جا به جایی و معاملات دقیقاً در مکانیزم تعریف شده و مشخص تحت کنترل قرار گیرد .در این راستا روش های مشخصی برای کنترل و مراقبت از مجرم در دنیا تعریف می شود و معمولا هر کشور متناسب با سیاست ها و امکانات خود و شناختی که از مجرمان خود دارد اقدام به سیاست های مراقبتی می کند.
۱-۷-۲-۱-مبحث اول: مبانی نظری مراقبت از مجرمین خطرناک
اصلاح و درمان چیست و چه هدف یا اهدافی را دنبال می کند ؟ اصولاً اصلاح و درمان ، بار دیگر ما را به مجازات باز می گرداند. از نظر بنتام مجازات به طور کلی دو احساس و دو برداشت را در جامعه ایجاد می کند:
۱- برداشت و احساسی که در خود مجرم پیدا می شود: احساس باطنی و ذهنی و شخصی که از آن به عنوان بازدارندگی [۴۵]خاص نیز یاد می شود. مثلا وقتی دو مجرم محکوم به شلاق می شو ند، اولی ممکن است با اولین ضربه بیهوش شود و از نظر روانی دچار اختلال شود، اما دیگری با تحمل ۵۰ ضربه هم هیچ احساسی نداشته باشد، چرا که احساس مجرمین از مجازات متفاوت است و به همین دلیل مقدار تنبه ناشی از تحمل مجازات در مجرمین متفاوت ، یکسان نیست .
۲- برداشت ظاهری یا احساسی که جامعه از کیفر یا اصولا کیفرها دارد که به بازدارندگی عام مشهور است. گاه نهاد مجری حکم، با هدف اینکه این برداشت مردم از مجازات کاملا روشن و شفاف شود، مجازاتی همچون اعدام را به صورت علنی اجرا میکند و حتی یک ساعت فرد محکوم را بالای دار نگه می دارد.در بحث اصلاح و درمان، طبیعتاً برداشت اول(بازدارندگی خاص) از مجازات بیشتر مورد جلوگیری از تکرار جرم توسط افرادی اصلاح و درمان توجه است؛ چرا که هدف اصلی سیاست است که مرتکب جرم شده و به تحمل مجازات محکوم شده اند؛ فلذا معیار ما در تأثیر باطنی مجازات، همین نرخ تکرار جرم است. هر قدر تکرار جرم بالاتر باشد، متوجه می شویم برداشت شخصی مجرم از مجازات قوی نبوده است. اینجاست که طرفداران سزادهی کیفر مدعی هستند که افزایش جرم به دلیل آن است که مجرمین، مجازات را به طور کامل متحمل نمی شو ند وهمواره امیدواربه استفاده ازمرخصی ، تخفیف ، آزادی مشروط ، تعلیق و… هستند .
بنابر این معیار موفقیت یا شکست مجازات در هر حال نرخ تکرار جرم است ؛ به تعبیر جرم شناسی، تأثیر مجازات چه در بعد سزادهی چه در بعد اصلاح ، پیشگیری خاص ازجرم یا پیشگیری از تکرار جرم است . این در حالی است که در بعد ظاهری (پیشگیری عام)، مجازات ها به دنبال مرعوب کردن عموم مردم و بزهکاران بالقوه و در نهایت به دنبال بازدارندگی عمومی از جرم هستند. بحث اصلاح و درمان در ارتباط با برداشت و احساس باطنی مجرم از مجازات است و به دنبال این هدف است که مجرمی که مجازات را متحمل شده است دوباره مرتکب جرم نشود .بدین ترتیب طبیعی است که مجازات اعدام از بحث خارج است ، چرا که فرصتی برای اصلاح مجرم باقی نمی گذارد. مجازات های بدنی (شلاق) و نقدی و محرومیت های اجتماعی از حقوق هم فرصت و امکان لازم برای اصلاح مجرمین را به دولت نمی دهند، مگر آنکه نفس مجازات برای مرتکب تنبه آور باشد.
