- بهبود فعالیت های افرد؛
- شناسایی نظرت اصلاحی؛
- شناسایی بهتر نیازهای آموزش و پرورش؛
- ایجاد و حفظ فرهنگ بهسازی مستمر؛
- شناسایی کارکنان با توانایی بیشتر؛
- القاء این پیام که به افراد بها داده شود؛
- تعیین موفقیت سازمان در مقایسه با رقبا؛
- شناسایی فرصت ها؛
کمک به واگذاری آسان و مؤثر مسؤلیت؛
-
-
-
-
-
- برای ارزیابی کننده
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
-
-
-
- بدست آوردن تصویری از مسؤلبت کاری افراد و واحدها؛
- بدست آوردن نظرات اصلاحی کارکنان؛
- امکان ارتباط بخشیدن بین اهداف فردی و تیمی با اهداف سازمان؛
- روشن ساختن انتظارات مدیران از تیم ها و افراد؛
- امکان اولویت بندی محور هدف؛
- وسیله ای برای یک رابطه کاراتر با کارکنان بر اساس اعتماد و تفاهم متقابل؛
- افزایش رضایت شغلی؛
افزایش احساس ارزش فردی؛
-
-
-
- برای ارزیابی شونده
-
-
-
- درک روشن از انتظارات سازمان و کارهایی که برای رسیدن به آن لازم است؛
- فرصتی برای طرح مشکلات کاری و راه های رفع آن؛
- فرصتی برای طرح ایده ها و لوازم رسیدن به آن؛
- بهبود روابط کاری با مدیران؛
- افزایش انگیزش؛
- افزایش رضایت شغلی؛
- افزایش احساس رضایت شغلی.
۲-۱۰) مدل ناپارامتریک تحلیل پوششی داده در ارزیابی عملکرد و بررسی کارایی
با شکل گیری سازمانها در طول دوره های مختلف، از الگوهای و مدلهای متعددی جهت ارزیابی عملکرد استفاده شده است. سازمانها به فراخور نیاز در ابتدا تنها از شاخص ها و معیارهای محدودی برای ارزیابی عملکرد استفاده می کردند. گسترش فعالیتها و حوزه عملکردی سازمانی، پویایی محیط و مطرح شدن موضوع ها و مسائل نوین مدیریتی مانند رضایت مشتری، مسئولیت اجتماعی و… سازمانها را بر آن داشت تا به شاخص های محدود اکتفا نکنند. از این رو مدلهای جامع و چندمعیاره برای ارزیابی سازمانها شکل گرفت و به تدریج تکامل یافت. این الگوها سازمان را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار می دهند و با درنظرگرفتن شاخصهای چندگانه، ابزارهای مناسبی را برای ارزیابی عملکرد سازمانهای نوین فراهم می سازند . به طور کلی مدلها را بر اساس روش طراحی و استقرار نظام ارزیابی (و تا حدودی درانطباق با دیدگاههای سنتی و نوین)، میتوان به دو دسته کلی ذیل تقسیم نمود (مجیبی میکلایی، ۱۳۸۵: ۲۲).
همانگونه که اشاره شد از روش های مختلف مانند روش های پارامتری (روش تا بع تولید مرزی قطعی وتصادفی) و روش های ناپارامتری (روش وصل نقاط حدی،تاکسونومی عددی وروش تحلیل پوششی داده ها) می توان به رتبه بندی و تعین کارایی پرداخت. این روش ها هرکدام مزایا و معایب خاص خود را دارا هستند، از آن جا که روش های ناپارامتری مبتنی بر یک سری بهینه سازی اند، برای محاسبه کارایی نسبی از آن ها استفاده می شود. عبارت نسبی در جمله بالا بسیار حائز اهمیت است زیرا کارایی به دست آمده در این روش، نتیجتاً مقایسه بنگاههای موجود با یکدیگر را نشان می دهد. بنابراین، در صورتی که تعدادی از مشاهدات حذف و یا تعداد آنها اضافه شود، ممکن است مقدار کارایی محاسبه شده نیز تغییر و کم یا زیاد گردد. از این حیث کارایی به دست آمده نسبی است نه مطلق . در روش های غیر پارامتری نیاز به انتخاب فرم تابع نبوده و محدودیتی نیز برای تعداد ستاده وجود ندارند. از میان سه روش ارزیابی ناپارامتری؛ تحلیل پوششی داده ها، وصل نقاط حدی و تاکسونومی عددی، روش تحلیل پوششی داده ها با توجه به مبانی برنامه ریزی ریاضی در هر مدل، ارزیابی مناسبتری از دو روش دیگر پدید می آورد (عیسی زاده روش و خسروی، ۱۳۹۰).