۱-۷-۲-۱-۱-گفتار اول: مبانی ایدئولوژیک و ارزشی مراقبت از مجرمین خطرناک
یک سؤال اساسی که اینجا مطرح می شود این است که در فضایی که تنها به کارکرد سزادهی و یا ارعاب مجازاتها توجه می شد، چرا اندیشه ی بازپذیری مجرمین به عنوان یک رسالت برای کیفر در نظر گرفته شد ؟ و چگونه شد که حقوق کیفری به یکباره از آن جوهر ذاتی خود سزادهی به سمت دیدگاه های علمی و تجربی اصلاح و درمان متمایل شد؟ عوامل روی آوردن نظام عدالت کیفری به اصلاح مجرمین را می توان در دو عامل سیاسی و حقوقی مهم خلاصه کرد:
منشأ توجه به اصلاح و درمان ، همین سیاست انسان گرائی (اومانیسم) است که پرچمدار اصلاح و درمان مکتب دفاع اجتماعی جدید است ؛ مکتب دفاع قرار داد که در آن بازپروری و انسان مدار اجتماعی جدید خود راپرچمدار جنبش سیاست جنایی بازاجتماعی سازی مجرم هدف اولیه قرار گرفت چرا که از نظر آنان انسان قابل نجات و احیاء است . در برابر مفهوم دفاع اجتماعی مکتب تحققی قرار دارد که از جامعه در قبال مجرمین دفاع می کرد ؛چون اعتقاد به مجرم بالفطره داشته و مجرمین را غیر قابل اصلاح می دانست، اما جنبش دفاع اجتماعی نوین با توجه به دیدگاه انسانگرایی ، مجرم را عضوی از جامعه می دانست و معتقد است که انسان قابلیت اصلاح را دارد و اصلاح او منجر به دفاع از کل جامعه می شود. در این رویکرد دفاع از جامعه ، یک نگاه ایجابی به انسان است، حال آنکه مکتب تحققی نگاه سلبی به مجرم دارد و با حذف مجرمین از[۴۶] جامعه دفاع می نمود.این امر موجب شد اسناد وسیاست سازمان ملل متحد نیز اصلاح مجرمین را در اولویت خود قرار دهد به گونه ای که سازمان مزبور عنوان کنگره های پنج سالانه ی خود را که از سال ۱۹۵۵ تشکیل می شد پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمین[۴۷] تعیین و تعریف کرد[۴۸]
درقرن بیستم به طور کلی وبه ویژه در سالهای ۱۹۲۰ میان دو جنگ جهانی مفهوم دولت رفاه در اروپا مطرح شد. بر اساس این تئوری، دولت باید تأمین کننده و تضمین کننده سعادت شهروندان از زمان تولد تا مرگ آنها باشد . بر این اساس دولت خود را متولّی تأمین نیازها و خواسته های شهروندان می داند و هزینه ها و مسئولیت زندگی افراد را به عهده می گیرد. در خصوص برخورد با بزهکاران هم بدلیل آنکه فرد بزهکار شهروندی است که موقتاً راه خود را تغییر داده و منحرف شده است، دولت رفاه موظف است تا از طریق کیفر جهت بازپذیرسازی اجتماعی مجرم اقدام کند و هزینه های آن را پرداخته و زندا نها را تبدیل به مدرسه آموزش امور اجتماعی سازد. این نوع دولت در واقع دولت حمایت و حفاظت است ، دولت پشتیبان و مراقب است و مطرح شد، و در این کشورها سیاست دولت رفاه چون این دیدگاه به بزهکاران در کشورهای دارای اصلاح و درمان بیشتر مورد توجه قرار گرفت ،[۴۹] بعضاً در ادبیات جرمشناسی و نوشته های سیاست جنایی با اصطلاح مدل حمایتی [۵۰]از آن یاد می شود[۵۱].
جرم شناسی بالینی ، عامل علمی یا عامل جرم شناسانه ای است که بی تأثیر بر شکل گیری اندیشه بازپروری از طریق کیفر نبود . در این جرمشناسی ، ابتدا مجرمین از زاویه روان شناسی و روان کاوی موردمطالعه قرار گرفتند ودر مرحله بعد به ابعاد فیزیولوژیکی و سپس به ابعاد فرهنگی و اجتماعی مجرم پرداخته شد . جرم شناسی یاد شده هدف و غایت خود را از پزشکی گرفته است و آن درمان و باز سالم کردن بیمار است . هم چنین متد و روش خود را از پزشکی و روان پزشکی اقتباس نموده که از یک سو شامل تحلیل واقعیت مجرمانه [۵۲]به زبان پزشکی معاینه و از سوی دیگردر اقدام به منظور رفع مشکل [۵۳]خلاصه می شود.در این متد سعی بر این است که بر اساس یافته های علمی به برنامه ها و قوانین مشخص حقوقی دست پیدا کنیم و از آن برای یافتن راهکاری برای عامل شناسایی مجرمین خطرناک استفاده کنیم.در کل می توان این چنین بیان کرد موضوع مورد مطالعه فردی است که به عنوان متهم در اختیار متخصص و کارشناس بالینی قرار میگیرد ؛ کارشناس بالینی به منظور اصلاح فرد و در نهایت پیشگیری از تکرار جرم باید درجه حالت خطرناکی او را مطالعه و برآورد کند .بحث این است که بزهکار همچون بیمار دارای مشکلاتی است و باید برای جلوگیری از عود نکردن آن اقداماتی به عمل آید .
برآورد حالت خطرناک دارای دو مرحله است۱- تشخیص۲- پیش بینی وحدس زدن تحول رفتار بزهکار در آینده ؛ یعنی ابتدا خطرناکی را تشخیص می دهیم و سپس بر اساس تشخیص و استنباط از بزهکار تحولات آینده رفتار او را پیشگویی می کنیم. در مورد جرمان خطرناک این موضوع از سختی های خاص خود برخوردار است و به این علت که نحوه برگشتن آنها به جرایم از دیگر مجرمان از درصد بیشتری برخوردار است باید سیاست های نظارتی و تربیتی دقیقتری برای این نوع مجرمین در نظر گرفته شود و با راهکارهای قانونی مناسب در صورت تکرار جرم آنها را به محیط محدودتر ی سوق داد.[۵۴]
۱-۷-۲-۲-۲-گفتار دوم:روش های اصلاح و درمان و راهکارهایی برای بهبود درمان مجرمین خطرناک
در جرم شناسی بالینی[۵۵] کلاسیک چهار روش اصلاح و درمان مورد استفاده بود که عبارتند از:
۱- کمک به بهبود گرایش های واکنشی فرد یعنی روش هایی که منجر به بهبود واکنش های فرد به عوامل بیرونی (خویشتنداری و خود کنترلی) میشود از طریق جراحی مغز واعصاب و ناتوان سازی جنسی و مداخله در فیزیولوژی وی.
۲- کمک به بهبود استعدادهای فرد از طریق آموزش اجتماعی ، فرهنگی ، پزشکی و…
۳- ایجاد و احیای امید و انگیزه در فرد بزهکار از طریق روان درمانی ،
۴- تغییر قابلیت و توانایی های فرد از طریق روان درمانی گروهی یا روان درمانی دراماتیک.
با این حال پس از آنکه مارتینسون و همکارانش۸۹ در سال ۱۹۷۴ میلادی انتقادات خود را بر جرمشناسی اصلاح و درمان وارد کردند، جرمشناسان اصلاحات و نوآوری هایی را پیشنهاد کرد ند.
اول اینکه باید اقدامات بازپرورانه با نیازهای هر فرد متناسب شود و این از طریق اصلاح و بهسازی فضا و جو نهادهای عدالت کیفری ممکن خواهد بود. به علاوه باید ساختار نهادهای کیفری را اصلاح کرد اعم از محیط زندان، بازداشت گاه یا محل اقامت و عبور بزهکار.
اصلاح دوم در جرمشناسی بالینی، این است که مددکاران اجتماعی و متخصصین بالینی و همه کسانی که در اجرای اقدامات مداخله می کنند را نسبت به سرنوشت مجرم انگیزه مند کنیم و دوره های خاص برای آنها در نظر گرفته شود.