۲-۱۰-۱) تحلیل پوششی داده ها DEA
اندازه گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه محققان بوده است. در سال ۱۹۵۷ فارل با بهره گرفتن از روشی مانند اندازه گیری کارایی در مباحث مهندسی اقدام به اندازه گیری کارایی برای یک واحد تولیدی کرد. موردی که فارل برای اندازه گیری کارایی مدنظر قرار داد شامل یک ورودی و یک خروجی بود. فارل از مدل خود برای تخمین کارایی بخش کشاورزی آمریکا در مقایسه با سایر کشورها استفاده کرد. با وجود این، او در ارائه روشی که در برگیرنده ورودی ها و خروجی های متعدد باشد موفق نبود.چارنز، کوپر و رودز دیدگاه فارل را توسعه داده و مدلی را ارائه کردند که توانایی اندازه گیری کارایی با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت. این مدل تحلیل پوششی داده ها نامیده شد و اولین بار در سال ۱۹۷۶ در رساله دکتری رودز و به راهنمایی کوپر با عنوان «ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا» در دانشگاه کارنکی مورد استفاده قرار گرفت و در سال ۱۹۷۸ در مقاله ای با عنوان «اندازه گیری کارایی واحدهای تصمیم گیرنده» ارائه شد (مهرگان، ۱۳۹۱: ۵۷).
تحلیل پوششی دادهها[۱۵]، روشی مبتنی بر برنامهریزی خطی است که بر اساس آن میتوان به اندازهگیری کارایی[۱۶] واحدهای همگن، بدون نیاز به مشخص نمودن تابع تولید نمود. به عبارت دیگر در این روش، منحنی مرزی کارا، از یک سری نقاط که به وسیله برنامهریزی خطی تعیین میگردند، برای ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری[۱۷] که وظایف یکسانی را انجام میدهند (مانند ادارات دولتی یک وزارتخانه، مدارس، بیمارستانها، فروشگاههای زنجیرهای، شعب بانکها و کلیه مواردی که در آن ها واحدهای تصمیمگیری همگنی وجود دارند)، به کار میرود (مومنی، ۱۳۸۹). برنامهریزی خطی مورد استفاده در این روش، بعد از یک سری بهینهسازی، مشخص میکند که آیا واحد تصمیمگیرنده مورد نظر، روی خط کارایی قرار گرفته است و یا خارج از آن قرار دارد. بدین وسیله واحدهای کارآ و ناکارآ از یکدیگر تفکیک میشوند؛ اما درنظر داشته باشید که کارایی به دست آمده نسبی بوده و مطلق نمیباشد. برای مثال، چنانچه کارایی واحدی به میزان ۱۰۰% محاسبه گردد، تنها به این معناست که این واحد در مقایسه با سایر واحدها، از کارایی نسبی برخوردار بوده و به هیچ وجه بیانگر کارایی مطلق آن در استفاده از دادههای خود برای تولید ستاده، نمیباشد (Forster, 2005).
این تکنیک از سال ۱۹۷۸ با پایان نامه دکترای «ادوارد رودز» باعنوان ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا در سال ۱۹۷۶ در دانشگاه کارنگی مورد استفاده قرار گرفت.
این روش برای ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیم گیری که وظایف یکسانی انجام می دهند، به کار می رود. زمانی که به علت فعالیتها عوامل محیطی متفاوت، داده و ستادههای متعددی وجود داشته باشد، دیگر مقیاس معمول کارایی یعنی ستاده تقسیم بر داده مناسب نیست. این تکنیک یک روش مبتنی بر تجربه می باشد که نیازی به مفروضات و محدودیتهای سنتی سنجش کارایی ندارد. از زمان معرفی، این روش به طور گسترده در تمام سازمانها اعم از انتفاعی و غیرانتفاعی و… استفاده شده است. اگر یک واحد تصمیم گیری تنها دارای یک نهاده و یک ستاده باشد، کارایی این واحدها از طریق تقسیم ستاده به نهاده به دست می آید. در حالتی هم که نهاده و ستاده های چندگانه وجود داشته باشد، در صورت وجود قیمت (ارزش) هر یک از نهادها و ستادهها میتوان از طریق تقسیم مجموع وزنی ستادهها به مجموع وزنی نهادهها، کارایی را مشخص کرد. چارنز و کوپر و رودز در ساخت مدل تحلیل پوششی داده ها به یک رابطه تجربی در ارتباط با تعداد واحدهای با تعداد واحدهای مورد ارزیابی و تعداد ورودیها و خروجی ها به صورت زیر رسیده اند:
(تعداد خروجی ها + تعداد ورودیها)۳ ≥ تعداد واحدهای مورد ارزیابی