نوآوری سوم در جرمشناسی بالینی این است که درفرایند جرمشناسی بالینی از افرادی استفاده کنیم که آموزش لازم برای سازش دادن بزهکار و بزه دیده طی کرده باشند. در این نوآوری جرم شناسی بالینی از آورده های عدالت ترمیمی استفاده می کند . یکی از آورده های عدالت ترمیمی در پیشگیری از تکرار جرم شرمساری بازسازنده[۵۶]است ؛ وقتی بزهکار در مقابل بزه دیده قرار می گیرد بزهکار شرمسار می شود . بنابر این در واقع از طریق مسئول کردن بزهکار در مقابل بزه دیده است که بزهکار را اصلاح می کنند و این همان بزه دیده شناسی بالینی است . پس در مفهوم موسع جرم شناسی بالینی بی نیاز از بزه دیده شناسی بالینی نیست .
۱-۷-۲-۲-مبحث دوم: روش های مراقبت از مجرمین خطرناک
برای نظارت بر اشخاص تحت شمول این مجازات و اجرای کیفر تحمیلی، شیوه های چندی پیش بینی شده است تا از رهگذر آنها بتوان محکوم علیه را تحت نظارت داشت. به عنوان نمونه، از ابزارهایی نظیر علامت دهنده پیاپی، وسیله تماس برنامه ریزی شده که شامل تکنولوژی تأیید صدا، مچ بند که به گونه ای برنامه ریزی می شود که کد مخصوصی را به تلفن تماس منتقل می سازد، بازو بند که به جعبه های متصل به تلفن وصل می شود و نیز علامت رادیویی و دستگاه صدادهنده استفاده می گردد.اما باید به این نکته توجه داشت که برای نظارت بر مجرمین خطرناک در بیشتر موارد از این مدل روش برای شناسایی استفاده می شود و سعی می شود که مجرم خواسته یا ناخواسته با این شیوه به تکرار جرم سوق پیدا نکند و در مرحله بعد از شناساییی در این روش استفاده می شود.
۱-۷-۲-۲-۱-گفتار اول:مفهوم نظارت الکترونیکی و شرایط مربوط به آن
مفهوم نظارت الکترونیکی[۵۷]، نخستسن بار توسط دکتر شوارتزگبل [۵۸] در دهه ۶۰ میلادی مطرح شد و به سرعت به منظور مهار بحران افزایش جمعیت کیفری زندان ها در آمریکا، کانادا و انگلستان مورد اتخاذ واقع گشت. اجرای این مجازات از طریق دستگاه ارسال پیاپی پیام انجام می شود. این سامانه از سه بخش اساسی تشکیل شده است: رایانه مرکزی دستگاه گیرنده[۵۹] و ابزار ارسال پیام دستگاه ارسال پیام به مچ پا یا دست متهمان و محکومان نصب شده و از طریق خط تلفن، پیغام های خاصی را به رایانه مرکزی مستقر در اداره پلیس یا اداره تعلیق مراقبتی صادر می نماید. به محض این که ارسال پیام های مزبور از سوی دستگاه ارسال پیام شروع یا متوقف گردد (بسته به نوع سامانه)، دستگاه گیرنده، اطلاعات مزبور را ثبت و به رایانه مرکزی انتقال می یابد.روش دیگر در کنترل الکترونیکی، استفاده از سامانه برقراری نامنظم با مجرمان می باشد. در این روش، رایانه مرکزی در ساعات مشخص و یا به صورت اتفاقی، با مجرم یا متهم موردنظر تماس برقرار کرده و نتیجه را به ثبت می رساند. از کنترل الکترونیکی می تواند نسبت به شماری از متخلفان، گروه ها و موقعیت های خاص مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال می توان از این سامانه جهت کنترل متهمانی که هنوز به اتهام آنها رسیدگی نشده و یا به سربرندگان در دوره آزادی مشروط[۶۰] یا دوره تعلیق مجازات استفاده نمود.
۱-۷-۲-۲-۱-۱-بند اول:پیامدهای ناترمیمی نظارت مجازی بدل از کیفر زندان بر بزهکاران